به گزارش مشرق، نوآوری فرآیندی ارزش آفرین است که به کسب ثروت از ایدهها منجر میشود. اگر این ایدهها مبتنی بر دانش و فناوری بوده و در مسیر صحیح نوآوری قرار گیرند زیر بنای اقتصاد دانشبنیان را تشکیل میدهند. در نگاه سنتی به نوآوری، سازمانها تلاش میکنند تا نوآوری را از مسیر سرمایه گذاری در تیمهای تحقیقوتوسعه تأمین کنند.
در این نگاه سازمان به دنبال انجام صفرتاصد مراحل نوآوری از تولید ایده تا تجاری سازی محصول به صورت یکپارچه و در ذیل خود است. این رویکرد که امروزه نوآوری بسته نامیده میشود، قالب اصلیِ نوآوری شرکتهای فناور بزرگ در قرن بیستم بود.
در چارچوب نوآوری بسته، سازمان صاحب فناوری پیش از رسیدن به محصول نهایی و قابل عرضه به بازار، ارتباطی با محیط خارج از سازمان خود ندارد. در نوآوری بسته سازمان معتقد است که همیشه باید بهترین متخصصصان را در واحد تحقیق و توسعه استخدام کند تا ایدههای نوآورانه را کشف کرده و زودتر از دیگران به بازار برساند. همچنین معتقد است هرچه بیشتر در بخش تحقیق و توسعه سرمایه گذاری کند، ایدههای بیشتر و بهتری را کشف میکند و پیشتاز بازار خواهد بود و در این راه باید داراییهای فکری خود را به شدت کنترل کند تا رقبا به آن دسترسی پیدا نکنند.
البته میتوان گفت که اقتضای نوآوری تا اواخر قرن بیستم اتخاذ همین سیاست بسته بود. زیرا پژوهشهایی که در دانشگاههای آن زمان انجام میشد بسیار پایهای بود و با کاربردهای صنعتی فاصلهی زیادی داشت و دولت نیز نقش چندانی در تامین مالی پژوهشهای کاربردی که میتوانستند نیازهای نوآوری شرکتها را تأمین کنند نداشت. لذا پژوهشهای کاربردی با سرمایهگذاری هنگفت شرکتها انجام میشد و هزینههای این سرمایه گذاری نیز باید با ایجاد مزیت رقابتی و تصاحب بازار آن فناوری جبران میشد.
شکست نوآوری بسته وحرکت به سمت نوآوری باز
در چرایی گذار شرکتهای نوآور از پارادایم بسته به باز دلایل متعددی مطرح شده است. یکی از مهمترین دلایل رشد فارغالتحصیلان دانشگاهی و به دنبال آن گسترش تولید دانش و ایدههای نوآورانه بود که با کمک سرمایهگذاری خطر پذیر به نوآوریهای تبدیل میشدند که میتوانست بازار سنتی شرکتهای بزرگ را تهدید کند. علت دیگر این گذار، افزایش جابجایی کارکنان متخصص بین شرکتهای رقیب بود که میتوانستند ایدهها و نوآوریهایی که مزیت رقابتی یک شرکت معرفی کننده آن نوآوری بود را به شرکت رقیب منتقل ساخته و عملاً راهبرد بسته نوآوری در شرکت معرفی کننده آن نوآوری با شکست مواجه سازند.
نقش آفرینی نوآوری باز در اقتصاد دانشبنیان
در نوآوری باز، شرکتها و سازمانها برای رفع نیازهای فناورانه خود از تمام ظرفیتهای خارج از مجموعه خود بهرهمیبرند. برای مثال خرید استارتاپها یا سرمایهگذاری جسورانه در آنها یکی از روشهای رایج انتقال ایدهها و نوآوریهای موفق به درون شرکت است. شرکت فیسبوک با خرید اینستاگرام و واتساپ ضمن بهرهمندی از نوآوریهای این استارتاپها توانست پیشتازی خود در حوزه شبکههای اجتماعی و پیامرسان را حفظ کند.
عمده ترین روشهای نوآوری باز
خرید یا اخذ لایسنس فناوری(داراییهای فکری) ، همچنین فروش و اعطای لایسنس فناوریهایی که مورد استفاده قرار نمیگیرند یکی از راههای بهرهوری بیشتر از داراییهای فکری در نوآوری باز است.
سرمایه گذاری مشترک در همکاری با سایر شرکتها جهت توسعه و تجاریسازی فناوریها
سرمایهگذاری جسورانه بر فناوریهای نوید بخش مخاطره آمیز با آیندهای مبهم، نظیر سرمایهگذاری جسورانه در استارتاپها
برونسپاری قراردادهای تحقیق و توسعه به سایر سازمانها و متخصصان نظیر دانشگاهها، پژوهشگاهها، اعضای هیئت علمی، شرکتهای دانشبنیان و...
ادغام و اکتساب شرکتهای صاحب فناوریهای نوید بخش در شرایطی که توسعه داخلی فناوری دشوار است.
مشارکت مشتری در فرآیندهای نوآوری(تحقیقات بازار برای کشف نیازهای مشتریان و توسعه محصولات بر مبنای نظرات و اصلاحات آنها)
شبکهسازی خارجی یا به عبارتی همکاری با شرکای خارجی جهت اکتساب دانشوفناوری جدید
بررسی تجربیات شرکتهای پیشگام در نوآوری باز نشان میدهد این فرآیندها ضمن کاهش هزینههای تحقیق و توسعه، بازده بیشتری در نوآوریها و رشد ارزش فناوری در بازارها را به دنبال خواهد داشت. تجربیات موفق شرکتهایی نظیر اینتل، مایکروسافت، اپل در به کارگیری روشهای فوق مؤید این مسئله است. همچنین از این طریق، چرخهای از تبادلات فناوری میان زیست بوم دانشگاه، شرکتهای دانشبنیان، صنایع و... ایجاد میشود که میتواند ارزش بازار فناوری را افزایش دهد. به عبارت دیگر اتخاذ فرآیندهای نوآوری باز با توسعه بازار فناوری میتواند نقش پررنگی در رشد اقتصاد دانشبنیان داشته باشد. البته کاربست این فرآیندها نیازمند فراهم شدن زیرساختهای حقوقی به خصوص در زمینه مالکیت فکری و اعطای تسهیلات و مشوقهای لازم از سوی دولت است که امید است در راستای برنامههای مانعزدایی و پشتیبانی از اقتصاد دانشبنیان مرتفع شود.