آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروریبر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی که پس از آغاز و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ استقبال مخاطبان، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
در بیست و هشتمین گام از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ انیمه ۹۰ قسمتی «هاچ زنبور عسل» رفتهایم که به سال ۱۹۷۰ در یکی از استودیوهای معروف آن دوران کشور ژاپن تولید و تبدیل به یکی از کارتونهای دوست داشتنی اما متفاوت دورانی شد که مملو از خاطرات تلخ و شیرین است. یک کارتون با فضایی عجیب و غریب و وهمانگیز که به اعتقاد نگارنده نه تنها از فانتزیها و شیرینیهای یک کارتون برای مخاطب کودک و نوجوان آن روزگار به هیچ وجه برخوردار نبود، بلکه حتی دربرگیرنده فضای تلخ و غصهداری بود که نمیدانم چه رمز و رازی در آن وجود داشت، که این چنین ما را پای گیرندههای سیاه و سفید شبکه دو تلویزیون میخکوب میکرد.
البته شاید این رمز در موسیقی تیتراژ آن نهفته است، موسیقیای که با موسیقی تیتراژ اصلی سازندگان کارتون فرق داشت، یک موسیقی جذاب و شنیدنی الهام گرفته از قطعه تاریخی «پرواز زنبور عسل» ساخته ریمسکی کورساکف که به قدری از حال و هوای عجیبی برخوردار بود که اصلاً نمیتوان شرایط حسی نشات گرفته از آن را فراموش کرد.
به هر حال قبل از اینکه بخواهیم خیلی کوتاه و مختصر از موسیقی تیتراژ یک انیمه یادی کنیم، بهتر است باز نمایی دوبارهای از کارتونی داشته باشیم که در کنار برخی دیگر از کارتونها تبدیل به هویتی شده که بخش زیادی از شادمانیها و سرگرمیهایمان به تماشای آنها ختم میشد. کارتونهایی که اغلب هم قصه و داستانش و هم موسیقیاش برای نمایش در ایران بنا به ملاحظات آن دوران تلویزیون دچار تغییر و تحولات اساسی میشد و بعضاً ما بیننده تصاویر و موسیقی بودیم که با نسخه اصلیاش زمین تا آسمان فرق میکرد. شرایطی که حداقل ماجرای موسیقیاش تقریباً برای کارتون «هاچ زنبور عسل» متفاوتتر بود و به نظر میآید آنچه از موسیقی تیتراژ این مجموعه در برابر گوش مخاطبان ارائه شد، همانی بود که باید باشد.
انیمه «هاچ زنبور عسل» سال ۱۹۷۰ با نام اصلی «ماجراهای هاچ زنبور عسل» یک مجموعه ۹۰ قسمتی از استودیو «تاتسونوکو» کشور ژاپن است. روایت داستانی کارتون هم داستان زنبوری به نام هاچ بود که در کودکی مورد تهاجم زنبورهای عسل قرار گرفته و از مادرش که ملکه زنبورها بود جدا میشود. هاچ به سفری دور و دراز دست میزند تا مادر گمشدهاش را پیدا کند. در حالی که طبیعت و اتفاقات همیشه با او مهربان نیست و خطرات زیادی تهدیدش میکنند.
ما بیننده تصاویری و موسیقی بودیم که با نسخه اصلی اش زمان تا آسمان فرق میکرد. شرایطی که حداقل ماجرای موسیقیاش تقریباً برای کارتون «هاچ زنبور عسل» متفاوتتر بود وبه نظر میآید آنچه از موسیقی تیتراژ این مجموعه در برابر گوش مخاطبان ارائه شد، همانی بود که باید باشد شرایطی به شدت غمانگیز و روشنفکرانه که هر وقت با آن مواجه میشدیم، غم و غصه سراسر کودکیمان را فرا میگرفت و چون در آن ساعات تقریباً راه دیگری برای سرگرم کردن خودمان نداشتیم در حد شکنجه آوری مینشستیم و با اشک چشمان هاچ اشک میریختیم و آخرش هم یادمان نمیآید که او به مقصودش رسید یا نه؟ قصهای که موسیقی و دوبلاژ بی نظیرش، سحرانگیزانه ما را مبهوت و مقهور خود میکرد.
بعد از ساخت فصل اول کارتون «هاچ زنبورعسل» به کارگردانیای پی کوری، یک انیمه دیگر در دنباله این کارتون با نام «ماجراهای جدید هاچ زنبور عسل» در سال ۱۹۷۴ نیز تولید و پخش شد. جالب است بدانید که طی همان سالها نسخه اصلی سریال به خاطر فیلمنامه ظالمانه و خشن و اشکانگیزش مشهور شد.
کما اینکه در خیلی از اپیزودها هاچ با دیگر حشرات دوست میشد اما در بخش پایانی این دوستی این دوستان در بدترین شکل ممکن میمردند که گویا در نسخه بازسازی شده سریال داستان این مرگها کمی ملایمتر شده بودند. دقیقاً در همین لحظات از تماشای کارتون بود که هر چه غم و غصه از اتفاقات ریز و درشت دهه شصت داشتیم، در همان عوالم کودکی و نوجوانی در یک لحظه روی سرمان خراب میشد و اگر کمی احساساتیتر بودیم، اشک از چشمانمان سرازیر میشد، همان اشکهایی که در غلوآمیزترین شکل ممکن روی چشمهای درشت هاچ عزیز سرازیر میشد و دلمان را به درد میآورد.
برای کارتون خاطرهانگیز «هاچ زنبور عسل» که سال ۲۰۱۰ نیز انیمیشنی به همین نام در ژاپن ساخته شد، روایتهای جالبی در رسانههای منتشر شده است. مثلاً اینکه فرانسه و کانادا اولین کشورهایی بودند که در اواخر دهه هفتاد انیمیشن «هاچ زنبور عسل» را پخش کرده و اسمش را به «شاهزاده کوچک یتیم» تغییر داده بودند. در کشور ایتالیا هم وقتی سریال روی آنتن رفت، نام «هاچ» به «مایا» تغییر کرد. ایتالیاییها حتی جنسیتش را هم تغییر دادند و هاچ تبدیل به دختر شد. درنتیجه این کار در ترجمه و دوبله ایتالیایی لحظات عجیب و غریبی به وجود آمد. البته بماند که دوبله ایرانی این سریال با حضور ناهید امیریان و دیگر هنرمندان چقدر هنرمندانه و استادانه روی اثر سوار شده و خودنمایی میکرد.
اما همه اینها را گفتیم که برویم سراغ یکی از مهمترین و شاخصترین مولفههای این کارتون که به تنهایی دربرگیرنده شاخصهها و ویژگیهایی است که همچنان به عنوان یکی از قطعههای درخشان و پرطرفدار موسیقی کلاسیک دنیا توسط ارکسترها و مجموعههای مختلف در انواع و اقسام آن اجرا و همچنان مورد استقبال شنوندگان قرار میگیرد. بله ملودی به نام «پرواز زنبور عسل - Flight Of The Bumblebee » اثر معروف ریمسکی کورساکف که ما برای بینندگان ایرانی شاید مهمترین مولفهای است که توانسته این چنین یک سریال را برایمان تاریخ ساز کند.
ملودی بسیار دشوار از یک غول بزرگ آهنگسازی اهل روسیه و دوره رمانتیک که به گفته بسیاری از کارشناسان و منتقدان حوزه موسیقی مجموعه آثارش در ردیف بهترین آثار تاریخ قرار گرفتهاند. کورساکف در قطعه «پرواز زنبور عسل» با خلاقیت و نبوغی مثالزدنی توانسته با سازهای آکوستیکی صدایی شبیه به پرواز زنبور عسل را خلق کند که مخاطب ممکن نیست از شنیدن این ملودی لذت نبرد.
قطعهای که آقای کورساکف آن را به عنوان میان پردهای برای اپرای «افسانه تزار سالتان» در سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۰ نوشت و شاید خود فکر نمیکرد این اثر تا آخر دنیا تبدیل به یکی از جاودانههای موسیقی دنیایی شود که هزاران هنرمند و نوازنده از آن به عناوین مختلف برای جلوه گری خود استفاده میکنند و آن طور که متخصصان حوزه موسیقی روی آن اذعان دارند اینکه: «پرواز زنبور عسل در سرعت بالا قطعه بسیار سختی است و نوازنده را به چالش میکشد. این قطعه در اصل برای ویولن نوشته شدهاست.»
به هر حال برای این ملودی ناب حیرتآور که دنیا را به تحسین واداشته ساعتها میتوان گفت و نوشت، اما آنچه این موسیقی جهانی را برای اغلب آنهایی که در ایران عزیز نوازنده و هنرمند موسیقی نیستند و شاید تخصص آن چنانی هم در حوزه موسیقی ندارند، قطعه «پرواز زنبور عسل» در کنار تمام قدرت نمایی و رخ نمایی موسیقایی که میتواند برای شنوندگان متخصص موسیقی داشته باشد، دربرگیرنده خاطرات جذاب از انیمیشنی است که برای ما ایرانیها به تلخترین شکل ممکن نمایش داده شد.، اما حس و حالش آنچنان بود که از آن به عنوان یک خاطره ماندگار یاد کنیم.