به گزارش مشرق، موضوع قرارداد همکاری استراتژیک میان ایران و چین را شاید بتوان به عنوان یکی از ضربات بزرگ سال جاری میلادی علیه هژمونی و هیمنه آمریکا قلمداد کرد. از سوی دیگر این قرارداد درست در اوایل دوره دولت تازه کار «جو بایدن» به امضا رسید که در شعارهای انتخاباتی خود مدعی اصلاح سیاست خارجی دوران ترامپ و حرکت مجدد ایالات متحده آمریکا به سمت همکاریهای بین المللی بیشتر و حل معضلات ایجاد شده میان واشنگتن و قدرتهای معارض آن شده بود. اما در عمل، رفتار خصمانه واشنگتن در قبال قدرتهای معارض منطقهای و بین المللی خود مانند ایران و چین در دوران بایدن نیز ادامه یافت؛ ادامه سیاستی که نه تنها کمکی به حل مشکلات بین المللی آمریکا نکرد، بلکه روند به نتیجه رسیدن مواردی همچون توافق استراتژیک میان تهران و پکن را تا حد زیادی تسهیل کرد.
بیشتر بخوانید:
شرط آزادسازی ۴۰ میلیارد دلار بلوکه شده ایران
در همین راستا، به گفتگو با پروفسور «دنیس اِتلِر» تحلیلگر سیاسی آمریکایی و استاد سابق «کالج کابریلو» کالیفرنیا پرداخته است. اتلر برای چند دهه در حوزه مطالعات چین با تمرکز بر بخش باستان شناسی و مردم شناسی این کشور فعال بوده و فعالیت حرفهای خود را در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی در دانشگاهها و مراکز تحقیقات مختلف آمریکایی دنبال کرده است. وی همچنین بیش از ۳۵ سال سابقه تدریس در دانشگاههای مختلف آمریکا را در کارنامه خود دارد.
در ادامه، متن کامل گفتگو با این استاد دانشگاه و کارشناس ارشد مسائل چین شناسی تقدیم حضور خواهد شد:
*نظر شما در خصوص سیاست فعلی چین در خاورمیانه چیست؟
چین دارای دوستان زیادی در خاورمیانه است. این پیوندها مبتنی بر یک تاریخ بلند مدت متشکل از حمایتهای دوجانبه و منافع مشترک رو به رشد در میان ملتهاست. با توجه به وسعت جغرافیایی چین و ظهور این کشور به عنوان یک رهبر اقتصادی، نقش پکن به عنوان یک راهبر در اقتصاد جهانی، به ویژه در دوران بحران بسیار مهم است. بنابراین چین میتواند به عنوان یک تأمین کننده زیر ساختهای اساسی، تکنولوژی و و بازاری برای محصولاتی مطرح باشد که بسیاری از کشورهای در حال توسعه آنها را تولید میکنند. این مساله هم در خصوص خاورمیانه صدق میکند و هم نقاط دیگر جهان.
لذا، سیاست فعلی چین در خاورمیانه توسعه و رشد بیشتر روابط دیرینه خود با ملتهای این منطقه است. چین استانداردهای ایدئولوژیک خود را در خصوص شرکای خود اعمال نمیکند، بلکه رویکرد این کشور نسبت به آنها، رویکرد منطبق با شیوههای توسعه و هنجارهای متمایز اجتماعی و فرهنگی آنهاست. بنابراین پکن میتواند نقشی اساسی در کاهش تنشها در منطقه ایفا کرده و از اهرمهای خوب خود در خاورمیانه برای میانجیگری در اختلافات منطقهای استفاده کند.
*وزیر امور خارجه چین در سفر اخیر خود به خاورمیانه یک پیشنهاد مبتکرانه پنج مادهای را برای دستیابی به امنیت و ثبات در خاورمیانه ارائه داده است. این ابتکار را چگونه ارزیابی میکنید؟
پیشنهاد مبتکرانه پنج مادهای چین در حقیقت بسته حاوی رویکرد جامع این کشور در خصوص خاورمیانه است. اولین بخش آن از اصل احترام متقابل دفاع میکند. مورد دوم، بر اصول برابری و عدالت تاکید دارد. مورد سوم نیز به دنبال دستیابی به عدم اشاعه (هستهای) است. مورد چهارم بر توسعه مشترک امنیت دسته جمعی تاکید داشته و نهایتاً اصل پنجم این پیشنهاد نیز به دنبال تسریع همکاری در توسعه است. این پنج رکن، عصاره تجربیات چین از تعامل با سایر کشورهای رو به توسعه از زمان پایه گذاری جمهوری خلق چین در هفتاد سال پیش بوده و ستونهای سیاست خارجی این کشور را تشکیل میدهند.
*هفته گذشته، ایران و چین به عنوان دو کشور متأثر از تحریمهای آمریکا، قرارداد همکاری ۲۵ ساله در جهت تقویت اتحاد اقتصادی – سیاسی بلند مدت خود با یکدیگر به امضا رساندند. به نظر شما، این قرارداد چگونه بر همکاری متقابل دو طرف تأثیر گذار خواهد بود؟ در خصوص توسعه خاورمیانه چطور؟
امضای قرارداد ۲۵ ساله همکاری میان ایران و چین، دوستی بلند مدت دو طرف را تحکیم کرده و منجر به حمایتهای دو جانبه میان دو کشور متمدن شد. سبقه روابط دو ملت را میتوان در دوران باستان جستجو کرد. آنها از پیشینه تاریخی حاصل از ارتباط و سود دو جانبه بهره میبرند که مثال واضح آن، موضوع راه ابریشمی است که دو کشور را از دیرباز به یکدیگر متصل کرده است. تأثیرات دوجانبه اقتصادی و فرهنگی از آن زمان به بعد در میان هر دو طرف جریان داشته است. چین و ایران هم افزاییهای زیادی داشته و چارچوبمند شدن روابط اقتصادی و سیاسی میان آنها به خوبی به هر دو طرف کمک خواهد کرد. همکاری ایران و چین ثبات خاورمیانه را تقویت کرده و انگیزهای برای ایجاد پیوستگی، امنیت و توسعه منطقهای به حساب میآید.
*از برخی از کارشناسان معتقدند که امضای این سند همکاری منجر به شکست هرچه بیشتر فشارهای فزاینده آمریکا علیه دو کشور چین و ایران خواهد شد. نظر شما در این خصوص چیست؟
آمریکا امضای قرارداد میان «دشمنان» خود را به عنوان یک تهدید علیه هژمونی خود تلقی کرده و تمام تلاشش را برای انجام کارشکنی در مسیر آن به کار خواهد بست. درست مانند تمام امپریالیستها، آمریکا نیز بنا بر اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» حکمرانی میکند. بیشترین ترس آمریکا از همبستگی و حمایت دوجانبه میان ملتهایی است که زیر یوغ سیطره واشنگتن نمیروند. سند همکاری میان ایران و چین به معنی سیلی محکمی به صورت آمریکا بوده و نشانگر این مهم است که نقشههای واشنگتن برای ادامه و حفظ هژمونی منطقهای و جهانی آمریکا در حال به باد رفتن است.
*به نظر شما چرا قدرتهای غربی نسبت به قرارداد امضا شده میان دو کشور دارای حاکمیت مستقل ابراز نگرانی کردهاند؟
غرب طی ۵۰۰ سال گذشته تلاش مضاعفی برای تحمیل قوانین خود از طریق تصرفات استعماری و جنگهای امپریالیستی به کار بسته و خود را به چشم قاضی مطلق در مفاهیم آزادی و دموکراسی میبیند. زنگ خطر زمانی برای آنها به صدا در آمد که حس خود خواهی و هیمنه فرهنگی آنها توسط ملتهای غیر غربی به چالش کشیده شد که راه خود را رفته و از پذیرش ارزشهای فاسد غربی مبتنی بر دورویی و استانداردهای دوگانه آنها امتناع میورزند. سعی آنها بر این خواهد بود که هر ملتی را که از پذیرش برتری آنها امتناع ورزد، مرتد جلوه داده و آن را بدنام کنند.
*نظر شما در خصوص تنشهای میان آمریکا و چین در دوران ریاست جمهوری «جو بایدن» چیست؟ آیا این تنشها در دوران وی تشدید خواهند شد؟
بایدن خواستار یک جنگ سرد بازسازی نشده است. ایدئولوژی نئو لیبرال وی و تعصب وی برای گسترش و تبلیغ آن به سراسر جهان تفاوتی با گرایشهای آنچه قدرتهای استعمارگر و امپریالیستی در گذشته داشتند، ندارد. در عمل، خود پسندیهای غربی منجر به ایجاد نژاد پرستی و نسل کشی انسانهای غیر سفید پوست خواهد شد. بایدن از جنس همان افراد پیشین خود است. آمریکا تنها زمانی دست به ایجاد تغییر در رفتار خود خواهد زد که مجبور به انجام این کار شود. جنگ رسانهای تمام عیار آمریکا علیه چین آخرین نفس امپریالیسم این کشور است. سرانجام ایالات متحده مجبور خواهد شد ظهور اجتناب ناپذیر چین را پذیرفته و یاد بگیرد با آن کنار بیاید.