به گزارش مشرق، روح آخرین ساخته پیت داکتر و محصول استدیو پیکسار است. این انیمیشن راوی زندگی جو گاردنر، معلم موسیقی و پیانیست سیاهپوستی است که میخواهد در جاز به مدارج عالیه برسد، اما زندگی روی خوشی به آن نشان نداده است. گاردنر در نقطهای که سعی میکند اولین قدم برای موفقیت در جاز بردارد به کما میرود و این آغاز داستان جو گاردنر در دنیای برزخی و تلاش او جهت بازگشت به دنیای زمینی است.
هدف، زندگی و چیستی آن در نود دقیقه
داکتر، خالق شرکت هیولاها، آپ و درون به بیرون، در آخرین اثر خود پیامهای اخلاقی هستیشناسانه و انسانشناسانه خود را به درونمایه مبدل میسازد. ایشان با درنظر گرفتن مجموعهای از تعاریف مرگ و زندگی در قالب ادیان خدامحوری و مکاتب انسانمحوری، گزینشی هدفمند انجام داده و با بازتولید برساختههای الهیاتی و روانشناختی، درونمایه مطلوب خود را به مخاطب تقدیم میکند. شاهد مثال این گزینش هدفمند ساخت دنیای چندلایهای، فرشتههای متمثل به صُوَر قابل فهم، کیفیت قرار گرفتن روح در کالبد و حتی قبض آن است.
در روح، داکتر از هدف و چیستی زندگی میگوید و سعی میکند موضع جدیدی از الهیات را تعریف و بسط دهد. روح قرار است سقلمهای هستیشناسانه پیرامون موقعیت سابق، حال و آینده انسانها به مخاطب بزند. این اثر سعی میکند ساختمان روان و بینش مخاطب خود را با تعریفی جدیدتر از تولد، هستی، برزخ و مرگ ارائه دهد. سخن اصلی آخرین ساخته داکتر بر این مدار است که بشریت باید استعداد و هدف زندگی خود را بیابد و آن را به هرصورت ممکن شکوفا کند و درمواجهه با روزمرگی ناشی از مدرنیته، از ساحت معنا بینش، انگیزش و کنش خود را تعریف و عینی سازد.
دنیای جو و شماره ۲۲ در مراتب زندگی و زیست روحگونه او
تعریف و تشریح دنیای روح با پس از شناخت اولیهای که کارگردان از جو و خانودهاش به مخاطب آغاز میشود. جرقه آشنایی مخاطب با دغدغه کارگردان، هنگامهای است که جو در یک قدمی نیستی و قبض روح قرار میگیرد. بیننده در این نقطه و نما، با مرگ و صف انتظار قبض روح روبرو میشود. نقطه قابل توجه چند نمایی که کارگردان به توصیف اینجهانی و آنجهانی میپردازد؛ نحوه قرارگیری پایین به بالای انسانها و به نوعی محکوم به پذیرفتن موقعیت فعلی و آتی را به نمایش میگذارد.
حین تشریح اینجهانی و آنجهانی جو، کارگردان سعی میکند با طرح کشمکش انسان و حیات، مخاطب را همراه با جو به دنبال بازگشت به دنیای زمینی است. پس از ارائه اولین چهره از بستری که موجب شد ریتم جریان تند، اما وزینتری به خود بگیرد؛ شرح درخور شناخت و رابطه روح و کالبد انسانی در دنیای پیشاتولد است. در این برهه از روایت، سلسله نماهایی که کارگردان به مخاطب تقدیم میکند اشاره کاملی به درونمایه قصه دارد و پیرامون این مهم شخصیتها و قصهگویی جریان پیدا میکند و به مخاطب در خلال آشنایی و ارتباطگیری دچار نوعی تعلیق میشود.
بیشتر بخوانید:
چرا احضار شیطان برای فرقههای انحرافی اهمیت دارد؟ + عکس
طیف رنگها، دوربین و حرکت
داکتر به خوبی از طیف رنگها برای تشریح جهان خود استفاده کرده است. استفاده از رنگهای خنثی و سرد در موقعیت دنیای زمینی و نماهایی با زوایای متوسط و با زاویه بالا در کنار تصویرگیری حرکتی و پولبک، فرصتی به مخاطب میدهد که درک بهتری از جهان مدرن مبتلا به روزمرگی، افسردگی، ابهامات فلسفی و اختلالات روانشناختی پیدا کند. درکنار آن معرفی دنیای قبض روح نیز با انتخاب طیف مشکی و سفید که به صورتی تقابل عصمت و تاریکی است را تجسم میکند. همچنین نقطه اوج بهرهگیری از رنگ، فضاسازی محیط ورود به دنیای زمینی با رنگ آبی، بنفش و صورتی است که وجه اشتراک این سه رنگ پیامبر آرامش و نوعی آمادگی اولیه برای مواجهه با مقولات و اهداف است. بیان این نکته نیز قابل تامل است که موقعیت مدیتیشن و به نوعی خلسه نیز از طریق همین طیف و حین نماهای بسته و متوسط از شخصیت محوری به مخاطب تقدیم میکند.
تعریف و خصایص شخصیتها در دنیای روح
یکی از این شاخصههای ثابت در تمامی آثار داکتر ترکیب شخصیت بزرگتر و شخصیت کوچکتر است. ایشان با ارائه یک تصویر اولیه از ساخت شاخصیتی جو، پس از ورود به دنیای برزخی و در صحنهای که این شخصیت به عنوان یک استاد وارد تالار استعدادیابی میشود؛ از دومین شخصیت کوچکتر یعنی شماره ۲۲ رونمایی میکند. استفاده از این ترکیب موجب میشود پرداخت و توسعه شخصیتی هرکدام از شخصیتهای محوری به صورت بهتری صورت گیرد. چنانکه در پیشامد و کشمکشهایی که تعریف میشود؛ نبود یک جز از این ترکیب نمیتواند به راهحلی برای عبور از کشمکشها دست یابد.
همچنین در عرض استفاده از این شاخصه، بهرهگیری روح در استفاده از سیاهپوستها و انس این توده با موسیقی جاز در متن و محور قصهگویی و شخصیتپردازی قابل توجه است. سیاهپوستها بهترین گزینه برای سخن گفتن درباره درونمایه و پیامهای اخلاقی قصه است. ایشان با علم به موقعیت فردی و اجتماعی، فرصت خودیابی و هستیشناسی حاصل از مصائب و تلنگرهای این قشر، تسهیل مسیر ارائه معناگرایانه درونمایه را فراهم میکند.
روحِ معناگرا و درونمایه کنش ساز از زاویهای دیگر
روح، اثری معناگرا، صریح و بهتعبیری سمینار نود دقیقهای فلسفه و هستی پیکسار است. پیکسار در مسیر تعریف و تولید الهیات خود ابتدا از درون به بیرون را با محوریت روانشناسانه منتشر کرد. سپس با کوکو موقعیت معاد و هستی را سیبل قرار داد و در روح با تجربه جدیدی از معناگرایی، مخاطب را درگیر و دچار تعلیق کرد.
به عقیده سورکین معناگرایی حرکتی از سوی سطحیگری رایج در برخی از آثار هنری و برساختههای اجتماعی به سوی تعمیق بخشیدن به معنا است. در صورت نوینتر معناگرایی، این مهم بر موقعیت ایدهها و ارزشها به عنوان علل موثر تاکید داشته و کنشگری انسانها را آینه تمامنمای انتخاب و اراده او میدانند. معناگرایی همچنین تاکید ویژهای بر این مقوله دارد که پدیدهها براساس آگاهی، شناخت، احساسات و نمادها توضیح داده میشود و تا حد زیادی به ذهن انسان مرتبط است. نقطهای که از آن بعنوان معناگرایی یاد میشود؛ بستری است که داکتر و پیکسار در قله آن واقع هستند. سینمای داکتر همواره تاکیدات واضحی بر معرفت، احساسات و ارتباطات و نمادگرایی داشته است و هنگامه تلفیق آن با چیستی و نیل به هدف و شکوفایی استعداد، نقطه تلاقی داکتر، پیکسار و روح است.
در نیل به معرفت و هستی، روش در موقعیت ویژهای واقع است. روششناسی درگیر این سوال است که چگونه میتوان معرفت و آگاهی را اعتباریابی کرد. به تعبیری روششناسی عبارت است از بررسی چگونگی پیشبرد و پیشرفت محتوا. یکی از مکاتبی که میتوان از آن بهره جست و نسبیت محتوایی آن با مجموعه فرم و محتوای روح مورد مداقه قرار داد؛ کنش متقابل نمادین است. گزیده سخن درباره کنش متقابل نمادین بیانگر این است که انسانها در فرایند کنش متقابل اجتماعی بهگونهای نمادین معناهایی را به دیگران انتقال میدهند و دیگران این نمادهای معنیدار را تفسیر میکنند و برپایه تفسیر خود واکنش نشان میدهند. درنتیجه تفسیرهای ذهنی ما از جهان تا حد زیادی تعیینکننده رفتار ماست. در این مکتب تاکید ویژهای بر انواع ژستها و بیانها میشود و موقعیت رشد فردی و اجتماعی را برپایه این تفسیرات و معناسازی یا معنازدایی تعریف میکنند.
چیزی که از سازنده روح برآمده درواقع نسخهای است که کلیدواژه کنش متقابل نمادین را منعکس میسازد. جو و شماره ۲۲، با تفسیر آرا و کنش و زبان خود در چارچوب کلام و بدن، نشانههای معنایی همدیگر را تفسیر و به درک فردی و اجتماعی میرسند که توفیق آشکارای آن در انتخاب هدف و استعداد شماره ۲۲ است. به بیان دیگر سازندگان این اثر، معناگرایی و روشمندی خود را ذیل رویکرد بینابینی فردی و اجتماعی این مکتب و ساخت آن پنهان کرده و به زبان عامیانه از گذران زندگی روزمره و پرسش سوالات فلسفی و هویتی میپردازند. اینجاست که میتوان گفت کلاس فلسفه و الهیات پیسکار در قاب روح به منصه ظهور رسیده است.
تجربه بازخورد موفقیتآمیز روح باوجود برخورداری از مفاهیم پیچیده فلسفی، بیانگر این نکته است که مخاطب نسبت به طرح پرسشهای چالشی از دریچه هنر هفتم و شیوههای تولید و عرضه محتوا استقبال میکند. روح، اعلان ابراز توجهات فلسفی و پدیدارشناسانه به دنیای سینما و انیمشین است. در روح مخاطب جو و شماره ۲۲ میشود و در تعلیقی سنگین و نفسگیر قرار میگیرد. راهکار درمانی مکاتب و ادیان در مواجهه با پخش و توزیع کلاس فلسفه پیکسار، تمرکز بر اندیشه، محتوای معناگرا و فانتزی با سقلمههای دراماتیک و داستانی است.