مرگ نوزاد ۹روزه در یکی از بیمارستانهای تهران نشان داد پدر و مادر او پس از اطلاع از فوت بچهشان گریختهاند. مادر طفل که در جریان تحقیقات پلیس بازداشت شده بخشی از زندگی دشوارشان را که به مرگ فرزندشان منجر شده است، شرح داد.
به گزارش مشرق، روز دوشنبه ۲۵ مرداد امسال نماینده حقوقی بیمارستانی در جنوب تهران به دادسرای امور جنایی تهران رفت و از مرگ مشکوک نوزاد پسر چند روزهای بر اثر مسمومیت دارویی خبر داد.
وی در توضیح ماجرا گفت: من نماینده حقوقی بیمارستان هستم که امروز به من خبر دادند دو روز قبل نوزاد پسر ۹ روزهای به طور مشکوکی به کام مرگ رفته است و از آنجا که پدر و مادرش پس از فوت فرزندشان از بیمارستان گریختهاند به دادسرا آمدم تا درباره جسد نوزاد شیرخوار، مقام قضایی تعیین تکلیف کند.
وی ادامه داد: آن طور که در پرونده نوزاد پسر نوشته است، چند روز قبل زن و شوهر جوانی سراسیمه نوزاد شیرخواری را که حالش خیلی بد بوده به بیمارستان منتقل میکنند. پس از این تیم پزشکی نوزاد را به بخش مراقبتهای ویژه منتقل میکند که پس از انجام آزمایشهای لازم مشخص میشود این نوزاد با دارو که احتمال میرود متادون باشد، مسموم شده است. نوزاد ۹ روزه سه روز در بیمارستان بستری بود و تیم پزشکی هم خیلی تلاش کرد که جان او را نجات دهد، اما متأسفانه روز سوم بستری نوزاد فوت کرد که متوجه شدیم پدر و مادرش پس از فوت فرزندشان از بیمارستان فرار کردهاند. وی در پایان گفت: بررسی پرونده وی مشخص شد این نوزاد در همین بیمارستان متولد شده است که پس از بیماری والدینش دوباره او را برای درمان به بیمارستان منتقل میکنند، اما آدرس و تلفن درستی در پرونده وجود ندارند.
دستگیری مادر نوزاد
با طرح این شکایت جسد نوزاد به دستور قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران برای مشخص شدن علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و پرونده هم برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
در حالی که پزشکی قانونی علت مرگ نوزاد ۹ روزه را مسمومیت با متادون اعلام کرده بود، مأموران پلیس موفق شدند مادر این نوزاد را شناسایی و بازداشت کنند، اما مشخص شد شوهر وی به مکان نامعلومی فرار کرده است.
معتادیم
متهم پس از انتقال به اداره پلیس جرم خود را منکر و مدعی شد متادون را زن برادر شوهرش به نوزادش خورانده است و خودش در مرگ نوزادش تقصیری ندارد.
وی صبح دیروز برای بازجویی به دادسرای امور جنایی منتقل شد و در شرح ماجرای مرگبار نوزاد شیرخوارش و دشواریهای زندگیاش که چند سالی است با آن دست و پنجه نرم میکند، گفت: من و شوهرم معتادیم و به همین خاطر جنینم در شکمم معتاد شد و وقتی هم به دنیا آمد معتاد بود و بیقراری میکرد که مجبور بودم به آن به مقدار خیلی کم متادون بدهم تا آرام شود و گریه نکند.
وی ادامه داد: ۱۲ سال قبل با شوهرم ازدواج کردم. هر دو وضع مالی خوبی نداشتیم که برای کار به تهران آمدیم و زندگیمان را شروع کردیم. شوهرم کارهای خدماتی انجام میداد و من هم سعی میکردم برای خانوادههای پولدار کلفتی کنم. همه تلاشمان این بود که بچهدار شویم، اما مشکل داشتیم تا اینکه هفت سال قبل با دارو و درمان اولین فرزندمان که پسر بود به دنیا آمد و الان هفت ساله است.
شوهرم معتاد شد و من هم به بیماری دیابت دچار شدم که شوهرم پیشنهاد داد برای کنترل آن تریاک مصرف کنم. من هر از گاهی تریاک مصرف میکردم که کمکم معتاد شدم. پس از آن زندگی ما سختتر شد که مدتی بعد من در حمام عمومی شروع به کار کردم و در طبقه بالای همان حمام هم که اتاقی دارد زندگیمان را ادامه دادیم.
زن برادر شوهرم مقصر است
یک سال قبل دوباره حامله شدم که تصمیم گرفتیم فرزند دومم را به دنیا بیاورم و به همین خاطر تریاک را کنار گذاشتم، اما در دوران بارداری شربت متادون مصرف میکردم. وقتی فرزندم به دنیا آمد همیشه بیقراری و دائم گریه میکرد که فهمیدیم او هم معتاد است و به همین سبب من و شوهرم به او شربت متادون میدادیم که آرام شود، البته به اندازه خیلی کم به او میخوراندیم. از طرفی هم در این چند روز زن برادر شوهرم که فهیمه نام دارد به خانه ما سر میزد و به من کمک میکرد، چون من کسی را در تهران ندارم.
روز حادثه فهمیه در خانه ما بود که ناگهان فرزندم شروع به گریه کرد و دوباره بیتابیهایش شروع شد. هر چقدر تلاش کردیم او آرام نشد که زن برادر شوهرم مقداری متادون داخل کاسهای ریخت و با چایی به هم زد و به فرزندم داد. فرزندم وقتی خورد آرام شد، اما چند ساعت بعد حالش بد شد. هر دقیقهای که میگذشت حالش بدتر میشد تا جایی که احساس کردیم به سختی نفس میکشد و به همین خاطر من و شوهرم به سرعت نوزادمان را به بیمارستان منتقل کردیم تا تحت درمان قرار گیرد. پزشکان نوزادمان را به بخش مراقبتهای ویژه منتقل کردند که ما به خانه برگشتیم. در این مدت یک بار به دیدن فرزندم رفتم، اما بار دوم فهمیدم که فوت کرده است. وقتی درباره جسد فرزندم از کارمند بیمارستان سؤال کردم، او گفت که بیمارستان خودش او را دفن میکند و ما نگران نباشیم و من هم دوباره به خانه برگشتم که پس از چند روز مأموران پلیس من را بازداشت کردند.
وی در پایان گفت: پس از این حادثه من رابطهام را با فهمیه قطع کردم و الان هم از آنها خبری ندارم.
متهم پس از اعتراف به جرمش به دستور بازپرس برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. همچنین بازپرس به مأموران دستور داد ضمن بازداشت پدر نوزاد فوت شده، فهمیه را هم به اتهام خوراندن متادون به نوزاد ۹ روزه که باعث مرگ وی شده است بازداشت کنند و مورد بازجویی قرار دهند.