به گزارش مشرق، محمود گبرلو منتقد سینما در صفحه اینستاگرام خود نوشت: شبکه سه، بی سرو صدا- البته به زعم من - سریالی را پخش میکند که چه بسا در نوع سریالهای تلویزیون ایران کمنظیر باشد.
سریال «دادِستان» که توسط مسعود دهنمکی ساخته شده و در حال پخش است، از لحاظ فرم و تکنیک و چیدمان تمام امکانات و همچنین محتوا قابل تامل و توجه است. لااقل تماشاگر دائمی سریالهای پلیسی میتواند به داخلیها امیدوار باشد و جذابیت آنان دوچندان هست چرا که به سراغ موضوعاتی رفته که مردم به عینه با آن روبرو هستند و برای تماشاگر میتواند جذاب باشد.
اصول اولیه سریالهای پلیسی و معمایی داشتن یک فرم جذاب و پرکشش آنهم با نوع قاببندی، ریتم تدوین، بازی جذاب و البته با گرهافکنیهای متعدد و سپس بازگشایی آن در حالی که گره دیگری ایجاد میشود در فیلمنامه است. آنگونه که تماشاگر مجبور به تعقیب سریال در قسمتهای بعد میشود.
«دادِستان» از همان ابتدا با سقوط مشکوک یک دانشجو آغاز میشود؛ سوژهای پر التهاب که جامعه به آن حساس است. بخصوص آنکه مخاطب با ادامه سریال متوجه میشود موضوع دانشجویان مطالبهگر و عدالتخواه و سپس آقازادهها و مسوولین دولتی است که بحث امروز مردم در میان محافل و خانهها است.
در سریالهای پلیسی ریتم در تدوین حرف اول را میزند نباید با صحنههای طولانی تماشاگر خسته شود و متناسب با اوج و فرود درگیریها زمان نماها کم و زیاد شود.
بیشتر بخوانید:
یک مدرس پیشکسوت سینما: دهنمکی کاربلد و مخاطبشناس است
در قسمت سوم سریال که به موضوع حمله به مجلس شورای اسلامی میپردازد قاببندیها و تدوین و همچنین صداگذاری حرفهای و جذاب عمل شده است. دقیقا اوج اتفاق و حادثه دلخراش مجلس را به تصویر میکشد که تماشاگر نمیتواند لحظهای از صفحه تلویزیون روی برگرداند. بخصوص آنکه حوادث مجلس در زمان حاضر رخ داده و همه در جریان جزئیات آن هستند و کارگردان نمیتواند به راحتی از آن بگذرد. در تدوین این سریال لحظاتی تصاویر سریع میگذرد. کارگردان با حرکت سریع تصاویر به نوعی میگوید این همان صحنههای زاید است که تماشاگر را خسته میکند و البته طعنهای هم به برخی سریالهایی که آب میبندد میزند.
یکی دیگر از اصول اولیه سریالسازی پلیسی، بهرهگیری از فیلمنامهای جذاب و پرکشش است که با ایجاد گرههای مختلف، تماشاگر را به سمت خود بکشاند و با ارایه داستانکهای پی در پی هم سریال را به جلو ببرد و هم اینکه با بازگشایی هر گرهای در قسمتهای مختلف تماشاگر را کنجکاو به ادامه آن کند که تیم فیلمنامهنویسان دهنمکی از پس آن برآمدهاند.
اتفاقات مهمی در حال رخ دادن است که به هم مرتبطاند و هر قسمت اتفاق جدیدی رخ میدهد و نکته مهمتر اینکه نویسندگان برای رفع خستگی و همذات پنداری بیشتر، ریتم طنزی را در مسیر فیلمنامه ایجاد کردهاند که گاه حرفهای مهمتر و اصولیتر در آن قسمت بیان میشود و دیگر اینکه شخصیتها رها و گذرا نیستند. کاملا درونیاتشان برای تماشاگر شکافته شده و درست تعریف میشود. نمیتوان از بازی خوب بازیگران حرفهای گذشت. گل بازیگری این سریال محمد کاسبی است که سالهاست با چشمان افسونگرش حرفها میزند و تماشاگر شخصیتاش را کاملا درک میکند و همچنین برزو ارجمند، علی سلیمانی که باید در پایان مفصلتر به آن پرداخت.
از زمانی که دهنمکی به سمت فیلمسازی روی آورده خود بخود بخاطر پیشینهاش برخی تحمل ورود آن را نداشته و ندارند ولی او همچنان فعال است و احساس میشود روز به روز گامهایش حرفهایتر میشود و طبیعتا در آثار قبلیاش دچار ضعفهایی بود که حتی برخی این نوع سینمای کمدی جبههای او را نمیپسندیدند.
اما با دیدن این سریال باید اعتراف کرد او خیلی پختهتر و حرفهایتر شده و دقیقا میداند مسیر فرهنگی انقلاب به چه چیزهایی نیاز دارد.
برخی که در این فضای فسادستیزی و عدالتخواهی نیستند از درک این سریال قدری عاجزند و یا آنهایی که مایل نیستند دهنمکی این حرفها را بزند قدری حوصله به خرج دهند. در شرایطی که تماشاگران تلویزیون ایران بهدلیل فقر فیلمنامه و کارگردانی جذاب سراغ فیلمهای پلیسی معمایی دانلود شده میروند دهنمکی هدیهای به آنان داده که میتوانند تحمل کنند و ببیند. اجازه بدهیم همه حرفهای بغض در گلو را بیان کنند.