به گزارش مشرق، عباس سلیمینمین پژوهشگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در روزنامه جام جم نوشت:
ضرورت تغییر در فضای سیاسی، مدتها پیش از اینکه به انتخابات نزدیک شویم کاملا ملموس بود و از سوی دیگر، شاید ما تنها کشوری باشیم که نیمی از جریانات درون نظام امکان فعالیت داشته و نظام آنها را به رسمیت شناخته و بر اساس رای مردم قدرت به چرخش درآمده است. با وجود این، چنین جریاناتی با یکدیگر ارتباط و تعامل نداشته و تصویر ذهنی که بین آنها شکل میگرفت، غیرمستقیم بود. به این معنا که تصور جریان اصلاحطلب و اصولگرا از یکدیگر بر اساس اخبار و تصویر ذهنی دیگران بوده است.
این رویکرد نه تنها سازنده نیست، بلکه بسیار شکننده است تا جایی که بسیاری به این جمعبندی رسیده بودند که دیگر نمیتوان اینگونه نگرانیهای کشور را برطرف کنیم. پس این موضوع سبب شکننده شدن فضای سیاسی کشور شده بود و مسؤولان سیاسی همیشه نگران بودند که رقیب، اقداماتی خارج از چارچوب انجام دهد. این نگرانی مدام بر فضای فعل و انفعالات جامعه حاکم بود تا اینکه در انتخابات ۱۴۰۰ ضرورت مواجهه با تهدیدات سبب شد همه دلسوزان، پیامی از انتخابات دریافت و احساس کنند ممکن است هر دو طیف از استمرار فضای قبلی لطمه بخورند. لذا شرایط و تعامل جدیدی شکل گرفت که به هیچوجه در دورههای گذشته وجود نداشت.
ما شاهد بودیم، رسانههای خارجی بحث تحریم انتخابات را مطرح و برخی جریانات داخلی را نیز با خود همراه کردند که این یک خطر بود و هر دو طیف سیاسی بهدرستی این موضوع را درک کردند که چنین موضوعی برای مساله ملی، بسیار خطرآفرین است؛ چراکه اگر ملت ایران تعاملات خود را از طریق صندوق رای پیگیری نکنند، این امر موجب از بین رفتن اثرگذاری صندوق انتخابات و مواجهه با یکدیگر از طریق شیوههای مخرب میشود.
بنابراین طیفهای سیاسی بهدرستی به این نتیجه رسیدند که باید فضای فعلی تغییر کند. از این رو وقتی آقای رئیسی از رقبای خود دعوت کرد- البته او در عین حال از یک کارنامه هم برخوردار بود- اعلام کرد من از هیچیک از منتقدان خود شکایت نکردهام و برای کاندیداهای رد صلاحیت شده نیز رایزنیهایی کردهام. حتی آقای رئیسی برای اولین بار بحث دادگاههای سیاسی را مطرح کرد و این امر به معنای فرصت دادن و تقویت منتقد و یک اقدام بسیار ارزشمند بود که پس از سالها معلق بودن، بالاخره دادگاههای سیاسی یک گام بسیار ارزشمند برداشتند.
اما یکی از علل اصلی این تغییر نیز خستگی مردم از نزاعها بود. مردم بارها گفتهاند نزاعهای سیاسی سبب دور شدن کشور از مسائل اساسی و اصلی شده و این نزاعها بخش اعظمی از انرژی فعالان سیاسی را به خود اختصاص داده و این به معنای غفلت از کار کردن برای مردم است. همین موضوع سبب شاکیشدن مردم شد، لذا خود جریانات سیاسی سالم و دلسوز هم از این قضیه بسیار ناراحت بودند و متوجه شدند استمرار فضای گذشته برای جریانات سیاسی خودشان هم سازنده نیست و حتی میان مردم هم نوعی بدبینی ایجاد میکند. همانطور که شعار علیه اصولگرایی و اصلاحطلبی بین بخشی از اقشار غیرسیاسی جا باز کرده بود.
پس طبیعی بود این آمادگی در کشور وجود داشته باشد و آقای رئیسی به عنوان فردی که در زمینه احترام به رقبا کارنامه قابل قبولی داشت و اهل ژست و منافع سیاسی نبود، از روی اعتقاد این مسیر را دنبال کرد و مورد استقبال نیز واقع شد. این فرآیند، آرامشی در فضای سیاسی ایجاد کرده که با استفاده از فضای فعلی میتوان گامهای موثر و مفیدی برداشت.