به گزارش مشرق، هرچه از روزهای آغاز بهار ۱۴۰۰ فاصله میگیریم، تب انتخابات در کشور داغتر میشود. بیانات انتخاباتی رهبر معظّم انقلاب در ابتدای سال نیز گفتوگوهای انتخاباتی را حول محور معیارهای کاندیدای اصلح متمرکز کرده است. از طرفی، آرایش جریانهای مختلف حاضر در انتخابات نیز حائز اهمیت است و بخش عمدهای از بحث و تبادل نظرها را تشکیل میدهد.
در همین راستا با حجّتالاسلام سیّد ناصر موسوی لارگانی، نماینده مردم فلاورجان و عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی، گفتوگویی انجام دادهایم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید.
کشور وارد فضای انتخاباتی شده و تا سه ماه دیگر رییس جمهور جدید انتخاب خواهد شد. به نظر شما مهمترین پارمتراهای تاثیرگذار بر انتخاب رییس جمهور جدید چه خواهد بود؟
موسوی لارگانی: برای پاسخ به این سوال باید قبل از هر موضوعی نگاهی به دولت ۸ ساله آقای روحانی بیندازیم. دولت روحانی و اساس روی کارآمدنش یک موضوع بیشتر نبود؛ مذاکره، رفع تحریم، بازگشت به نظام بین الملل آن هم از کانال مذاکره و توافق با کدخدا یعنی آمریکا.
روحانی اختیارات کامل را برای اجرای این برنامه داشت و همراهی حاکمیتی تمام عیاری با او شد. نمونه اش تصویب سریع برجام در مجلس. اما در پایان ۸ سال ریاست جمهوری اش در چه جایگاهی هستیم؟ ۷۰۰ تحریم آمریکا به ۱۵۰۰ تحریم افزایش یافته است. دولت اوباما که مهر تاییدش بر برجام بود، اولین نقض کننده برجام بود و تحریم ایران را لغو نکرد. حذف نیم بند تحریم های نفتی و بانکی هم با آمدن ترامپ دوباره برقرار شد. تمام امید دولت روحانی به انتخابات آمریکا و پیروزی بایدن بسته شد. اما در دوره بایدن هم هیچ اتفاقی نیفتاده و همان شرط و شروط های دوره ترامپ با شدت بیشتری از ایران مطالبه می شود.
متاسفانه آثار و پیامدهای دل بستن به غرب و کدخدا پیامدی جز شرطی شدن اقتصاد و آوار شدن خرابی های چنین نگرشی بر سر سفره و معیشت مردم بدنبال نداشته است. پیامدهای چنین نگرشی را می توان در صف تاسف آور شهروندان برای گرفتن دو عدد مرغ یا یک حلب روغن دید.
نتیجه چه شده است؟ متاسفانه آثار و پیامدهای چنین رویکردی یعنی دل بستن به غرب و کدخدا پیامدی جز شرطی شدن اقتصاد و آوار شدن خرابی های چنین نگرشی بر سر سفره و معیشت مردم بدنبال نداشته است. پیامدهای چنین نگرشی را می توان در صف تاسف آور شهروندان برای گرفتن دو عدد مرغ یا یک حلب روغن دید. لذا انتخابات خرداد ۱۴۰۰ تحت تاثیر چنین فضایی است. مردم به عینه دیدند که شعار دل بستن به کدخدا و وعده هایش چه پیامدی دارد.
در انتخابات شاهد نه بزرگ مردم به جریان غربگرا خواهیم بود
مقام معظم رهبری در تشریح این وضعیت و زمانیکه به دولت روحانی مجوز دادند تا صرفاً درباره مساله هسته ای مذاکره و توافق کنند، جمله ای کلیدی هم بیان کردند و فرمودند به آمریکا اعتماد ندارند اما بروید و امتحان کنید. حالا هم غرب مخصوصاً آمریکا امتحان خود را پس داده و نشان داده اند اهل توافق و پایبندی به توافق نیستند و بسیار حیله گرانه بعد از رسیدن به اهدافشان زیر توافق زده و احترامی برای تعهداتشان قائل نیستند.
لذا ارزیابی بنده این است که در انتخابات ۱۴۰۰ شاهد «نه» بزرگ مردم به رویکرد غربگرا و کدخداپرستی خواهیم بود. رویکردی که طی ۸ سال گذشته امتحان خود را پس داده و نمره مردودی گرفته است.
با وجود نکاتی که شما گفتید، اما همچنان جریانی در کشور از موضوع برجام حمایت کرده و میخواهد همین خط را برای انتخابات ۱۴۰۰ حفظ کند...
موسوی لارگانی: مهم نیست که برجامیان چه خطی را پیگیری می کنند، مهم این است که کارنامه شان قرمز است و نتوانستند تحریم ها را لغو و رونق اقتصادی در کشور را حاکم کنند. ما که از اول هم توانی در این دولت نمی دیدیم که از عهده چنین کاری برآید. همچنین ماهیت عهد شکن آمریکا هم از قبل معلوم بود. اما اینها جریانی عاشق و دلباخته غرب هستند و هدفشان هم اساسا حاکم کردن رونق اقتصادی در کشور نبوده و نیست. اینها جریانی رانت جو هستند که طی ۸ سال گذشته تمام امکانات و منابع اقتصادی کشور را در خدمت خود و دوستانشان گرفته و هزاران هزار میلیارد فساد بر جای گذاشته اند که رسیدگی به این فسادها زمان زیادی خواهد بود.
روحانی تبدیل به نماد شکست مذاکره شده است
دولت روحانی عبرت خوبی است. عبرت برای کسانی که پیش از این فکر می کردند اگر با آمریکا وارد مذاکره شویم، همه چیز حل است. اما روحانی به نماد شکست مذاکره تبدیل شده است و در تاریخ ایران ماندگار خواهد شد. بازی برجامیان تمام شده و دوباره آزمودن آزموده شده خطاست.
جریان اصلاحات سعی دارد با فاصله گرفتن از روحانی اینگونه عنوان کند که اگر وارد مذاکره و توافق نشویم، اوضاع بدتر هم خواهد شد...
موسوی لارگانی: اولا دولت روحانی دولت برآمده از جریان اصلاح طلبی است و نمی توانند خود را مبرا از کارنامه مملو از شکست بدانند. چه کسی تکرار کرد که مردم به همان لیست و کاندیداهایی رأی بدهند که ما نامشان را اعلام کرده اییم؟
دولت روحانی مورد حمایت تمام اصلاح طلبان و جریانی بود که لیدرشان خاتمی و مرحوم هاشمی رفسنجانی بود. تمام سلبریتی ها'>سلبریتی ها، جریان رسانه ای اصلاح طلب و همه شخصیتها و بازیگران مطرح منتسب به این جریان برای روحانی کمپین کردند و در میتینگ ها خواستار رای مردم به روحانی شدند. هم در سال ۹۲ و هم در سال ۹۶ که با عبارت معروف «تکرار می کنم» رای دوباره شان به روحانی تعلق گرفت. حالا هم فصل حساب و کتاب است. نمی توانند دامن شان را این شکست و افتضاحات به بارآمده پاک کنند.
وضعیت جریان اصولگرایی را چطور ارزیابی میکنید؟
موسوی لارگانی: جریان اصولگرایی یا بهتر است بگوییم جریان نیروهای انقلاب حرکتی را شروع کرده اند که اولین ثمره این حرکت در انتخابات مجلس یازدهم به بار نشست. مردم با رای دادن به این جریان، تمایلشان را در تغییر شیوه مدیریتی کشور نشان دادند که به تغییر جهت اداره کشور از نگاه غربگرایی و کدخداپرستی به رویکرد تقویت داخل و نگاه دورنزا به جای دل بستن به خارج تمایل دارند.
امیدواریم نیروهای انقلاب قدر فرصت تغییر ریل کشور را بدانند
رهبر معظم انقلاب هم در بیانات اول فروردین به درستی به این موضوع اشاره داشتند و گفتند که «انتخابات از لحاظ داخلی یک نوسازی و یک نَفَس تازه برای بخش اجرایی است زیرا افراد تازه نَفَس و پُرانگیزه وارد کار می شوند و این موضوع بسیار مبارک است». لذا جریان انقلابی باید این فرصت را مغتنم شمرده وبا تدوین یک برنامه بر مبنای شعاری که رهبر معظم انقلاب برای سال ۱۴۰۰ انتخاب کردند، مسیر اداره کشور را به ریل اصلی برگردانند. این فرصت فراهم است و امیدوارم نیروهای انقلاب قدر آنرا بدانند.
یعنی به باور شما مجلس یازدهم عملکرد مناسبی داشته است؟
موسوی لارگانی: مجلس یازدهم یک بال از دو بال لازم برای برگرداندن کشور و انقلاب به مسیر اصلی است. به نظرم مجلس یازدهم با وجود حضور دولت روحانی که یک دولت پیر و خسته و از کار افتاده و بی انگیزه است و هیچ باوری به داخل ندارد، بسیار خوب عمل کرده و اگر دولتی همسو و تازه نفس و با انگیزه به رأس کار آید، می توان پتانسیل های کامل مجلس را به کار گرفت تا از بار مشکلات کشور کاسته شود.
مجلس یازدهم با وجود حضور دولت روحانی که یک دولت پیر و خسته و از کار افتاده و بی انگیزه است و هیچ باوری به داخل ندارد، بسیار خوب عمل کرده و اگر دولتی همسو و تازه نفس و با انگیزه به رأس کار آید، می توان پتانسیل های کامل مجلس را به کار گرفت تا از بار مشکلات کشور کاسته شود.
مجلس یازدهم توانست با تصویب قانون رفع تحریم های هسته ای تا حد زیادی غرب و در راس آن آمریکا را از زیاده خواهی های روزافزون عقب براند. اگر قانون مجلس یازدهم نبود، ما الان وضعیت بدتری داشتیم. همین قانون بود که اروپا و آژانس انرژی اتمی را به تکاپو انداخت و وارد یک توافق کوتاه مدت با ایران شدند تا به زعم خودشان ایران را کنترل کرده و بیشتر از این از مدار انجام تعهدات یکطرفه اش در برجام دور نشود. اما با اطمینان می گویم اگر تحریم ایران به طور کامل لغو نشود، قانون مجلس عملیاتی شده و ضرورتی ندارد ما بصورت یکطرفه به تعهداتمان ادامه بدهیم.
همچنین مجلس در جریان تصویب قانون بودجه ۱۴۰۰ تا حد امکان توانست اصلاحاتی را اعمال کند که اگر این اصلاحات نبود، تا الان بار روانی تورمی لایحه اولیه دولت در اقتصاد بصورت کامل منعکس می شد. البته این قانون هم ایده آل مجلس نیست اما در این دولت توانی بیشتر از این نیست و لذا باید منتظر دولت تازه نفس و پرانگیزه ای باشیم که بتوانیم با همراهی دولت و مجلس انرژی تازه ای را به اقتصاد کشور و معیشت مردم تزریق کنیم.
این روزها بحث درباره کاندیداهای جریان انقلاب داغ شده است. شما عرصه را چطور میبینید و فکر میکنید آیا دست جریان انقلاب از لحاظ افردی که بتوانند سکان ریاستجمهوری را برعهده بگیرند، پر است؟
موسوی لارگانی: خوشبختانه جریان انقلابی شخصیتهای قابل که سکاندار ریاست جمهوری شوند، کم ندارد. از آیت الله رییسی که جریان ضد فساد را در قوه قضاییه راه انداخته و توانسته محبوبیت بالایی میان مردم کسب کند تا نیروهای جهادی و پرکار مثل دکتر قالیباف که در حال حاضر ریاست مجلس را عهده دار هستند. همچنین آقایان دکتر محسن رضایی، دکتر جلیلی ، سردار سعید محمد و مهندس ضرغامی هر کدام از جمله نیروهای اصیل و با کفایت انقلابی هستند که دیدگاههای خوبی برای اداره کشور دارند.
رهبر معظم انقلاب در تببین رییس جمهور مطلوب فرمودند «رییسجمهور مطلوب باید با کفایت، با ایمان، عدالتخواه و ضد فساد، دارای عملکرد انقلابی و جهادی، معتقد به توانمندیهای داخلی، معتقد به جوانان بهعنوان پیشران حرکت عمومی کشور و امیدوار به آینده باشد». ما اگر نیروهای با کفایت جریان انقلاب و اصولگرایی را مورد بررسی قرار بدهیم، خواهیم دید شخصیت های بیشتری وجود دارند که توان به دوش کشیدن بار سنگین دولت را دارند.
رئیسی کاندیدا شود دیگر بحثی در جریان انقلاب باقی نمیماند
به نظر بنده اگر حاج آقای رییسی کاندید شوند، آقای قالیباف و بسیاری دیگر از شخصیت های اصولگرا به احترام ایشان کاندیدا نخواهند شد. مخصوصاً بین آقایان دکتر قالیباف و آیت الله رییسی یکی کاندیدا خواهد شد. دکتر قالیباف در مجلس اقدامات خوبی داشته است؛ سفرهای نظارتی استانی ایشان که مستقیم میان مردم می روند و از نزدیک مشکلات را می بینند و نیز وقت زیادی که در مجلس می گذارند، تماما قابل ستایش است. حاج آقای رییسی هم شخصیتی است که امکان اجماع حول ایشان بیشتر است. این موضوع را تنها بنده نمی گویم. روح حاکم بر جریان اصولگرایی و جبهه انقلابی این است که شخصیتی وارد میدان شود که امکان اجماع روی او میسر بوده و از طرفی بتواند کارهای بزرگی را انجام داده و بن بست شکنی کند. هم در اداره امور داخلی و هم در بعد سیاست خارجی. به نظر بنده آیت الله رییسی از چنین توانی برخودار است.
اگر آیت الله رییسی کاندیدا شود دیگر بحثی باقی نمی ماند که بگوییم آیت الله رییسی اصلح است یا مثلا دکتر قالیباف. هر دوی این بزرگواران از نیروهای انقلابی و اصولگرایی هستند که طبعاً با یکدیگر وارد رقابت نخواهند شد. در اینصورت باید اینگونه مطرح کرد که آیت الله رییسی اصلح است یا کاندیدای جبهه رقیب؟ که از دید بنده و جبهه اصولگرایی و نیروهای انقلاب آیت الله رییسی با فاصله بسیار بسیار زیاد نسبت به کاندیدای رقیب هر کسی که می خواهد باشد، اصلح و شایسته تر برای ریاست جمهوری است.
موضوعی که هماکنون مشاهده میشود این است که از جریان اصولگرایی برخی افراد، عزم خود را برای حضور در انتخابات جزم کردهاند و به نظر میرسد در هر صورت در صحنه حضور خواهند داشت...
موسوی لارگانی: بله درست است. این موضوع بحث دورنی جریان انقلابی و اصولگرایی است و خروجی این مباحث منجر به کاندیداتوری آیت الله رییسی خواهد شد کما اینکه شده است. وقتی آیت الله رییسی پا پیش بگذارد دیگر از این مرحله عبور کرده ایم و وظیفه انقلابی تمام نیروهای اصولگرا و جبهه انقلابی است که برای پیروزی کاندیدای اصلح وارد عرصه شده و به حمایت کامل از آیت الله رییسی بپردازند.
خروجی این مباحث منجر به کاندیداتوری آیت الله رییسی خواهد شد کما اینکه شده است. وقتی آیت الله رییسی پا پیش بگذارد دیگر از این مرحله عبور کرده ایم و وظیفه انقلابی تمام نیروهای اصولگرا و جبهه انقلابی است که برای پیروزی کاندیدای اصلح وارد عرصه شده و به حمایت کامل از آیت الله رییسی بپردازند.
با شناختی که از آقای دکتر قالیباف دارم ایشان قائل به تکلیف هستند و اگر تکلیف از دوش ایشان ساقط شود، نه تنها ورودی نخواهد کرد بلکه تمام توان خود را برای پیروزی جریان انقلابی و اصولگرایی به کار خواهد گرفت. کما اینکه در جریان نهایی شدن لیست انتخابات مجلس یازدهم همین رویه را داشتند و نهایتا به خروجی جبهه اصولگرایی احترام تمام گذاشتند. در سال ۹۶ هم آقای دکتر قالیباف به نفع آیت الله رییسی کنار رفتند که مورد تمجید جریان انقلابی و اصولگرایی قرار گرفتند.
آقای دکتر قالیباف در حال حاضر ریاست مجلس را بر عهده دارند اما بقیه شخصیت های اصولگرا هم می توانند و لازم است در دولت آقای رییسی ایفای نقش کرده و با در اختیار گذاشتن طرح ها و برنامه هایشان برای پیشبرد امور کشور و ایجاد رونق واقعی در اقتصاد و معیشت مردم کمک های موثری کنند.