به گزارش مشرق،روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه سازندگی با بیان اینکه سه طیف در جبهه اصلاحات حضور دارند، نوشت: دسته اول، سیاسیونی که خود را اصلاحطلب پیشرو میخوانند و معنای آن جز این نیست که دیگران را پسرو میدانند! این دوستان که بیشتر سابقه حضور در «میدان» انقلاب به خصوص در دهههای پنجاه و شصت را دارند و ما آنان را «اصلاحطلبان چپگرا» میخوانیم به حوادثی مانند تسخیر سفارت آمریکا در تهران، حضور در کمیتههای انقلاب اسلامی و عضویت در وزارت اطلاعات در دهه شصت مشهور هستند.
آنان راه حل برونرفت اصلاحات از وضعیت کنونی را «صراحت» و بازگشت به چیزی میدانند که آن را «اصالت» میخوانند و میکوشند جبهه اصلاحات را از زیر سایه اکبر هاشمی رفسنجانی بیرون آورند. به نظر این جریان راه حل مسائل کشور در نقد حاکمیت و ایجاد هیجان سیاسی است و باید سقف مطالبات را بالا برد و در تداوم راهبرد فشار از پایین و چانهزنی در بالا حاکمیت را به پذیرش اصلاحات دعوت کنند.
این طیف به خاطر رد صلاحیت نامزدشان، مجبور به تحریم انتخابات یا حمایت از نامزدهای دیگر جبهه خواهند شد.
دسته دوم، بوروکراتهایی که مدیران دولت اصلاحات، در عصر سید محمد خاتمی بودند و ما آنان را «اصلاحطلبان راستگرا» میدانیم، مدیران اجرایی و اداری و فنی که افرادی بیسر و صدا و نجیب هستند و بیشتر در طیف کارشناسی دولتها از موسوی و خاتمی و هاشمی و روحانی حضور داشتهاند.
این جریان معتقد است باید با تعامل با حاکمیت و بدون سر و صدا حیات جبهه اصلاحات را حفظ کرد و در واقع این راهبرد از نظر ما تا حدود زیادی مطلوب است. ایراد در آنجاست که این جریان فقط به حضور در حاکمیت و حفظ جبهه اصلاحات فکر میکند و چندان گفتمان یا راهبردی برای پیشبرد برنامه اصلاحات ندارد.
در واقع در نقطه مقابل جریان اول که از اصلاحات حداکثری دفاع میکند این جریان در پی اصلاحات حداقلی است که مهمترین برنامه آن حفظ بدنه بوروکراسی و اداری کشور در چهل سال گذشته از دولت شهید رجایی تا دولت روحانی به جز دوره احمدینژاد حفظ شده است و ترکیب آن تغییر چندانی نکرده است.
نامزد این جریان در جبهه اصلاحات محمدرضا عارف است. فردی که تقریباً همه مطمئن هستند تأیید صلاحیت میشود اما بعید است هیچ حزب یا فرد برجستهای در جبهه اصلاحات نامزدی او را به این جبهه پیشنهاد کند. متأسفانه عملکرد ایشان در مجلس دهم با وجود رأی بالای مردم تهران به ایشان در مقام رهبری فراکسیون امید مهمترین نقد بر دکتر عارف است و نشان میدهد به همان اندازه که میتوانند در یک دولت اصلاحطلب به عنوان رئیس دانشگاه یا وزیر و حتی معاون رئیسجمهور مفید باشند در مقام یک سیاستمدار و یک پارلمانتاریست ناموفق هستند و بعید است حتی در مقام خطابه هم بتوانند مردم را به رأی دادن ترغیب کنند.
گروه سوم، تکنوکراتهایی که میتوان آنان را اصلاحطلبان واقعگرا یا میانهرو خواند. به همان اندازه که رقیبان درون جبههای و درونگفتمانی این جریان در جبهه اصلاحات در کار تشکیلات مهارت داشتند جنبش تکنوکراسی در ایران فاقد جذابیتهای اجتماعی بود هر چند که از لحاظ گفتمانی میتوان آن را پشروتر از جناح چپ و جناح راست اصلاحات خواند. گفتمان تکنوکراسی در جبهه اصلاحات بر «برنامه توسعه ایران» استوار است. در واقع این جریان نه مانند سیاسیون اصلاحطلب «انتخاباتگرا» است و فکر میکند پیروزی در انتخابات نقطه اوج اصلاحات است و نه مانند بوروکراتهای اصلاحطلب «دولتگرا»ست و فکر میکند پس از پیروزی در انتخابات هیچ نیازی به ارتباط با بدنه اصلاحات وجود ندارد و مهم حفظ کرسیهای اصلاحات در حاکمیت است.
روزنامه سازندگی هدف این طیف را برنامه توسعه و نامزد آنها را اسحاق جهانگیری معرفی کرده است.