به گزارش مشرق، «ساواک» را هیچکس دوست ندارد؛ مردم و انقلابیون که نظرشان معلوم است و سلطنتطلبان قدیمی و جدید هم بسیار ترجیح میدهند که اگر بشود، یکجوری لکه ننگ ساواک از دامن پارهپاره پهلویها پاک شود و اصلا نامش هم فراموش شود! البته الانها اینطوری است و ساواک لکهننگ شده برای سلطنت پهلوی وگرنه خود محمدرضا و اطرافیانش خیلی ساواک را دوست داشتند و مهم میدانستند و پُز میدادند و قدرتنمایی میکردند با آن در داخل کشور.
اسمش «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» بود و آمریکاییها و انگلیسیها راهانداخته بودند برای ایران؛ و مأمورانش توسط رژیم صهیونیستی آموزش دیده بودند و بهنظر شاه، امنیت کشور مدیون این سازمان بود. در بیرون ایران هم در مصاحبههایش با اروپاییها با دروغهای آشکار و رسوا و اغلب در حالی که عرق بر چهرهاش مینشست از ساواک دفاع میکرد و شکنجه توسط ساواک را بهکلی انکار میکرد و میگفت: «ما مجبور نیستیم مردم را شکنجه کنیم، شکنجه شیوه عمل سازمانهای عقبافتاده است. ما حالا در روشهای بازجویی به اندازه شما پیشرفته هستیم.»
همان آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را میگفت! وقتی هم درباره شکنجه زیاد سوالپیچش میکردند به جای اینکه بفهمد دیگر واقعا گندش درآمده با پُررویی و عصبانیت میگفت: «تکذیب میکنم، البته مجبور نیستم تکذیب کنم چون اصلا به شما مربوط نیست!»
بازدید پهلوی دوم از ساواک(کمیته مشترک ضد خرابکاری)
از هر ۳ ایرانی یکی ساواکی است!
ساواک، امنیت را چهطوری برقرار میکرد؟ با کشتار و شکنجه که اصلا به آنها مشهور بود، ولی در وحشتپراکنی هم استاد بود. در اوایل دهه ۵۰ شمسی نفوذ و دخالت ساواک در زندگی شخصی و احوالات خصوصی ایرانیها به حدی رسید که به شوخی اما از روی ناخشنودی و تلخکامی مشهور شده بود از هر ۳ ایرانی یکی ساواکی است؛ یعنی همه باید حواسشان جمع باشد و جلوی دیگران علیه شاه حرفی نزنند که بله دیگر! آوازه این وحشتپراکنی تا آن سر دنیا هم رفته بود و نشریه «نیوزویک» آمریکا به اشتباه و احتمالا از روی اغراق نوشته بود ۳ میلیون ایرانی (۸ درصد جمعیت ۳۵ میلیونی ایران) به عنوان خبرچین با ساواک همکاری میکنند! همانموقع یک نویسنده آمریکایی شکنجه در ساواک را اینچنین توصیف کرده بود: «روشهای روم باستان، اسپانیا قرون وسطا و همچنین آشوویتس و سایگون را به حد اعلی رسانده».
نشان رسمی ساواک و آبرویی که از ایران باستان برد!
چرند است!
ساواک به تنهایی در دهه ۵۰ شمسی موضوع حقوق بشر ایران را به موضوع روز رسانههای جهان تبدیل کرده بود. نشریات ایرانی که امکان نداشت، اما نشریات خارجی مدام درباره شکنجههای این سازمان بهاصطلاح امنیتی ولی «اوباش و سرکش» در ایران مطالب مستند مینوشتند. چنین واقعیتی در حکومت پهلوی با ادعای دروازههای تمدن و این حرفها جور نبود! البته شاه پهلوی هم این مطالب نشریات را میخواند و هر وقت گیر یک خبرنگار خارجی میافتاد، میگفت این گزارشها «چرند» است. درواقع ساواک آبروی حکومت پهلوی را برده بود، ولی چون پهلوی دوم خوشش میآمد که امنیت سلطنتش برقرار باشد، جلوی ساواک را نگرفت و اصلا روش حکومتداریاش بر اساس همین روشهای ساواکی استوار بود.
ساواک نه که خیلی خوشنام بود، مدال افتخار هم داشت!
فصلی تلخ از تاریخ ایران
کارهایی که ساواک از زمان تأسیس در سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۵۷ شمسی انجام داد، خودش موضوع کتابها و منابع تاریخی فراوان است؛ اما فصلی تلخ از تاریخ ایران است و «تاریخ» هم ساواک را دوست ندارد. در دهه ۵۰ که ساواک و شهربانی «کمیته مشترک ضد خرابکاری» را تشکیل دادند، وضعیت بدتر هم شد. شرح شکنجهها و اعمال قبیحی که ساواکیها انجام میدادند، به قدری دهشتناک است که آگاهی از جزئیات آنها جز برای عبرت و فراموشنکردن، لطفی ندارد.
شهید رجایی در کنفرانس مطبوعاتی سازمان ملل در سال ۱۳۵۹ آثار شکنجه بر پایش را نشان داد تا جهانیان بفهمند که شاه پهلوی چقدر دروغگو بود!
از تاریخ که بگذریم هنوز هم ساواک موضوع مهم و چالش گلوگیر مدعیان افتخارات سلطنت پهلوی در ایران است. «فرح پهلوی» در سال ۲۰۱۵ میلادی در جواب پرسش خبرنگار نشریه آلمانی «دیولت» (Die Welt) درباره «شکنجه» هزاران نفر در ایران دوره پهلوی چه گفته باشد خوب است؟ گفته است: «بله. ما اشتباه کردیم. آنچه هم در زمان ما رخ داد، بد بود. مشاوران همسر من، دولت و شخص شاه آلارمها را نشنیده گرفتند. شاه بیشاز حد سرگرم سیاست خودش بود. او به آدمهای عوضی اعتماد کرد. دست بسیاری از ژنرالها و کارمندان بلندپایه را باز گذاشت.»
و البته ایشان توجه نفرمودند که اصولا چرا یکنفر به «آدمهای عوضی» اعتماد میکرده و شاید خودش هم مشکلی داشته!
یکی از آن «آدمهای عوضی» (ارتشبد نصیری، رئیس ساواک) در حال اعطای مدال افتخار به یک ساواکی!