سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
چیزی که عیان است... !
محمدهادی صحرایی در روزنامه کیهان نوشت:
«ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً» که قسمتی از آیه 57 سوره کهف است بسیار گویاتر از هر سخنی در تنبیه افراد و تنزیه افکار و اعمال ماست و خدا میداند که داروی درمان بیماری حبّ جاه و مقام کسانی است که خدایشان حزب و منصب و میز و صندلی است. اگر هنوز از خدا خاطرهای در ذهن خود داشته باشند.
علامه طباطبایی که خدا بر درجاتش بیفزاید و او را دعاگومان قرار دهد در تفسیر المیزان به این آیه پرداخته و زیباتر از این قلمِ ناتوان، به بیان زیر و بالای آن همت گماشته و اینگونه ترجمه نموده که «من گمراه کنندگان را به کمک نمیگیرم».
به نظر؛ دستور مستور در این آیه این است که ای بندگان من، شما هم گمراه کنندگان را به کمک نگیرید. آنها که به خدا تعهدی ندارند به شما نیز تعهدی نخواهند داشت و بر عهد خود نمیمانند. امید صداقت و درستی داشتن از آنکه برای رسیدن به دنیا از دروغ و دغل بهره میگیرد خیالی واهی و سرابی نامتناهی است. تجربه میگوید آنکس که برای رسیدن به مقام دنیایی پا بر حق و عدالت میگذارد، آماده میشود تا بر حقوق بیشتری پا بمالد. در سیاست پاک اسلامی، هرگز نباید به سمت سبزه مزبله رفت چراکه آبی خورده که امثال ماکیاولی و معاویه ریختهاند و از جایی تغذیه کرده که تعفن شیطانی دارد. ماکیاولی جدای از سخنان درستی که گفته، معتقد است عهدشکنی ناپسند نیست و فرمانروایان میتوانند وعدههایی را که به اجبار دادهاند با رفع اجبار بشکنند. او در کتاب شهریار، آورده که شهریاران باید هم خوی انسانی داشته باشند و هم خوی حیوانی. لزومی ندارد همه صفات خوب را داشته باشند و همین که به آن تظاهر کنند، کافی است.
آنها که معتقدند سیاست کثیف است، این را دیده و شنیده و خواندهاند و از سیاست اسلامی بیخبرند. سیاست اسلامی، چون عین دیانت است، پاک و شریف است و سیاستمدار، اهل دوز و دغل به مردم نیست. جای عاقلان، پاکبازان و شجاعان است، نه حقهبازانِ دنیاپرست. در میدان نبرد میتوان دشمن را فریب داد و رجز خواند و اغراق کرد ولی در میان مردم هرگز. ما آنچه از امام راحل و امام حاضر دیدیم غیر از این نبود. اینها حتی با مردم دشمن هم مهربان بوده و هستند و تنها با سران کفر و نفاق، اهل مبارزهاند. سیاستی که قبل از حمله هوایی به تأسیسات بعثی به مردم خبر میدهد و قبل از حمله به پایگاه عینالاسد، مردم حوالی را خبر میکند کجا و سیاست کثیف و سخیف میهمان و مظلوم و مردمکش آمریکا و اسرائیل و رهروان آنها؟ آن که سرسختانه با منافقین خونخوار میجنگد همان کسی است که فرزند شیرخوار مسعود رجوی که به دستش افتاده را مهربانانه بغل کرده و به عاقلان خانواده رجوی میسپارد.
جمهوری اسلامی ایران بسیار مفتخر است که در مردمسالاری دینی و واقعی، سرآمد و سرافراز و سرخط است. ثابت کرده از رأی و نظر مردم واهمه ندارد و محترم میشمارد. مردم میدانند به هرکه رأی دهند همان خواهد آمد حتی اگر مورد نظر نظام و انقلاب اسلامی نباشد. تقلب و جابهجایی را باید در جایی جست که به حکم دادگاه، رأی کمتر به ریاست مینشیند. کشورهای منطقه که مردمشان رنگ رأی را به چشم ندیدهاند هم هرگز صلاحیت اظهارنظر ندارند و ورود رسانههای سعودی و امثال آن به این عرصه مثل اظهار نظر گاو چاق است درباره پرواز عقاب. جمهوری اسلامی اهل خیانت به آرای مردم نیست و گواه این مدعا رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در این 42 سال است. طعنه دشمنان و غافلان به اینکه چرا بسیاری از رؤسای جمهور ایران مخالف و منتقد شدند اگرچه خواندن داستان از وسط کتاب است ولی از قضا ثابتکننده این ادعاست که جمهوری اسلامی از تنوع افکار، هراسی به دل ندارد و با خودباوری بینظیرش از همه ظرفیتهای موجود مدیریتی در کشور و هر ادعای نخبگی و توان مدیریتی که مورد رغبت مردمش باشد استفاده میکند. این باشکوه نیست؟
انتخابات 1400 اگرچه به خاطر سوء مدیریت و سابقه بد اصلاحطلبان اعتدالی در 8سال اخیر و قربان کردن جمهوریت نظام به پای اعتماد به دشمن، ممکن است با استقبالی نظیر دورههای قبلی روبهرو نشود ولی نباید به خاطر بیتدبیری و بیعرضگی حرافان، پشیمانی از انتخاب بد گذشته را به دلخوری از انقلاب معنی کرد. دروغگویی مدعیان دموکراسی کجا و طهارت انقلابیون صادق کجا؟ سیاست عفن معاویه کجا و سیاست مطهر علوی کجا؟ آن که برای دو روزه دنیا دروغ میگوید و وعده پوچ میدهد و به چهره پاک دین و دینداران ناخن میکشد همان غوغازیستی است که حیاتش در دوقطبیسازی و آشوب و بلواست. دوگانه دروغین جنگ و صلح، میدان و مذاکره و... که اکنون به پوچی آن پی برده شده امروزه جایش را به دوگانه 5 نفر علیه یک نفر داده و هم به دنبال تنش قومیتی ترک و دیگران است.
همگان فهمیدهاند که هیچ دشمنی نمیتواند مثل لیبرالها کشور را به هم ریخته و ویران کند و خطر اصلی، تفکری است که به اخلاق به عنوان یک شعار خالی از عمل نگاه میکند و دروغ را جزئی از سیاست میداند. اخلاق را شعاری میداند که با آن بر رقیب چنگ زند و خود عاری از آن و تعهداتش باشند. وضعیت اسفبار اقتصاد امروز نتیجه اعتماد به کسانی است که کارشان را با دروغ و تهمت و فریب و دوگانهسازیهای جعلی آغاز کردند و کشور را به اینجا رساندند که نه چرخ سانتریفیوژ به درستی میچرخد و نه چرخ زندگی مردم. وعده ایجاد رونق اقتصادی آنچنانی که مردم را از یارانه 45500 بینیاز کند، روغن را از سبد خانوارها و رونق را از بازارشان ربود و ارزش همان یارانه را از 40 دلار به یک و نیم دلار کاهش داد و هزینه یک هندوانه کرد. تورم بیسابقه، بیارزش کردن پول ملی، خلق پول بیپشتوانه، سوزاندن اعتماد مردم با بورس، تضعیف اعتبار ایران در جهان، تحمیل تحریمهای سیاهچالهای و منحصر به فرد، تخریب زیرساختهای امنیتی و فرهنگی و از همه مهمتر ایجاد افسردگی سیاسی در بین مردم، بخشی از حضور خسرانبار لیبرالهایی است که نگاه ابزاری به اخلاق دارند.
در این تفکر میتوان مردم را کوله بر و سوخت بر کرد و هرچهار سال یکبار برای آنها اشک کبیسه ریخت. زن را با گلوله کشت و به مقتوله تهمت و افترا زد و هنگام انتخابات از حقوق زنان دم زد. برای حرمت مردم مویه کرد و بعد از نشستن به ریاست آنها را لبوفروش و بیشناسنامه و بیسواد و راننده تاکسی نامید. برای گردش آزاد اطلاعات هق هق کرد و با گران کردن بنزین در شب عید، به مردم ایران شبیخون زد. از سرافرازی ایران و ایرانی گفت و معاهده ننگین برجامی را نخوانده امضاء نمود که حتی نسخه فارسی ندارد. از منشورحقوق شهروندی گفت و نجومیبگیران بیانصاف را ذخیره انقلاب نامید و انبوه مردم را لشکر قابلمه به دست خواند. از اتحاد و محبت و اسلام رحمانی داد سخن سر داد و با دوگانههای جعلی مردم را در مقابل هم قرار داد و.... و در این تفکر میتوان عهد کرد و شکست، به کارِ نکرده افتخار کرد، به جای پاسخ، متلک گفت و به جای عذرخواهی فرار کرد و به جای مسئولیتپذیری دیگران را متهم نمود و با جنگ روانی به جنگ جمهور رفت و... و میتوان به زور زر و تزویر و رسانه، جای مظلوم و مجرم را عوض کرد.
گلایه و تردید برخی برای شرکت در انتخابات ریشه در همین اقداماتی دارد که اعتماد عمومی را مخدوش کرده و بزرگترین خیانت به کشور و مردم نیز همین ایجاد ناامیدی است. مردم دیگر نخواهند پذیرفت که در روزهای انتخابات وعده بشنوند و وقت ریاستِ شاسیسواران، سواره از آنها نظرسنجی کنند. امروزه هم برخی نامزدها نه برای مدیریتِ وقت، که برای انشاخوانی و دستورخوانی، مثل مراسم ترحیم، از همه اقشار ضعیف و در مضیقه و از قشری که میشود در آن طمع بکنند نام میآورند و کلیگویی میکنند، بیآنکه برنامه یا کارنامه درخشانی داشته باشند. فرار مغزها، جوانان، زنان، مذاهب و اقوام مختلف، حجاب، فیلترینگ، ورود زنان به استادیوم و... همگی ژلههای اشتهاآوری است برای تحریک ذائقه عوام، و فریب دادن عامه از توجه به شایستهگزینی. اینها را آنهایی وقیحانه مرتکب میشوند که رقیبان را پوپولیست مینامند.
مطالبه بحق مردم از نامزدها پس از مناظره اول و دوم این است که بین خود و خدایشان، خدا را در نظر بگیرند و مردمی که سفارش شده اوست. بدانند که به زودی در محکمه عدل الهی حاضر خواهند شد و باید پاسخگوی امروزشان باشند. محضر امروز، محل و محملی برای عقدهگشایی و انشاخوانی و دروغ پراکنی نیست. بطلان کلام متکبرانه سرهنگ نیستم، حقوقدانم را امروزه مردم در حقوق ضایع شده خود توسط دولت فعلی میبینند و با جمله «من اقتصاددانم» این زخم کهنه تازه میشود. توهین و تحقیر و دروغ سواد شش کلاسی و امثال آن نیز از همین تفرعنی ناشی میشود که در همین دو مناظره و حواشی آن عیان است و حاجت به بیانش نیست. امروزه باید به این مهم متمرکز شویم که هرگز فرصت اعتماد به کذابانی که قصد فریب مردم با مظلومنمایی و استخدام حقهبازانه کلماتی نظیر کاندیدای خاص، پنج نفر به یک نفر و... را دارند نیست و هرگز نباید گمراه کنندگان را به کمک گرفت که امیدی به خیر آنان نیست اگر شر نرسانند و فقط بروند تا مردم نفس بکشند. انشاءالله
توانمندی رئیس دولت در اجرای برنامههای اقتصادی
جعفرخیرخواهان در روزنامه ایران نوشت:
یکی از بدیهیات تصدی منصب ریاست جمهوری آن است که رئیس دولت بهعنوان بالاترین مقام اجرایی، تجربه و توانایی لازم برای اداره کشور بویژه در جنبههای اقتصادی را داشته باشد در غیر این صورت در صحنه اجرا، شکست میخورد و ناموفق خواهد بود. نکته مهم دیگر به تیم اقتصادی دولت برمی گردد که مسئولیت تهیه و تدوین و اجرای سیاستها و برنامههای اقتصادی را بر عهده دارند. انتظار میرود هماهنگی خوبی داشته باشند و حرف و دیدگاه هم را بفهمند تا اعتماد لازم میان آنان برقرار باشد و امور با کمترین تنش و اصطکاک پیش برود. این افراد باید تخصص و توانایی در حوزه تحت امر را داشته باشند و در صورت بروز مشکلات جدی شانه خالی نکنند و کنار نکشند و دیگران را متهم نسازند. تیم اقتصادی توانمند، هماهنگ و مصمم در دولت باعث میشود احتمال موفقیت برنامهها افزایش چشمگیری یابد. دقت در اهداف و شعارهای اقتصادی نیز بسیار مهم است که باید حداقل بخش مهمی از آنها ملموس، عملی، دست یافتنی و قابلیت اجرا در بازه زمانی 4 تا 8 سال را داشته باشد و هر چه توانمندی تیم اقتصادی در دولت بیشتر باشد، تحقق اهداف هم بیشتر خواهد بود. نکته مهم دیگر این که در اجرای برنامهها و تصمیمات رئیس دولت نباید حالت خودمحوری داشته باشد. موفقیتها و پیشرفتها در دولت نباید به اسم یک نفر تمام شود. رئیس دولت نقش رهبری و راهبری و مربی برای سایر اعضای تیم و همراهان و مدیران اقتصادی را دارد. ارزش کار مدیران اقتصادی معرفی و در معرض قضاوت مردم قرار بگیرد و موفقیتها بهنام مجموعه دولت و اعضای دخیل و نه فقط رئیس آن تمام شود. افراد پشت صحنه هم در موفقیتها و احیاناً شکستها نقش دارند و رئیس دولت به تنهایی قهرمان ملی نیست. همچنین رئیس دولت مسئول اجرا است بنابراین او مسئول تمام اشتباهات مدیران خود است و نمیتواند از اشتباهات تبری بجوید. رئیس دولت نباید تیم اقتصادی خود را هنگام بحرانها قربانی کند و شکستها و تقصیرها را فقط بهنام آنها بنویسد.نکته دیگر اینکه دولت برای موفقیت باید زمینه نقد و ارائه پیشنهادات را فراهم کند. رئیس دولت باید به صداقت و فضای بحث و نقد آزاد باور داشته باشد. هر چه اعتماد میان مدیران بیشتر باشد، تضمین موفقیتها هم بیشتر خواهد بود و اینها مقدمات اجرای برنامههای اقتصادی دولت و اصول اولیه داشتن یک دولت مقتدر در اجرای برنامههای اقتصادی خواهد بود.
حوزه اقتصاد، در هر دوره و در هر دولتی مهمترین حوزه اجرایی در کشور است. شرایط کنونی و همچنین موضوع تحریم، برنامههای اقتصادی کشور را در موقعیت سخت تری برای اجرا قرار داده است. نابرابری شدید در بستر اقتصاد ناسالم و فسادزا بهوجود آمده و هیچ دولتی نمیتواند این نابرابری را نادیده بگیرد. در این شرایط حمایتها و خدمات اجتماعی از اقشار ضعیف و میانی جامعه مهمترین وظیفه اقتصادی دولت است. متأسفانه در این شرایط، گروههای ویژه خوار و مافیای اقتصادی بیشترین لطمه را بر پیکر اقتصاد زده و مقابله با این مافیا نسبت به سالهای گذشته سختتر شده است. اجرای اصلاحات اقتصادی در دو دهه گذشته شرایط مناسب تری داشت. بیشترین فشار اقتصادی بر دهکهای میانی و ضعیف جامعه است و حمایت از این دهکها اولویت اول دولت باید باشد تا شاهد اعتراضات و ناآرامیهای سیاسی نباشیم که محیط کسب و کار کشور را ناامن میکند.
موضوع مهم دیگر برای رشد و رونق اقتصاد، حمایت واقعی و اصولی از تولید و سرمایهگذاری است. شعارهای زیادی از سوی دولتها برای حمایت از تولید سرداده میشود اما تحقق این شعارها در اجرا حداقل است. موانع و گیروبندهای قانونی و بروکراسیهای خفه کننده برای سرمایهگذاری و تولید باید کاهش یابد تا سرمایهگذار و تولیدکننده رغبت به مشارکت در عرصه اقتصاد داشته باشد. اما متأسفانه همان مافیای اقتصادی قدرت گرفته مانع روابط اقتصادی با بقیه جهان شده و چوب لای چرخ بخش خصوصی مولد میگذارد و اجازه نمیدهد تولید و سرمایهگذاری در بستر شفاف رخ دهد. کسی که طرح و ایده جدیدی برای سرمایهگذاری دارد، نباید معطل قوانین دست و پا گیر شود. فعالیتهای مولد نیاز به سرعت عمل و پشتیبانی زیرساختی دارد.
تورم مزمن، مشکل ساختاری اقتصاد و ضدتولید است که دولت آینده باید برای رفع آن برنامهای منسجم در حوزه سیاستهای پولی داشته باشد. ثبات نسبی نرخ ارز نقش اساسی در ایجاد امنیت و آرامش برای تولید و صادرات دارد. دخالتهای بیجا در اقتصاد از علل اصلی ایجاد ناامنی و بیاعتمادی در اقتصاد است. اقدامات اساسی مهمی که دولتها باید برای بهبود اقتصاد انجام دهند کارهای خیلی سختی نیست اما مافیای اقتصادی مانع اجرای اقدامات میشود. دولتها میتوانند برنامههای اقتصادی را پیاده کنند و شاخصهای اقتصادی-اجتماعی را اگر توانمند و از حداقل قدرت لازم برای اجرا برخوردار باشند،بهبود بخشند.
تکنیک «وضعیت بدتر»
سارا هوشمندی در روزنامه وطن امروز نوشت:
«خلق وضعیت بدتر» یکی از شناختهشدهترین تکنیکها و تاکتیکهایی است که برخی بازیگران، با هدف «اقناع طرف مقابل در قبال وضعیت بد» به کار میبرند. در این تاکتیک، طرف یا طرفهای مقابل، مدعی میشوند فراتر از «وضعیت بد»، «وضعیت بدتری» نیز وجود دارد که باید برای جلوگیری از تحقق آن، «انتخاب بد» از سوی مخاطب پذیرفته شود. خلق وضعیت بدتر، منجر به قرار گرفتن بازیگران مقابل، در دوراهی انتخاب میان «بد» و «بدتر» میشود و افکار عمومی نیز تصور میکنند گزینه دیگری جز این دو (بد و بدتر) وجود ندارد. این همان تکنیکی است که آمریکا، تروئیکای اروپا و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آستانه برگزاری دور ششم مذاکرات وین به آن استناد کردهاند! تکنیکی وقیح که متاسفانه با انفعال دولت و وزارت امور خارجه، غربیها مشغول هدایت بازی در دقایق پایانی مذاکرات با استناد به آن هستند.
یک- شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بزودی جلسهای برگزار خواهد کرد که قبلا قرار بود در آن پیشنویس قطعنامهای علیه ایران را مورد بررسی قرار دهد. این پیشنویس، قبلا توسط آمریکا و تروئیکای اروپا به شورای حکام ارائه شده بود و «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس نیز از تبدیل شدن آن به قطعنامهای ضدایرانی دفاع کرده بود اما رسانههای غربی به نقل از دیپلماتهای خود، از احتمال منتفی شدن صدور این قطعنامه با هدف «عدم خلل در پروژه احیای برجام» خبر میدهند. رویترز در این باره نوشت: «انتظار میرود آمریکا و سایر کشورهای غربی همچون بریتانیا، فرانسه و آلمان خواهان قطعنامه علیه ایران نشوند. گفته میشود دلیل این تصمیم این است که چنین قطعنامهای مذاکرات وین را که هدفش زنده کردن مجدد برجام با بازگشت آمریکا به آن است، مخدوش میکند».
دو- سیاستمداران اروپایی به عنوان دیگر تکمیلکنندگان پازل استراتژی «مهار حداکثری ایران» قصد دارند با استناد به «پمپاژ تصنعی نگرانیهای آژانس» علیه کشورمان، به افکار عمومی دنیا اینگونه القا کنند که اجتناب غربیها از صدور قطعنامه ضدایرانی جدید در آژانس، مصداق نوعی «فداکاری برای نجات برجام»(!) محسوب میشود. به عنوان مثال، سخنگوی وزارت خارجه فرانسه در این باره میگوید: «ما در مورد گزارشهای آژانس درباره ابهام در فعالیتهای هستهای ایران، نگرانیهای بسیاری داریم. در گفتوگو بین ایران و آژانس در رابطه با دادن پاسخهای با محتوا به سوالهای آژانس هیچ پیشرفتی حاصل نشده است. ما قویا از ایران میخواهیم هر چه سریعتر به این سوالها پاسخ دهد».
سه- واقعیت امر این است که در قاموس و قواعد حقوق بینالملل، بویژه ابعادی از این شاخه که به تکالیف و تعهدات سازمانهای بینالمللی و اعضای آنها مربوط میشود، میان «ادعا» و «استناد» تفکیکی عقلایی و منطقی وجود دارد. بر این اساس، آژانس بینالمللی انرژی اتمی اساسا حق ندارد مستند به «مطالعات ادعایی» و «ترویج ادعاهای کاذب درباره ابعاد نظامی برنامه هستهای ایران»، آن هم در گذشته(!) کشورمان را به عنوان یکی از اعضای این سازمان تحت فشار قرار دهد. هنوز افکار عمومی کشورمان فراموش نکرده که در ابتدای سال 97 در دوران ریاستجمهوری ترامپ تروریست، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تروئیکای اروپا در راستای عملیاتی ساختن دستور کاخ سفید، قطعنامه ضدایرانی جدیدی را در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی صادر کردند که هدف از آن، تن دادن نظام و ملت ایران به فشارهای حداکثری دولت ترامپ و اجابت خواستههای مضحک وی بود.
چهار- جمهوری اسلامی ایران تحت هدایتهای هوشمندانه و مدبرانه حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، رهبر حکیم انقلاب اسلامی، توانست «استراتژی فشار حداکثری غرب و آژانس» را با تکیه بر «استراتژی مقاومت فعال» پاسخ دهد.
بازی مشترک اخیر آمریکا، آژانس و تروئیکای اروپا نیز دقیقا با هدف «خلق گزینه بدتر» در آوردگاه وین صورت گرفته است. آنها قصد دارند «وضعیت بدتر» را ابتدا با هدف «عقبنشینی کشورمان از خطوط قرمز» خود مطرح کرده و سپس با عقبنشینی از آن «وضعیت بدتر»، منت «گذار به وضعیت بد» را نیز بر دوش ما بگذارند.
پنج- متاسفانه باورها، روشها و گفتارهای نادرست و هزینهساز دولت و وزارت امور خارجه کشورمان نیز در وقاحت طرف مقابل و اصرار آن بر استمرار همین بازی نخنما تاثیرگذار بوده است. اقدام ضدایرانی مشترک اخیر غرب و آژانس نشان داد «استراتژی فشار حداکثری علیه ایران» و ارکان آن کماکان به قوت خود باقی مانده است. در این شرایط، کماکان باید مواجهه خود با دشمنان ملت ایران را بر مبنای «استراتژی مقاومت فعال» انجام دهیم. بازگشت به سالهای 92 تا 94، قطعا هزینههای سخت دیگری را برای کشورمان ایجاد خواهد کرد که جبران آنها آسان نیست. انهدام پازل استراتژیک مشترک «آمریکا/ اروپا» علیه جمهوری اسلامی ایران، هدفی است که باید تمرکز خود را بر آن به کار گیریم و اسیر تاکتیکهایی مانند «خلق وضعیت بدتر» از سوی بازیگران غربی و غربپرستان دارای شناسنامه ایرانی نشویم.
هیچکاره بودن رئیسجمهور صحت ندارد
محمد فاضلی در روزنامه آرمان ملی نوشت:
میشنویم که «رئیسجمهور هیچکاره است.» این گزاره صحت ندارد؛ و به هماناندازه این گزاره که رئیسجمهور اختیاردار اجرای برنامهها و اهدافش است، صحیح نیست. چند دلیل: یک: رئیسجمهور یک نفر نیست، بلکه مدیر شبکهای از آدمهاست. کیفیت افکار، ایدهها و توانمندیهای این شبکه، اثر تعیینکنندهای دارد.
ایدئولوژی و جهتگیری آنها هم اثرگذار است. شبکه آدمهای احمدینژاد و خاتمی فرق میکردند و تفاوت عملکردها محصول تفاوت این شبکه است. دو: رئیسجمهور، کنشگر با قدرت ثابت نیست. مقداری اختیارات و قدرت برای رئیسجمهور از قبل تعریف شده، و نوع و کیفیت بهرهگیری از قدرت تعریفشده، به علاوه ساختن صورتهایی از قدرت که تعریف نشدهاند - نظیر قدرت ناشی از ارتباطگیری صحیح با مردم، ناشی از اعتمادسازی، ناشی از موفقیت پله پله در برخی عرصهها و ...- از قبل تعریف نشده است؛ بلکه رئیسجمهور آنها را میسازد.
سه: رئیسجمهور مدیر هدایتکننده هزاران نفر مدیری است که بهکار میگمارد، تنظیمکننده روابط و جریانهای قدرت موثر بر صدها هزار میلیارد تومان منابع مالی، قدرت اثرگذار بر تعریف روابط خارجی (در چارچوب، تعامل یا تعریف دستور کار برای شورای عالی امنیت ملی)، و دارای قدرت نهادسازی است. چند مثال در این باره: محمود احمدینژاد تعریفکننده و پیشبرنده تأثیرگذار مسکن مهر، هدفمندی یارانهها و ریلهایی در سیاست خارجی است. اثرات این سه کار وی تا دههها ایران را متأثر میسازد. حسن روحانی نیروی موثر بر شکلگیری برجام است - بخواهیم یا نخواهیم - و هر دولتی در آینده هم ناگزیر از پذیرش میراث اوست.
آیتا... هاشمیرفسنجانی با برنامه تعدیل اقتصادی و محمد خاتمی با دستور کار توسعه سیاسی و شماری دستاوردهای اقتصادی مهم بر تاریخ ایران اثر گذاشتهاند.
وزیری نظیر آذریجهرمی با همراهی رئیسجمهور حسن روحانی بر روند توسعه اینترنت و شبکههای اجتماعی در ایران اثر گذاشته و حسن قاضیزادههاشمی با اجرای طرح تحول سلامت بر سرنوشت نظام سلامت و حتی نظام بودجهریزی این کشور اثری ماندگار - کاری به خوب و بدش ندارم- گذاشته است.
درخصوص بقیه مقامات ارشد نیز میتوان چنین اثرگذاریهایی را سراغ گرفت. چهار: قدرت یک رئیسجمهور در میزان توانایی برای «ساختن روح یک ملت» تعریف میشود. رئیسجمهور فرصت دارد هر لحظه که اراده کند با مردم سخن بگوید، در فضای مجازی باشد، در رسانههای معتبر خارجی سرمقاله بنویسد، توئیتهای مهم بزند، و حتی عکسهایی از او منتشر شود که معناهای مهم داشته باشد. او شکلدهنده یک نظام ارتباطی است و ارتباطگیری بر محور زبان و نمادها یکی از بزرگترین داراییها و اختیاری است که به رئیسجمهور داده میشود تا قدرت بسازد و روح یک ملت را تعریف کند.
بنابراین حرف زدن رئیسجمهور مهم است. پنج: رئیسجمهور میتواند بنیانگذار باشد، بنیانگذار ایدههای مهم و سازماندهنده آدمهایی که این ایدهها را پیش ببرند. رئیسجمهور شنیده میشود و میتواند ایدهها را در گستره جهان و ملت منتشر کند. من حیرت میکنم وقتی میبینم سلبریتیها با دو سه میلیون فالوور بیشتر احساس قدرت و اثرگذاری میکنند تا کسانی که رئیسجمهور شده و دارای پشتوانه میلیونها رأی هستند. شش: رئیسجمهور تعیینکننده ۱۸ وزیر، چندین معاون رئیسجمهور، با اختیار تعریف کردن معاونتهای جدید، نیروی مؤثر بر تعیین دهها سفیر، قدرت تأثیرگذار بر تعیین و کیفیت دهها معاون وزیر، دارای اختیار تعریف دستور کار برای چندین شورای عالی، دارای قدرت اثرگذاری بر دستورکار سازمانهای عظیمی نظیر سازمان تأمین اجتماعی، سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان مناطق آزاد، سازمان امور اداری و استخدامی، سازمان امور مالیاتی، گمرک و ... است.
رئیسجمهور قدرت بلامنازع نیست؛ در هیچ نظامی حتی در آمریکا هم قدرت بلامنازع نیست. محدودکنندههای قدرت او و دولت هم فقط رقبا، مخالفان یا قانون نیستند. قدرت او را شیوه بهکارگیری قدرت، ظرفیت دولت، کم و زیادی منابع، شیوه ارتباطگیری با مردم، کیفیت آدمهایی که بهکار میگیرد و مسیرهایی که در پیش میگیرد تعیین میکند. قدرت رئیسجمهور امر ثابت نیست، محدوده تغییرات دارد؛ بیشتر میشود یا افت میکند.
یکی از دروغهایی که باید در برابر آن ایستاد و نگذاشت باعث فرار از مسئولیتپذیری شود، گزاره «هیچکاره بودن رئیسجمهور» است. قدرت چندبعدی هر رئیسجمهوری - از هر جناحی - و شبکه همکارانش، همواره راهی برای بهتر عمل کردن باز میکند. اگر این قدرت و اختیار نبود، پاسخگویی معنایی نداشت.
ریشه تخریب در مناظرهها از کجاست
عباس حاجی نجاری در روزنامه جوان نوشت:
انتخابات یکی از مظاهر اصلی تجلی مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی است که معمولاً هردو سال یکبار تمامی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در کشور را تحتالشعاع خود قرارداده و در طی آن ارکان جمهوریت نظام شکل میگیرد و نظام جمهوری اسلامی با برگزاری بیش از چهل انتخابات در چهار دهه گذشته توانسته است نصاب کمنظیری را در جهان برجای گذارد. اما بهرغم این کارنامه روشن یکی از خلأهای اصلی فعالیتهای سیاسی در کشور که بهطور خاص در ایام انتخابات بروز و ظهور مینماید نقش غیر مؤثر احزاب و گروههای سیاسی ثبتشده در آمارهای وزارت کشور در انتخابات است
انتخابات یکی از مظاهر اصلی تجلی مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی است که معمولاً هردو سال یکبار تمامی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی در کشور را تحتالشعاع خود قرارداده و در طی آن ارکان جمهوریت نظام شکل میگیرد و نظام جمهوری اسلامی با برگزاری بیش از چهل انتخابات در چهار دهه گذشته توانسته است نصاب کمنظیری را در جهان برجای گذارد. اما بهرغم این کارنامه روشن یکی از خلأهای اصلی فعالیتهای سیاسی در کشور که بهطور خاص در ایام انتخابات بروز و ظهور مینماید نقش غیر مؤثر احزاب و گروههای سیاسی ثبتشده در آمارهای وزارت کشور در انتخابات است. اگرچه بخشی از این نارساییها ممکن است به کاستیهای قانونی بازگردد، ولی شاید دلیل اصلی آن را بتوان ناشی از ساخت ناقص این احزاب و گروهها و کارکرد صرفاً انتخاباتی آنها دانست و به همین دلیل است که معمولاً آنها در آستانه انتخابات فعالشده و با حمایت از اینوآن برای پیروزی به هر قیمتی تلاش کرده و پس از پیروزی نیز با تقسیم پستها و مسئولیتها تلاش میکنند هزینههای گذشته را جبران کرده و بار آینده خود را نیز ببندند. اما نشانی از فعالیت اصلی حزبی یعنی کادرسازی و نظارت بر عملکرد منتخبان نیست و معمولاً پس از یک خواب دوساله در فعالیتهای حزبی، در آستانه انتخابات بعدی نیز بدون آنکه به سازوکارها و الزامات احزاب سیاسی عمل کرده و پاسخگوی شعارها و یا انتخابهای گذشته خود باشند، دوباره وارد میدان شده و روز از نو، روزی از نو، مدعی صف اول فعالیتهای سیاسی میشوند!
این در حالی است که در ساخت احزاب و گروهها یکی از مهمترین معیارها جهانبینی و ایدئولوژی حاکم بر آنها است که بهطور طبیعی باید در امتداد جهانبینی و ایدئولوژی حاکم بر نظام سیاسی باشد که آنها در آن نظام بروز و ظهور پیداکرده و فعالیت میکنند و به همین دلیل است که با پیروزی انقلاب اسلامی بهرغم رژیم گذشته که هیچ نشانی از احزاب و گروههای مردمی نبود، این عرصه با تحولی جدی در کشور مواجه شد و با شکلگیری احزاب و گروههای جدید و البته متعدد محیط مناسبی برای فعالیتهای آنها فراهم شد، اما همانگونه که اشاره شد عدم شکلگیری و کارکرد مناسب احزاب، سبب میشود که معمولاً در آستانه انتخابات کشور به دلیل عدم تطبیق مواضع فعالان و احزاب با آن اصول و آرمانها فضای کشور با تلاطمها و چالشهایی مواجه شود که شایسته نظام اسلامی نیست که برخی از مواضع مطرحشده در مناظرههای انتخابات اخیر و انتخابات گذشته نمونهای از آن است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی با تبیین مواضع امام راحل عظیمالشأن در تشکیل نظام بر دوپایه ارزشهای دینی و جمهوری بایستههای این عرصه را بهدرستی تبیین و یادآور میشوند که امام دو کلمه «جمهوری» و «اسلامی» یعنی «حاکمیت اسلام» و «حاکمیت مردم» را گرهگشای همه مشکلات میدانستند: هر زمان که مردم به کار گرفته شدند و معیارهای اسلام رعایت شد، پیش رفتیم و هر جا که یکی از این دو رعایت نشد، پیش نرفتیم. ایشان در ادامه با اشاره به برخی بیانات امام (ره) درباره اسلام و مردمسالاری افزودند: از دیدگاه امام (ره)، اسلام ازیکطرف «ضد تحجر و التقاط»، «ضد ظلم، استکبار، فساد و ویژه خواری»، «ضد سلطه امریکا و دخالت بیگانگان»، «ضد اشرافی گری و اختلاف طبقاتی»، و از طرف دیگر «طرفدار محرومان و عدالتخواه» است. رهبر انقلاب در خصوص دیدگاه امام درباره مردمسالاری و انتخابات خاطرنشان کردند: امام انتخابات را «فریضه دینی» میدانستند و در وصیتنامه خود میگویند «عدم حضور در انتخابات در برخی مقاطع چهبسا گناهی در رأس گناهان کبیره باشد» و «کوتاهی در مشارکت، پیامدهای دنیوی و حتی تا نسلهای بعد داشته باشد که مستلزم بازخواست الهی است».
ایشان آنگاه با اشاره به برخی مواضع نامتعارف از سوی برخی فعالان یادآور میشوند: متأسفانه برخی با ادبیات مختلف، حرف دشمنان را تکرار میکنند. گاهی از لزوم ایدئولوژیزدایی و حرکت به سمت لیبرال دموکراسی میگویند، گاهی از موضع دلسوزی برای قداست دین وارد میشوند و حتی برخی هم میگویند ضوابط اسلامی با مردمسالاری قابلجمع نیست. ایشان تأکید کردند: کسانی که این سخنان را تکرار میکنند، دلسوز ملت ایران نیستند و به دنبال زدن ریشه اسلام هستند.
آنچه در سالهای اخیر در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور بروز یافته و منجر به برخی از چالشهای عمیق نظیر فتنههای ۷۸ و ۸۸ گردیده و عاملان آن فعالان برخی از همان احزاب و گروههایی هستند که بهرغم مواضع اعلامی، در عمل قرابتی با معیارهایی که توسط بنیانگذار انقلاب طراحی و تبیین شده، ندارند. نکتهای که نشانههای آن بهگونهای دیگر در مناظرههای این روزهای انتخابات ریاست جمهوری دیده میشود که یکی از مصادیق آن زیر سؤال بردن نظام آموزش حوزههای علمیه است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات اخیرشان در دیدار تصویری با نمایندگان مجلس در روز ششم خرداد با اشاره به مناظرههای گذشته نامزدها را از تبدیل کردن انتخابات به «صحنه جنگ قدرت و برخوردهای اهانتآمیز» مشابه آنچه در امریکا و بعضی کشورهای اروپایی معمول و مایه آبروریزی آنها است، بر حذر داشته و یادآور شدند: درگذشته نیز هرگاه در مناظرهها و برنامههای انتخاباتی ازاینگونه روشهای تخریبی، تهمتزنی و ترساندن مردم از رقیب استفاده شد، کشور ضرر کرد. میدان انتخابات میدان مسابقه خدمت و سبقت گرفتن در خیرات است و باید از نفرت پراکنی و اتهام زنی پرهیز شود. ایشان با تأکید بر پرهیز از شعارهای غیرواقعبینانه و فریبنده، بر «رعایت جدی ملاحظات اخلاقی» و «خودداری از هنجارشکنی و شکستن خطوط اصلی نظام» تأکید کردند. ایشان خاطرنشان کردند: رعایت اخلاق اسلامی در مناظرهها و مصاحبهها، موجب سرریز شدن آن در جامعه و الگوگیری مردم خواهد شد.