به گزارش مشرق، طی سالهای اخیر که بازیهای موبایلی و کامپیوتری به جزئی لاینفک از زندگی بچهها تبدیل شده اند، دیگر کمتر کسی برای سرگرم کردن بچهها به سراغ بازیهای سنتی میرود. نسل جدید با بازیهای جذاب و قدیمی بیگانه هستند و شاید اگر پدربزرگها و مادربزرگها نبودند اوقات فراغت بچهها هیچ گاه رنگ و بوی سنتی به خود نمیگرفت و ما را به گذشتههای دور نمیبرد.
این در حالی است که بازیهای قدیمی میراث شفاهی ما محسوب میشود که باید سینه به سینه منتقل شوند، در اکثر بازیهای قدیمی عضلات دستها در حرکت بودند و بچهها از لحاظ بدنی تحرک داشتند، اما بازیهای موبایلی و کامپیوتری نه تنها بچهها را یکجانشین کرده بلکه به آفتی برای چشم و بینایی آنها تبدیل شده است.
خیلی وقت است که دیگر بازیهای بومی و محلی جایی در اوقات فراغت افراد به خصوص کودکان و نوجوانان ندارند، اما به هر حال میتوان از این بازیها به بهترین شکل برای پر کردن اوقات فراغت استفاده کرد.
هفت سنگ
یکی از بازیهای سنتی و محلی ایرانی هفت سنگ است، یک بازی گروهی که باعث افزایش عکس العملهای کودکان و نوجوانان و رشد ذهنی آنها شده و مفاهیمی همچون پیروزی، شکست، همکاری، رقابت سالم، تمرکز، تقویت مهارت نشانه گیری و سرعت عمل را به بچهها آموزش میدهد.
برای این بازی شما به هفت عدد سنگ صاف و مسطح و یک توپ هفت سنگ که شبیه به توپ تنیس است، نیاز دارید.
برای شروع بازی باید دو گروه ۵ یا ۶ نفره را تشکیل دهید، سنگها را از بزرگ به کوچک روی هم میچینید، یکی از گروهها به عنوان پرتاب کننده بازی را شروع میکنند، به این صورت که از فاصله تقریباً دور توپها را هدف میگیرند و ضربه میزنند.
گروهی که توپ را پرتاپ میکند باید مراقب باشد که در حد امکان کمترین میزان ریزش سنگها را داشته باشد تا راحتتر بازی را تمام کند، وظیفه گروه دوم هم این است که اجازه ندهد تیم پرتاب کننده سنگهای ریخته شده را روی هم بگذارد و با توپ بزند.
توپ به هر بازیکنی اصابت کند، از بازی بیرون میشود و به این ترتیب اگر کسی باقی نماند بازی به نفع تیم مدافع واگر سنگها روی هم چیده شوند بازی به نفع تیم مهاجم به پایان میرسد.
عمو زنجیرباف
ریشه این بازی جمعی و کودکانه به منطقه کازرون میرسد، اما آنقدر معروف است که تقریباً همه بچهها در ایران با آن آشنایی دارند، بازی عمو زنجیرباف شباهت زیادی به نمایشهای آیینی دارد و داستان و روایت آن از نوع بدون راوی است.
عمو زنجیرباف همان عمو نوروز بهار است که زنجیرهای بهار و زمستان را از دستها باز کرده و به پشت کوه سیاه که جایگاه دیوان است میاندازد، کودک در این بازی حضور دارد، اما ضمیر و نامی به خود نگرفته، بابا در این بازی نماد بهار است چرا که با خود فراوانی و زندگی میآورد، صدای جانوران هم در بازی عمو زنجیرباف نشان از بیداری موجودات دارد.
برای شروع این بازی ابتدا دو نفر که از لحاظ جسمانی و قد و وزن یکسان و کمی از بقیه بچهها بزرگتر هستند انتخاب میشوند، یکی از آنها سرگروه و دیگری نقش عمو زنجیرباف را دارد، این دو بازیکن به دو زنجیری که بقیه بچهها با قلاب کردن دست هایشان درست کرده اند میپیوندند و کمانی دایره وار تشکیل میدهند.
حالا عمو زنجیرباف نام حیوانی را بر زبان میآورد، سرگروه همراه با سایر بازیکنان صدای حیوان مورد نظر را در آورده و به راه میافتند و از زیر دستهای به هم زنجیر شده عمو زنجیرباف و نفر دوم میگذرند.
سرگروه دوباره شعر را شروع میکند و عمو زنجیرباف با نام حیوانی آن را تمام میکند و آنها را از زیر دست هم عبور میدهد در نتیجه نفر سوم دستش گره خورده و پشت به بچهها قرار میگیرد.
بازی تا جایی ادامه پیدا میکند که همه بچهها به غیر از سرگروه و عمو زنجیرباف کت بسته و پشت و رو شده و به عبارتی زنجیر شوند. حالا سرگروه از یک طرف و عمو زنجیرباف از طرف دیگر تلاش میکنند با کشیدن بچهها زنجیر را پاره کنند، اما بچهها با محکم گرفتن دست هایشان از پاره شدن زنجیر جلوگیری میکنند.
در نهایت زنجیر از جایی پاره میشود و دو بازیکنی که دست هایشان از هم باز شده جریمه میشوند و باید هر کاری از سوی سایر بازیکنان به آنها محول میشود، انجام دهند.
گرگم و گله میبرم
این روزها بیشتر بچهها با گوشی و تبلت بازی میکنند و تحرک شان کم شده، به همین جهت یک بازی پر تحرک و قدیمی میتواند جای خالی ورزش و تحرک را برای آنها پر کند.
«گرگم و گله میبرم» یک بازی دسته جمعی است و شور و هیجان زیادی دارد، بچهها در این بازی یاد میگیرند که زرنگ و باهوش باشند و زود خسته نشوند چرا که در غیر این صورت به دست گرگ اسیر میشوند.
شرکت کنندگان این بازی باید بیشتر از ۴ نفر باشند، از بین آنها یکی گرگ میشود و دیگری چوپان، همه بچهها پشت چوپان کمر یکدیگر را میگیرند، هرچه تعداد بیشتر باشد بازی هیجان انگیزتر میشود.
برای شروع گرگ رو به روی چوپان و گلهای که پشت سرش ایستاده قرار میگیرد و میگوید: «گرگم و گله میبرم» و گوسفندان در پاسخ میگویند: «چوپان دارم نمیذارم» و ...
گوسفندان شروع به حرکت به چپ و راست میکنند، گرگ هم همین کار را میکند تا یکی از بچهها را که نتوانسته حرکت خود را با سایرین هماهنگ کند، بگیرد. او جزو دسته گرگ میشود و به جدا کردن گوسفندان از گله کمک میکند.
یک قل دو قل
این بازی در افزایش قدرت تمرکز نقش بسزایی دارد و تنها ابزار آن ۵ سنگ گرد و کمی بزرگتر از فندق است. یک قل دو قل به دو بازیکن نیاز دارد، اما میتوان به صورت گروهی هم آن را انجام داد.
در این بازی ابتدا یکی از بازیکنان سنگها را در مشت میگیرد تا دیگری بگوید زوج است یا فرد، سپس شروع کننده بازی مشخص میشود، هرکسی اشتباه کند از دور بازی خارج میشود و نفر بعد بازی را شروع میکند.
این بازی ۹ مرحله دارد که بازیکن با اجرای موفق هر مرحله یک امتیاز کسب میکند و به مرحله بعد میرود.
آسیاب بچرخ
این بازی با تعداد زیادی کودک در فضای باز یا بسته قابل اجراست، برای انجام این بازی به وسیله خاصی نیاز نیست فقط هرچه تعداد بازیکنان بیشتر باشد بازی هیجان انگیزتر میشود.
بچهها باید دست همرا گرفته و به صورت دایره بایستند، معلم یا سرگروه بازی را شروع میکند و خطاب به بچهها میگوید: «آسیاب بچرخ» و بچهها شروع به چرخیدن میکنند و میگویند: «چرخیدم»، دوباره میایستند و سرگروه جمله جدیدی میگوید، مثلاً میگوید: «آسیاب بخواب» و بچهها وانمود میکنند که خوابیده اند.
این بازی برای بچههای کم توان ذهنی در دوره ابتدایی که معلولیت جسمی حرکتی ندارند هم میتواند مورد استفاده قرار گیرد، همچنین این بازی برای کودکان کم بینا یا نابینا هم مناسب است.