به گزارش مشرق، این روزها دیگر همه ما کرونا را میشناسیم. ویروس میکروسکوپی که بیش از یکسال است تمام کشورهای دنیا را به خود مشغول کرده است؛ الگوهای سبک زندگی را به کل تغییر داده و ترس و اضطراب را به جزء لاینفک زندگیها تبدیل کرده است.
شاید یک سال قبل فکرش را هم نمیکردیم که مجبور باشیم مدتهای مدید در خانه بمانیم و تمام ارتباطاتمان مجازی و از پشت گوشیهای موبایل بشود. قرنطینه و در خانه ماندن راهکار مطمئنی برای کنترل شیوع کرونا بود که توسط بسیاری از دولتها در سراسر جهان به کار گرفته شد. شیوهای که از دیرباز برای کنترل بیماریهای واگیردار مورد استفاده بوده است.
۱. گفتوگو
اما بدیهی است که یک جا نشینی و سکون برای مدت طولانی خسته کننده و ملال آور خواهد بود چرا که میتواند موجب احساسات ناخوشایندی از جمله احساس تنهایی و دلتنگی، عصبانیت و پایین آمدن آستانه تحمل شود و همچنین به دلیل نبود ارتباطات چهره به چهره، ممکن است افراد دچار اضطراب شوند و روی به افکار منفی آورند.
محدثه رضایی، ضمن اشاره به اینکه مهمترین عاملی که میتواند ثبات و دوام یک الگوی ارتباطی را تضمین کند "گفتوگو" است، بیان کرد: گفتوگو باب معاشرت و تعامل را باز میکند، موجب هم فکری، هم دلی و همراهی میشود و راه ارزان، اما موثر برای تخلیه هیجانات منفی و حل مشکلات است.
وی افزود: یک نگاه اجمالی به نتایج پژوهشهای انجام شده در حوزه خانواده نشان میدهد در خانوادههایی که افراد میتوانند باهم حرف بزنند و اظهار عقیده کنند؛ سلامتی و رضایت از زندگی به طرز معناداری با خانوادههایی که الگوی گفتوگو در آنان نیست، تفاوت وجود دارد و شاید بتوان گفت این مسئله در دوره کرونا به صورت پررنگتر خود را نشان داده است.
این مشاور خانوداه ادامه داد: تا به آنجا که پژوهشهای انجام شده در این مدت بیانگر این است که برخی از افراد با اعلام رضایت از دوره قرنطینه، آن را فرصتی برای بیشتر باهم بودن، فرصت بیشتر برای گفتوگوی بیشتر داشتن و تفریحات مشترک قلمداد کرده اند و از طرفی استفاده از فضای مجازی در دوره قرنطینه افزایش چشمگیری داشته است و برخی افراد (به خصوص زوجین بدون فرزند) برای فرار از اصطکاک بین فردی و مشاجره عمده وقت خود را در فضای مجازی میگذرانند. اگرچه منظور از باهم بودن و گفتوگو، یقینا چسبندگی و نبود فضای شخصی برای افراد نیست، اما عدم گفتوگو و وقت گذراندن باهم نیز میتواند افراد را به سمت و سوی الگوهای گسسته سوق دهد تا به آنجا که کاملا از دنیای هم فاصله بگیرند و انگار غریبههایی هستند که زیر یک سقف باهم زندگی میکنند.
۲. همدلی
وی ضمن اشاره به اینکه عامل دیگری که میتواند ثبات و دوام یک الگوی ارتباطی را به همراه داشته باشد، همدلی است، گفت: همدلی به زبان ساده یعنی همراهی کردن با فردی که دچار حالت هیجانی است؛ خواه این هیجان مثبت باشد یا منفی. خیلی خوشحال باشد یا خیلی غمگین، ترسیده باشد یا عصبانی. همراهی به معنای تلاش برای درک وضعیت روانی فرد است. به طرزی که انگار اتفاق افتاده را از نگاه او می بینیم یا با گوش او می شنویم.
وی افزود: وقتی که افراد دچار هیجان زیاد هستند قوه منطق آنها در ضعیف ترین حالت خود به سر می برد. پس در چنین وضعیتی واکنش منطقی داشتن معنایی ندارد و منطقی حرف زدن با او هم دردی را دوا نمی کند. در این حال فقط باید اجازه بدهیم حرف بزند تا هیجان انباشته شده در وجودش کم کم تخلیه شود. بی آن که قضاوت کنیم که گفته های الآن او درست است یا غلط.
این مشاور خانوداه متذکر شد: دقیق گوش دادن و ابراز اینکه اگر ما هم در این موقعیت بودیم حتما واکنشی شبیه به او داشتیم، به فرد این پیام را می دهد که تنها نیست و ما در حالت کنونی او سهیم هستیم و باعث می شود فرد سنگینی بار هیجان را به تنهایی به دوش نکشد. به عبارت دیگر همدلی باعث می شود احساس و هیجان غالب بر فرد تعدیل شود. حالا که فرد از هیجان بیش از اندازه اش خلاص شد می توانید نظر منطقیتان را بیان کنید! به او راهکار دهید یا اگر با او مخالف هستید در احساس اغراق آمیزش بیان کنید؛ حالا او بهتر می شنود که چه می گویید. در واقع تا چند دقیقه قبل او فقط نیاز به یک گوش شنوا داشت اما حالا نیاز به همفکری و بیان نظر شما دارد.
رضایی عنوان کرد: به زبان ساده و خودمانی، همدلی یعنی من دلم را گذاشتم کنار دل تو! همان احساسی را دارم که تو داری؛ اگر خوشحالی من هم احساس خوشحالی میکنم و اگر غمگینی، غمت را می بینم و غمگین می شود و تو در مواجهه با این احساس تنها نیستی .
۳. لبخند زدن
وی بیان کرد: اکثر افراد هنگام گوش دادن توجهشان به یک سوم تحتانی صورت طرف مقابل است. چرا که توجه مغز روی حرکت بیشتر است و هرآنچه که متحرک باشد را سریعا مورد پردازش قرار می دهد. پس می توان نتیجه گرفت دهان و لبها به دلیل تحرک حین حرف زدن کانون توجه مغز و ابزار دریافت پیام آن یعنی چشم ها قرار می گیرند. پس دهان نقش مهمی در ایجاد ارتباط دارد. پژوهش ها نشان می دهند افرادی که در حین حرف زدن لبخند به لب دارند در روابط خود موفقتر عمل میکنند. چرا که افرادی که حالت روانی مناسب نداشته باشند ناخودآگاه چهره ای درهم کشیده، بدون انرژی و عبوس دارند. انگار که حوصله خودشان را هم ندارند!
رضایی ادامه داد: به عقیده گلاسر رابطه ما با دیگران از رابطه ما با خودمان آغاز می شود. یعنی اگر ما رابطهای احترام آمیز و مهربانانه با خود داشته باشیم نتیجه آن رضایت درونی است که از راه لبخند منتقل میشود به ارتباطات میان فردی ما. معمولا افرادی که صورت بشاش و خنده رو دارند کسانی هستند که نمره شفقت و شادکامی آنها بالاتر است و نگاه رضایتمدانه ای به زندگی دارند؛ هرچند که رضایت به معنای عدم وجود مشکلات یا فراهم بودن شرایط ایده آل برای افراد نیست. اما این افراد با وجود مشکلات روحیه مثبت اندیشی و حل مسئله دارند و برای همین است که سعی می کنند حال خودشان را خوب کنند و در ارتباطات خود نیز انرژی مثبت منتقل می کنند.
وی گفت: از آنجا که همه ما به طور فطری از دریافت انرژی مثبت دارای روحیه سرزندگی می شویم، از ارتباط با افراد خوش خندان لذت می بریم و دوست داریم مدت زمان بیشتری با آنان هم کلام باشیم. پس حالا که بهتر متوجه میشویم چرا افراد خنده رو در روابط میان فردی خود بهتر عمل می کنند، سعی کنیم در روابطمان از این ابزار بی هزینه اما کارساز بیشتر استفاده کنیم؛ لبخند.