سرویس سیاست مشرق - نامزد ما برای ۱۴۰۰ حتماً اختصاصی است، چه رأی بیاورد چه نیاورد! احتمالاً ازایندست اظهارنظرها از جانب اصلاحطلبان تندرو را زیاد شنیدهاید.
آنها برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت دولت روحانی دائماً بهانهتراشی کرده و میگویند تحمیل نامزد نیابتی باعث شد نتوانیم کارکنیم و این بار حتماً به سراغ یک نامزد تمام اصلاحطلب با اندیشههای نزدیک به خودمان خواهیم رفت!
مدتی قبل زهرا شجاعی از زنان نزدیک به حلقه خاتمی پرده از نامهای از سوی ۱۲۶ چهره اصلاحطلب برداشت که در آن از خاتمی خواسته بودند که یک نامزد اصلاحطلب را برای انتخابات معرفی و یک سازوکار جدید انتخاباتی را بسازد.[۱]
نتیجه ساعتها جلسه؛ اخراج عارف و بایکوت موسوی لاری در ستاد انتخاباتی اصلاحطلبان و نیز سپردن مسئولیت نهاد اجماع ساز «ناسا» به یک چهره سوپر افراطی و متهم سابق امنیتی بهزاد نبوی بود!
جالب آنکه محافل افراطی برخلاف ادعاهای اولیه، پس از چند مرحله تحول توسط پدرخواندههای اصلاحطلب و برخی احزاب وابسته، با شکستن توبه، بازهم میخواهند زیر پرچم یک نامزد نیابتی و غیر اصلاحطلب جمع شوند!
آنها کمکم از این چهره رونمایی کرده و در برخی محافل محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه را بهعنوان نامزد نهایی معرفی کردهاند. حسین مرعشی پدرخوانده حزب خانوادگی و اشرافی کارگزاران دراینباره میگوید: ترجیح ما کاندید اصلاحطلب است اما اگر نباشد غیر اصلاحطلب را هم بررسی میکنیم! اما به نظر من انتخاب اول جبهه اصلاحطلبان آقای ظریف خواهد بود، اصلاحطلبان او را یک دیپلمات اصلاحطلب میدانند. صادق خرازی دبیر کل حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان نیز در سخنانی مشابه اعلام میکند که اگر ظریف قصد حضور در انتخابات را داشته باشد؛ تشکیلات او پشت وزیر خارجه قرار خواهد گرفت.
البته وزیر امور خارجه خودش را اصلاحطلب نمیداند! حداقل در محافل عمومی سعی میکند تا جای ممکن فاصلهاش را با آنها حفظ کرده و حتی زمانی که پایش را به کنگره یکی از احزاب تندرو جناح چپ میگذارد، فردای آن روز انتصاب به آنها را بهوسیله معاون خود تکذیب میکند.
ظریف میگوید: کاندیدای ریاست جمهوری نمیشوم، چون نمیخواهم باعث اختلاف در کشور شوم. هرچند از دو سال قبل رادیو فردا ارگان رسانهای سازمان سیا در آگهی مهمی حضور او در نشست حزب ندای ایرانیان را دورخیز وزیر خارجه برای شرکت در انتخابات قلمداد کرده و مینویسد: «حضور ظریف در گردهمایی یک حزب قطعاً یک استثناء از جانب ظریف در حوزهای است که در آن تخصصی ندارد؛ این حضور پیام مهم انتخاباتی دارد! و احتمالاً ته دلش به حمایت اصلاحطلبان راضی است»
البته در اساسنامه وزارت امور خارجه درباره فعالیت حزبی آمده است که آنها حق دخالت و حضور در هیچ حزب سیاسی را ندارند، اما ظریف در همان جلسه در توجیه اقدام خود برای شرکت در کنگره یک حزب، «ایجاد شورونشاط» و نیز «ایجاد یک حرکت عمیق» را بهانه کرده و آن را توجیه میکند.[۲]
** خیلی دور نسبت به روحانی؛ خیلی نزدیک نسبت به شعارهای او!
اما چرا اصلاحطلبان تمایل دارند با «ظریف» وارد انتخابات شوند؟ محفل تندرو اصلاحات بهاندازه یک لشگر میتواند نامزد انتخاباتی معرفی کند، اما آنها از روی همه این گزینهها پل زده و بروی وزیر امور خارجه متمرکزشدهاند.
آسانترین پاسخ آن است که احتمالاً از نگاه پدرخواندهها، جواد ظریف رأی آوری دارد و با کمترین تلاش و هزینه میتوان او را به جامعه تحمیل کرد. آنها اعتقاددارند که وزیر امور خارجه یک چهره کاملاً رسانهای و آشنا با ذهن جامعه است و حضور همیشگی او در محافل داخلی و خارجی او را بهترین نامزد برای اصلاحطلبان خواهد کرد؛ محمد عطریان فر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در تشریح نامزد واجدالشرایط از نگاه رادیکالها میگوید: نامزد ما باید سه ویژگی داشته باشد:
اول اینکه ریشههای ناکامی روحانی را بیان کند! دوم آنکه روی او همه اصلاحات اجماع کنند و درنهایت آنکه بتواند با جامعه حرف بزند! البته این متهم سابق امنیتی و از اعضای حلقه تندرو حزب لاکچری و خانوادگی هاشمی بیان نکرده که چگونه ظریف که هشت سال فرمانده دولت روحانی بوده میتواند بهعنوان منتقد دولت روحانی به صحنه آمده و برای اصلاحطلبان «پرونده شویی» کند! پس مسئله به این شیرینی و سادگیها نیست!
اخبار رسیده به «مشرق» نشان میدهد که اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدهاند که این بار تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهند داد که نامزد معرفیشده از سوی اصلاحطلبان پس از برگزاری انتخابات با یک تشکر ساده از اصلاحطلبان، با آنها خداحافظی کرده تندروها را با هزینههای چند هزارمیلیاردی انتخاباتی رها کرده و به سراغ کارش برود و درنهایت پرونده عملکرد آن بهمانند روحانی روی دستشان به یادگار باقی بماند و به عبارتی آنها را «قال» بگذارد!
آنها نامزدی را میخواهند که برخلاف حسن روحانی خبره سیاست نباشد و کلیه امور داخلی و بحثهای کلیدی خارجی به آنها سپرده؛ اما در تجمعهای انتخاباتی تنها بتواند شبیه حسن روحانی نقش بازی کند! اتفاقاً جواد ظریف از این لحاظ بسیار طعمه جذابی برای اصلاحطلبان محسوب میشود. وزیر امور خارجه در گفتوگو با هفتهنامه «مثلث» دراینباره میگوید: فهمیدهام که من تازه در این حوزهای که کارکردم خیلی مجهولات دارم چه برسد به حوزههایی که نه درسش را خواندهام و نه روی آن کار کردم و بنابراین فقط در حوزه خودم اظهارنظر کردم و آن اظهارنظر هم کارشناسی و تخصصی بوده است.[۳]
اصلاحطلبان این بار نامزدی میخواهند که در عمل خیلی دورتر از حسن روحانی باشد؛ اما در شباهت مانند رئیسجمهور بتواند رادیکال حرف زده و رودررو با نظام قرار بگیرد! آنها نامزدی دریده اما تابع به دستور میخواهند! اما آیا جواد ظریف میتواند چنین نقشی را برای آنها بازی کند؟ پاسخ این سؤال را میدانیم؛ اما بهتر است به آن پاسخ نداده و با ردگیری تحولات در آینده دوباره به این پرونده رجوع کرده و آن را شرح دهیم.
** ظریف ماشین امضاء بایدن و البته اصلاحطلبان!
این دیگر مثل روز روشن است که حسن روحانی از نردبان درخت اصلاحطلبان بالا رفته و اگرچه در بسیاری موارد با آنها همسو و هم جهت عمل کرده، اما اصلاحطلبان این بار نامزدی میخواهند که میوههای چیده شده از درخت را مستقیماً و بدون واسطه اشخاصی چون واعظی و نوبخت در سبد آنها بریزد.
یکی از مهمترین این دست موارد نحوه رابطه با آمریکاییها است، اصلاحطلبان به دنبال روی کار آوردن دولتی هستند که بدون محافظه کاری تلفن را روی رئیس جمهور آمریکا قطع نکند! و از سیگنالهای رسیده به خوبی بهره برداری کند. درحالیکه ترامپ بهصورت یکجانبه از اتاق برجام خارجشده و حتی سعی کرده آن را منفجر کند و حتی رفتار دموکراتها نشان میدهد که تنها رنگ و لعابهای کاخ سفید تغییر کرده و سیاست فشار حداکثری بایدن ادامه همان رفتارهای قبلی است، رسانههای محافل تندرو اصلاحطلب همچنان گمان میکنند که با تغییرات سیاسی در ایران میتوان با آمریکاییها مذاکره کرد!
درحالیکه خبرگزاری رویترز اعلام کرده؛ که آمریکاییها برنامهای برای برداشتن تحریمها ندارند، روزنامه شرق در تیتر اول امروز خود، تداوم جنایت ادامه تحریم در اوج همهگیری کرونا و کشتار مردم مظلوم و بیگناه ایران را شمارش معکوس برای بازگشت به برجام خوانده است! این تیتر احتمالاً جک سال لقب خواهد گرفت؛ همانطور که پیشازاین «امضای کری تضمین است»، تبدیل به ادعایی مضحک شد.
اما تمایل اصلاحطلبان به ترجمه غلط از اخبار منتشرشده نشان میدهد که محافل تصمیم سازی دیکتاتور اصلاحات با خط خبرسازی جعلی برجامی و دروغهای گل درشت، سعی دارند تا با اتکاء به وزیر امور خارجه و دادن القابی عجیب چون دیپلمات اصلاحطلب او را وارد مسلخ کرده و درنهایت ظریف را عامل امضاء نقشه نهایی که همان تسلیم شدن به قید و شرط در برابر آمریکاییها به ازاء دادن امتیازات ناچیز را فراهم کنند.
حالا مشخص است که ظریف برای افرادی چون بهزاد نبوی تنها یک ماشین امضاء است که او را پیش پای بایدن قربانی میکند تا محافل امنیتی و تندرو خاتمی و عبدالله نوری به سرمنزل و مقصد اصلی برسند.
میگویند؛ وزیر امور خارجه مردد است؛ حتی شنیدهشده که او میگوید اگر او را تائید صلاحیت کنند حتماً وارد کارزار انتخاباتی میشود! حتی اگر جواد ظریف وارد این بازی بزرگ نیز شود، بهتر است کمی تأمل کند! اصلاحطلبان او را در قامت پرزیدنت دیپلمات نمیخواهند! آنها سیاستمداری تنها و بدون پشتوانه حزبی را میخواهند که بلهقربانگو تمامعیار باشد و تابع دستورالعملهایی باشد که برایش از بیرون صادر میشود.
احتمالاً شوق یک کارزار انتخاباتی جذاب این روزها ظریف را وسوسه کرده است؛ اما قبل از هر اقدامی نباید فراموش کند که اصلاحطلبان با عنوان ساده «شرکت در انتخابات» وارد این کارزار نشدهاند، آنها به دنبال یک چهره سیاسی درجهدو برای ایجاد یک شورش اجتماعی و تحرکات ضد امنیتی هستند. این بازی را آمریکاییها کنترل میکنند نه امثال پادوهایی چون عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران!
درنهایت آنکه اگر وزیر خارجه بخواهد خودش را در دریای سیاست خارجه غرق کند، قطعاً تمام فعالیتهای چند ماهه او برای رفع تحریمها به پای تحرکات انتخاباتیاش نوشته خواهد شد.
آزمون صداقت ظریف درست در همین نقطه است. جایی که او هم زبان با دولت مستقر اعلام کردهاند که اقدامات برجامی آنها تنها تلاشی در جهت تحویل یک دولت بدون تحریم به برنده انتخابات ۱۴۰۰ است! اگر دیپلمات استخوان خرد کرده ما برنامهای ضد تحریمیاش قصد غربت الی الله دارد، بهتر است تعارفها را کنار گذاشته و با صراحت بیشتری آن را بیان کند. این اقدام حرفهای از جانب ظریف نشان خواهد داد وزارت خارجه یک نهاد حاکمیتی ضد تحریمی است، نه کمپین انتخاباتی آقای وزیر!