به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق ،تحلیل موسسه رند از عملیات اطلاعاتی و عملیات روانی ارتش ایالات متحده در افغانستان بین سالهای 2001 تا 2010 نشان میدهد با افزایش سرخوردگی از اشغال این کشور به دست نیروهای خارجی، میزان موفقیت این تلاشها در گذر زمان کاهش یافته است.
آرتورو مونز، مولف این پژوهش و محقق
ارشد سیاسی در موسسه رند عقیده دارد: تناقض در
عملکرد در چنین بازه زمانی، چندان تعجبآور نیست.
وی میافزاید: این طیف،گسترهای از عملیاتهای بسیار موفق تا عملیاتهایی با تاثیرات غیرسازنده را در بر میگیرد. بزرگترین نارسایی، ناتوانی در مقابله موثر با فعالیتهای تبلیغاتی طالبان علیه نیروهای ائتلاف و ایالات متحده بر سر تلفات غیرنظامیان بوده است.
هرچند تمرکز اصلی این مطالعه، بر کارآمدی مضامین و پیامها در میان مخاطبان مورد نظر افغان است، در عین حال کارکرد عملیاتهای اطلاعاتی، عملیات روانی و ارتباط راهبردی را نیز تحت پوشش خود قرار میدهد. در جایی که طالبان کارزار تبلیغاتی ضدآمریکایی و هماهنگی را به اجرا گذاشته است، ایالات متحده، توانمندیهای مقابله با چنین تبلیغات منفی را به اجزای کوچکتری تقسیم کرده؛ امری که به ایجاد ارگانهای جداگانه با ماموریتها و تعاریف موازی منجر شده است.
مونز تصریح میکند: از آنجایی که طالبان در هجمه تبلیغاتی خود علیه نیروهای خارجی، مرحله عقبنشینی نیروهای متعارف ایالات متحده و ناتو را شکستی برای مهاجمان خارجی توصیف میکند، مقابله با چنین تبلیغاتی ضروری است. از این رو، امروزه به طور ویژهای موضوع عملیات اطلاعاتی و عملیات روانی به میان آمده است.
مونز در ادامه میافزاید: همزمان، سوزاندن قرآن و گزارش کشتهشدن زنان و کودکان افغانی در خانههایشان به دست سرباز آمریکایی ( که به طور گستردهای پوشش داده شد ) به مخدوش شدن هرچه بیشتر وجهه آمریکا در افغانستان کمک کرد. مونز خاطرنشان میسازد: در این برهه حساس راهبرد انتقالی - که به دنبال حفظ ماموریتهای آموزشی و مشورتی بلند مدت است - نفوذ مثبت در افکار عمومی افغانها پیرامون تداوم نقش ایالات متحده، میبایست به عنوان هدف اصلی قلمداد شود.
وزارت دفاع ایالات متحده، عملیات روانی را عملیاتی برنامهریزی شده برای انتقال اطلاعات و دادههای منتخب و موثق به مخاطبان خارجی تعریف کرده است. این عملیات با هدف نفوذ در احساسات، انگیزهها، استدلال منطقی و نهایتا رفتار دولتها، سازمانها و افراد مورد نظر صورت میگیرد. وزارت دفاع آمریکا در سال 2010، این اصطلاح را با عملیات پشتیبانی اطلاعات نظامی جایگزین کرد. ولی این پژوهش واژه عملیات روانی را مورد استفاده قرار میدهد؛ چرا که این واژه در طول بازه زمانی مورد نظر این پژوهش مورد استفاده بوده است.
اصطلاح عملیات روانی از شروع مداخله نظامی ایالات متحده در افغانستان تا کسب مقبولیت عمومی برای سرنگون ساختن عمارت اسلامی، حضورنیروهای خارجی و ایجاد دولت دمکراتیک ملی کاربرد داشته است.
مونز بر این باور است که این اقدامات در طول سالهای اول، موفقیتآمیز به نظر میرسید. پیامهای انعکاس دهنده اشتیاق فراوان افغانها برای صلح و پیشرفت در آغاز بسیار موثر بود، اما با دلسرد شدن افراد از رژیم حامد کرزای و سرخوردگی روزافزون از ادامه درگیریها و عدم پیشرفت، از کارآیی آن کاسته شد. همچنین ارتش ایالات متحده، اهمیت عوامل فرهنگی، اجتماعی و منطقهای را در کارزار عملیات روانی خود از قلم انداخته بود.
از سوی دیگر، ناامیدی افغانها از نتیجه دخالت نظامی ایالات متحده، به حمایت از طالبان منجر نشد. همچنان اکثریت افغانها از طالبان نفرت داشته و اقدامات ایالات متحده در برجسته ساختن پارهای فعالیتهای خاص تروریسم طالبان ( مانند تخریب مدارس و کشتن معلمان ) به بیاعتبار ساختن شورش کمک کرد.
مونز در بخشی دیگر میافزاید: در عوض، ایالات متحده به پیشرفت افغانستان - به ویژه در بخش مراقبتهای بهداشتی و آموزش - کمک کرده است. این اقدامات مدنی و طرحهای توسعه به ارتقاء وجهه مثبت حضور ایالات متحده کمک کرده است.
بزرگترین موفقیتهای عملیات روانی در حوزه ارتباطات رو در رو بوده است. تاکید تازه بر ملاقات با ریش سفیدان شوراهای محلی، همکاری با رهبران مهم و ایجاد روابط فردی با اعضای رسانههای افغان همگی موفقیتآمیز ارزیابی شده است. همچنین کارآمدی مفهوم "هر سرباز پیاده، به عنوان یک افسر عملیات روانی" نیز به اثبات رسیده است.
اما از نظر مونز، حتی زمانی که عملیات روانی ارتش کاملا درست اجرا شد، نگرانی افغانها از عدم توانایی دولت ( که به شدت ضعیف و فاسد در نظر گرفته میشود ) برای حفاظت از آنها در برابر حملات تلافیجویانه طالبان به محض خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو از مناطق درگیر، تضعیف اعتبار پیامهای ارسال شده را در پی داشت.
در بین توصیههای مونز به منظور بهبود کارآمدی عملیات اطلاعاتی و روانی، استفاده از گروههای متمرکز محلی برای پیشآزمایش پیامها و مطالعه افکار عمومی به منظور تحلیل مخاطبان مورد نظر و سنجش بعدی و انسجام عملیات روانی و ارسال پیامهای روابط عمومی به چشم میخورد.
این پژوهش با عنوان "عملیات اطلاعاتی ارتش ایالات متحده: کارآمدی عملیات روانی بین سالهای 2001 تا 2010" منتشر شده است.
آژانس اطلاعاتی تفنگداران دریایی ایالات متحده حامی [مالی] تحقیقات صورت گرفته در این پژوهش است و این گزارش در مرکز سیاست اطلاعاتی موسسه تحقیقات دفاع ملی رند ( مرکز توسعه و تحقیقاتی که بودجه آن به صورت فدرال تامین شده و مورد حمایت دفتر وزیر دفاع، ستاد مشترک، فرماندهیهای هماهنگ رزمی، نیروی دریایی، تفنگداران دریایی، آژانسهای دفاعی و جامعه اطلاعات دفاعی قرار دارد ) تهیه شده است.
برای دانلود این گزارش اینجا کلیک کنید.