چمران به روايت حاتميكيا
ابراهيم حاتميكيا در سالهاي اخير با مشكلاتي براي نمايش فيلمهايش روبهرو شده است؛ «به رنگ ارغوان» ساخته او بعد از پنج سال فرصتي براي نمايش به دست آورد و هنوز تكليف اكران «گزارش يك جشن» او روشن نشده است. در اين شرايط حاتميكيا كه ديگر سينما و آثارش از فضاي كارهاي اوليهاش كه به موضوع دفاع مقدس ميپرداخت فاصله گرفته، سراغ روايت بخشي از زندگي شهيد چمران رفته است.
او تصوير كردن زندگي اين شهيد را يكي از مهمترين دغدغههاي خود اعلام كرده به گونهيي كه در برخي از سخنانش يادآور شده مايل است به عنوان آخرين اثر سينمايياش پروژه چمران را مقابل دوربين ببرد. با وجود همه تعلق خاطري كه حاتميكيا به اين پروژه دارد، روند پيشتوليد اين كار به گونهيي پيش رفت كه در مقطعي حاتميكيا انصراف داد، زماني نبود امكانات مانع شروع شدن فيلمبرداري شد و در ادامه با تغيير تهيهكننده، پيشتوليد به صورت جدي پيگيري شد تا آنجا كه بازيگر نقش شهيد چمران انتخاب و فريبرز عربنيا در مقام بازيگر اين نقش تست گريم شد. نخستينبار پروانه ساخت پروژه شهيد چمران در تاريخ بيستم ديماه سال 1389، در شرايطي كه محمد پيرهادي به عنوان تهيهكننده آن معرفي شده بود، صادر شد. حاتميكيا فيلمهاي «دعوت» و «گزارش يك جشن» را با پيرهادي كار كرده بود و همچنين قصد داشت «قبل از دعوت» را هم با همكاري او بسازد كه ساخت اين فيلم محقق نشد.
قرار بود «چ» سومين همكاري اين تهيهكننده و كارگردان با يكديگر باشد كه روند كار به گونهيي پيش رفت كه پيرهادي از پروژه جدا شد و مهدي كريمي مسووليت تهيهكنندگي را بر عهده گرفت. در مقطعي كه هنوز پيرهادي عنوان تهيهكنندگي اين فيلم را برعهده داشت، اعلام كرده بود آمادگي دارد هرچه زودتر ساخت اين فيلم را آغاز كند، اما گويا امكانات مورد نظر پيرهادي در بهار 1390 براي ساخت «چ» فراهم نشده بود كه او در گفتوگويي با ايسنا اظهار داشت: «برخلاف پيگيريهاي انجام شده، هنوز اراده قطعي براي ساخت اين پروژه شكل نگرفته است و ما همچنان در انتظار شروع جدي اين پروژه هستيم. آرزو داشتيم ساخت فيلم شهيد چمران در بخش خصوصي تحقق پيدا كند، اما با توجه به گستردگي فراوان اين پروژه و متاسفانه بضاعت مالي در اين بخش و نبود موسسات و مراكز فرهنگي مستقل، امكان تحقق اين آرزو فراهم نيست.»
او تاكيد كرده بود كه در آن مقطع اقداماتي براي شروع كار صورت گرفته بود: «تاكنون مذاكرات اوليه صورت گرفته، اما هنوز هيچ اقدام عملي براي شكلگيري پروژه انجام نشده است و البته آن بخشي كه به ما در حال حاضر مربوط ميشود، تنها اعلام آمادگي و انتظار براي شروع پيشتوليد است.»حاتميكيا در سال 1385 كه صحبتهايي درباره ساخت اين پروژه به كارگرداني او و تهيهكنندگي حبيبالله كاسهساز منتشر شده بود، از ساخت اين كار انصراف دارد و توضيحات خود را به اين شرح در اختيار ايسنا قرار داد: «بارها گفتهام كه آرزو ميكنم آخرين كار من ساختن فيلمي درباره شهيد چمران باشد و آن را بزرگترين انگيزه شخصي خودم ميدانم، ولي روند پيشآمده عملا سكان كشتي را از من ربود و من بايد در فرصت و مهلتي ديگر و در فضايي كاملا شخصي به اين دردانه شهيدان جنگ، مصطفي چمران، بپردازم.»
بالاخره وضعيت به گونهيي پيش رفت كه حاتميكيا باز هم با اين پروژه همراه شود و اينبار نبود حمايتها اجازه نميداد فيلم «چ» مقابل دوربين برود، هرچند وزير ارشاد اعلام كرده بود به دليل اهميت اين پروژه حتما آن را مورد حمايت قرار خواهند داد و گويا برخي قول و قرارها تحقق پيدا كرد تا اينكه اين فيلم سينمايي در سال 1391 وارد مرحله انتخاب بازيگران و دورخوانيهاي فيلمنامه شد. سايت خبري اين فيلم در خردادماه 1391 تصويري مبهم از گريم بازيگر نقش شهيد چمران منتشر كرد كه عملا حدس زدن درباره بازيگري كه گريم ميشود دشوار بود و بعد از چند روز بالاخره به صورت رسمي از سوي مهدي كريمي، تهيهكننده فيلم اعلام شد فريبرز عربنيا بازيگر اين نقش خواهد بود.
عربنيا بين سالهاي 82 تا 87 به دليل بازي در مجموعه «مختارنامه» كمتر فرصت كار در سينما را به دست آورد و بالاخره از سال 1387 در فيلمهاي «پرتقال خوني»، «پنهان»، «خاك و آتش»، «شكلات داغ»، «صندلي خالي» و «طاووسهاي بيپر» بازي كرد، اما حضور در هيچيك از اين فيلمها نتوانست تصوير مورد انتظار را از عربنيا نمايش دهد؛ بازيگري كه فيلمهايي بهيادماندني همانند «شوكران» و «سلطان» را در كارنامه كارياش دارد.
عربنيا بعد از بازي در «مختارنامه» و به واسطه شخصيت خاصي كه در اين مجموعه بازي كرد انتظارها را از خود بالاتر برد و فيلمهايي كه بعد از اين كار بازي كرد، در حد و اندازههايي كه از او توقع ميرفت نبود. بر اين اساس انتخاب او براي بازي در فيلم ديگري از ابراهيم حاتميكيا كه پيش از اين تجربه همكاري با يكديگر را در «وصل نيكان» با يكديگر داشتند، خود ظرفي براي بروز تواناييهاي اين بازيگر فراهم ميكند و توقع ميرود اين كار نيز در كارنامه عربنيا جايگاهي خاص پيدا كند. حاتميكيا كارگرداني است كه معمولا بازيگران در فيلمهايش بيش از ساير كارها امكان بروز توانايي خود را مييابند، اين را ميتوان در نقشهايي كه پرويز پرستويي، رضا كيانيان و حميد فرخنژاد در آثار او بازي كردهاند مشاهده كرد. پيچيدگيهاي شخصيت و تمام و كمال به نظر رسيدن آن بر اساس آنچه حاتميكيا در آثار خود خلق كرده، بازيگر را در محيطي مناسب براي ايفاي نقشي قابل قبول قرار ميدهد و تكيه فيلم «چ» بر شخصيت شهيد چمران اين ذهنيت را بيش از پيش قوت ميدهد.
داستان اين فيلم دو روز و دو شب از زندگي شهيد چمران را از روز بيست و پنجم تا بيست و هفتم مرداد 1358 روايت ميكند. مريلا زارعي ديگر بازيگر اين فيلم است و سه، چهار بازيگر اصلي فيلم نيز به زودي اعلام خواهند شد. فيلمبرداري اين كار از 15 تيرماه آغاز ميشود و تهران و كرمانشاه لوكيشنهاي اين فيلم سينمايي هستند.
ابراهيم حاتميكيا در سايت فيلم «چ» درباره فيلم شهيد چمران نوشته است: «يا لطيف، چمراني كه ما دوست داريم؛ چمراني است مسلمان. ايراني. مدافع اسلام و از عاشقان امام(ره). چمراني كه مرد اضداد است. مردي چندبعدي. مرد چهارفصل. عارف عملگرا. انقلابي درونگرا. چريك رئوف و روشنفكر مردمي. چمراني كه ژنرال نيست. رييس نيست. مقامش جز با شهادت نشان نميگيرد. شهيدي كه صاحب سلوك است و اين شهيدان ميميرند قبل از آنكه ميرانده شوند. چمراني كه متعلق به همه نسلها و سليقههاست و همه فارغ از سن و جنس و مقام ميتوانند از اتوبانش بگذرند. چمراني كه يك گزاره است. يك نشانه و يك آدرس.»
حسيني و مجيدي در قامت شهيد بابايي و شهيد اندرزگو
شهاب حسيني بازيگري كه براي بازي در دو فيلم «درباره الي... » و «جدايي نادر از سيمين» ساخته اصغر فرهادي جوايزي از جشنواره فيلم فجر و جشن خانه سينما دريافت كرده است، در مجموعه «شوق پرواز» در نقش شهيد بابايي ظاهر شد و اين حضور او مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.
حسيني بنا به گفته يدالله صمدي، كارگردان اين مجموعه، به انتخاب همسر شهيد بابايي براي ايفاي اين نقش انتخاب شد و خود او در ديدار با خانواده اين شهيد درباره حضور در نقش يك شخصيت سرشناس معاصر اظهار داشت: «از تحمل همه كه باعث شديد به باروري خوب براي اين نقش برسم تشكر ميكنم. مسالهيي كه در سريال بود اين است كه به جاي اينكه من نقش شهيد بابايي را در بياورم، شهيد بابايي بود كه من را ساخت.»
مجيد مجيدي نيز در فيلم سينمايي «تيرباران» به كارگرداني علياصغر شادروان در نقش شهيد اندرزگو ظاهر شد. اين فيلم روايتگر بخش مهمي از زندگي اين شهيد است كه منجر به شهادت او ميشود. در اين فيلم ماجرا به اين ترتيب روايت ميشود: «بهمن ماه سال 1343 محمد اندرزگو به همراه چند تن ديگر روبهروي ساختمان مجلس منتظر ميشوند تا حسنعلي منصور را ترور كنند. ترور با موفقيت انجام ميشود، اما ماموران با تجسس بسيار همه عاملان ترور به جز سيدعلي اندرزگو را دستگير و اعدام ميكنند. ماموران ساواك به دنبال اندرزگو هستند چرا كه او را از طراحان اصلي ترور ميدانند، اما سيدعلي اندرزگو در لباس مبدل به مبارزه ادامه ميدهد و چند بار تا مرز دستگيري ميرسد، وليكن باز نجات مييابد و هر بار مجبور ميشود به همراه خانواده به شهري يا روستايي ديگر برود. آخرين بار ماموران ساواك محل زندگي او را محاصره ميكنند و سيدعلي اندرزگو بعد از يك درگيري مسلحانه سخت، به شهادت ميرسد.»
فيلمها و مجموعههايي براي شخصيتهاي مهم معاصر
كيانوش عياري و كمال تبريزي در دو مجموعه «روزگار قريب» و «شهريار» زندگي دكتر محمد قريب و شهريار، شاعر معاصر را روايت كردند.
مجموعه عياري مانند ديگر ساختههاي سينمايي و تلويزيوني او بسيار مورد توجه قرار گرفت. اين كارگردان در مجموعه «روزگار قريب» نيز با مهدي هاشمي همكاري كرد و مسووليت سنگين ايفاي نقش دكتر قريب را بر عهده بازيگر كاربلدي همانند هاشمي سپرد. اين بازيگر هم به خوبي از پس ايفاي نقش برآمد و در مجموعه «روزگار قريب» به عنوان يكي از مجموعههاي موفق درباره شخصيتي معاصر توانست جايگاهي ويژه در كارنامه كاري عياري به دست بياورد. مجموعه «شهريار» كمال تبريزي در جريان پخش با برخي حواشي مواجه شد. اعتراض دختر شهريار به اين مجموعه موجب شد قسمت نوزدهم اين كار با 50 دقيقه مميزي مواجه شود و در نهايت اين مساله نيز جوابيه تبريزي را به همراه داشت. پرداخت به زندگي يك شخصيت معاصر و مشاهده نتيجه كار از سوي خانوادههاي اين افراد حساسيتها را روي فيلمها و مجموعهها بالا ميبرد و كار تبريزي نيز از اين حواشي و مسائل دور نماند. ايرادهاي واردشده به اين كار از نوع صحبت كردن خانواده شهريار با او و همچنين سبك زندگي او و خانهنشين شدن او در 40 سال آخر عمرش بود. اردشير رستمي بخشهاي مربوط به جواني استاد شهريار و سيروس گرجستاني سالهاي پيري او را بازي كردند. «گرداب» حسن هدايت نيز فرصتي بود تا تصويري نه چندان كامل از صادق هدايت، نويسنده سرشناس معاصر ارائه شود. بهروز شعيبي در اين فيلم نقش هدايت را بازي كرد.
«فرزند صبح» و تصويري از خانواده امام(ره)
بهروز افخمي در فيلم پرحاشيه «فرزند صبح» تلاش كرد بخشهايي از كودكي، ميانسالي و لحظات پاياني عمر امام خميني(ره) را به تصوير بكشد و بر اين اساس بازيگراني چون عبدالرضا اكبري و هادي حيدري در نقش امام(ره)، هديه تهراني در نقش دايه امام(ره) و محمدرضا شريفينيا در نقش سيداحمد خميني ظاهر شدند كه به دليل ساختار خاص فيلم افخمي اين شخصيتها ديالوگ چنداني نداشتند و به طور خاص درباره دو شخصيت امام (ره) و سيداحمد خميني كه تصاوير آنان كاملا در ذهنها موجود است، اتكا به بازيهاي بدون كلام موجب شد انتقادي درباره آنان مطرح نشود و حتي در برخي خبرها آمد انتخاب شريفينيا به عنوان بازيگر نقش سيداحمد بنا به تاييد خانواده امام(ره) بوده است. هرچند اين فيلم با همه زمان و هزينهيي كه صرف آن شد حتي مورد قبول كارگردان خود هم قرار نگرفت و افخمي اصرار دارد تاكيد كند آنچه به عنوان فيلم تكميلشده «فرزند صبح» ارائه شده فيلم مورد تاييد او درباره امام (ره) نبوده است.
شخصيتهاي تاثيرگذار معاصر روي پرده سينما و قاب تلويزيون
عزتالله انتظامي در فيلمهاي «كمالالملك» و «ناصرالدين شاه آكتور سينما» در نقش ناصرالدين شاه بازي كرده است و بازي او مانند اغلب حضورهايش مورد توجه قرار گرفت. رضا شاه نيز در تعدادي از مجموعهها و فيلمها تصوير شده است كه داوود رشيدي در «كمالالملك» و سعيد راد در «در چشم باد» اين نقش را ايفا كردهاند. زندهياد خسرو شكيبايي در مجموعه «مدرس» يكي از بازيهاي ماندگار خود را تصوير كرد و در نقش سيدحسن مدرس ظاهر شد. هادي اسلامي نيز در «مرغ حق» اين نقش را ايفا كرد. سعيد نيكپور نيز در «اميركبير» خود در نقش اين شخصيت ظاهر شد و جمشيد مشايخي هم بازي در نقش كمالالملك را در فيلم «كمالالملك» به عنوان يكي از بازيهاي مهم خود در كارنامه دارد. محمدرضا فروتن در فيلم «شاه خاموش» در نقش احمدشاه بازي كرد و بهنام تشكر در فيلم در حال توليد «استرداد» ايفاي نقش تيمسار زاهدي، نخستوزير ايران بعد از مصدق را برعهده دارد و همچنين انتظامي در «گراند سينما» نقش آقايف يكي از بزرگترين سينماداران ايران را ايفا كرد.