به گزارش مشرق،«زخمهای نشمرده»عنوان تازهترین اثر منتشرشده حسین غفاری در انتشارات سوره مهر است. او یکی از نویسندگان و خاطرهنگاران دفاع مقدس است که در این کتاب، مجموعه خاطرات حاججعفر عباسنژاد را از دوران کودکی تا انقلاب و بعد از آن حضور در جبهههای جنگ بیان کرده است.
عباسنژاد یکی از فداکارترین رزمندگان جنگ ایران و عراق و پس از آن مواجهه با داعش در سوریه بوده است. او درکل عمر خود لحظهای استراحت نکرده و همیشه یک پایش در میدان جنگ بوده، در عملیات والفجر ۸ اسیر میشود و بعد از آزادی هم مترصد فرصتی دوباره برای حضور در جبهه و جنگ علیه باطل میماند، تا اینکه آتش جنگ در سوریه بالا میگیرد و او برای حفاظت از حرم راهی سوریه و جنگ با داعش میشود.با غفاری درباره دلایل نگارش کتاب «زخمهای نشمرده» و شخصیت زندهیاد عباسنژاد گفتوگو کردیم. او از دغدغهاش برای ثبت خاطرات رزمندگان حرف زده و گفت نوشتن و ثبت و ضبط خاطرات رزمندگان، تلاش برای حفظ اسنادی مهم برای آیندگان است؛ اسنادی که نشان میدهد ما بهعنوان نسل گذشته چه مسیری را طی کردهایم و چرا این مسیرها را طی کردهایم.
چه شد نوشتن خاطرات حاججعفر عباسنژاد را شروع کردید؟
دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری آذربایجانغربی از من خواست یک شخص را برای روایت خاطراتش در حوزه دفاع مقدس معرفی کنم.حاججعفر عباسنژاد را مناسب این کار دیدم. چون او را از سالهای جنگ میشناختم و پس از آن نیز با کمک اقوام ایشان، که در جبهه با هم بودیم، از او شناخت بیشتری پیدا کرده بودم. مصاحبهها توسط دوستان از خرداد سال ۱۳۹۸ آغاز شد اما متاسفانه عباسنژاد در اسفند ۱۳۹۸ فوت کرد. به دلیل آشنایی با خانواده، دوستان و همرزمان او تصمیم گرفتم نگارش کتاب را انجام دهم.
این نوع کتابها در واقع زندگی خصوصی شهدا را بیان کرده و ما را به لحظههایی میبرد که این سالها کمتر دربارهشان حرف زده شده است. این نگاه چه تاثیری بر مخاطب دارد؟
عباسنژاد متولد سال ۱۳۴۵ بود. او در اوج نوجوانی و هنگامی که دانشآموز بود وارد جبهه میشود. در عملیات والفجر۸ به اسارت میرود. بعد از اسارت و بازگشت به کشور، مجددا در جبهههای جنگ در سوریه خدمت میکند. او تمام هستی خود را در این راه میگذارد و در آخر به علت جراحتهای زیاد از دوران اسارت و جنگ در سوریه، فوت میکند. مسلما چنین شخصی که دارای خصوصیات ویژهای است الگوی بسیار خوبی برای مخاطب است؛ الگویی چه در قبل از جنگ و چه بعد از جنگ.
چنین پرداختهایی ما را به داشتن تصویری کاملتر و واقعیتر از آدمهای سالهای جنگ میکشاند؟
متاسفانه نمیتوان گفت زخمهای نشمرده تصویر واقعی و کاملی از حاج عباسنژاد به ما میدهد. اولا هر شخص از دید خود و تنها از یک زاویه به مسائل نگاه میکند. ثانیا به علت محرمانه بودن عملیات در سوریه خیلی از وقایع ناگفته ماند. ثالثا به علت فوت ایشان خیلی از خاطرات را در سینه با خود برد. این کتاب تنها نمایی از زندگی جانبازی و ایثارگری اوست.
کتابهای خاطره را مواد خام خوبی برای نویسندگان میدانند.آیا شما کارتان را خاطرهنگاری میدانید؟
کتاب به سبک خاطرهنگاری است. نگارش داستانی نیاز به تخیل و فضاسازی دارد. این کتاب با استفاده از خاطرات خام عباسنژاد و مواد اولیهای که در دسترس داشتم روایت شده است.
خاطرهنگاریها تا چه اندازه میتوانند به نویسندگان رمانها کمک کنند؟
اگر بتوانیم در روایت خاطرات شخصیت فرد را بهطور کامل شرح دهیم همین موضوع به نویسندگان رمان کمک بسزایی میکند. البته نگارش باید در قالب خاطره باشد. باید تمام عواطف و احساسات و افکار آن شخص بهطور کامل تفسیر شود. در این کتاب افکار، تصمیمات، ترسها و... عباسنژاد به خوبی بیان شده است. همانطور که در بخشی از کتاب میخوانیم {یک جایی توی همان معبر یکی از مجروحان چسبید به پای من. به ما گفته بودند که اصلا کاری به کار مجروحان و شهدا نداشته باشیم. امدادگرها خودشان به مجروحان میرسند.
از ترس پایم را هی میکشیدم و میگفتم: «الان امدادگر میآید، ما باید برویم جلو.» گفت: «یک لحظه برگرد.» برگشتم دیدم یک خشاب توی دستش گرفته. گفت: «تو را جان امام اینها را عوض من شلیک کن» گریهکنان خشابش را گرفتم و خشاب خودم را درآوردم و آن را گذاشتم توی کلاش.} در این قسمت یکی از دغدغههای او را میخوانیم. بیان این قبیل مسائل، تصویر کاملتری از شخص برای ما ایجاد کرده و به رماننویسان کمک میکند.
آیا میان رماننویسها و فیلمنامهنویسها با کتابهای خاطره ارتباط خوبی برقرار شده است؟
اکثریت فیلمهایی که ساخته یا رمانهایی که نوشته میشود به صورت یک نگاه عمومی به زندگی آن رزمنده یا شهید است. چون هیچ فردی اطلاعات کامل ندارد. آن نویسنده یا کارگردان فقط از نگاه خود به موضوع مینگرد و نگاه آنها از دید شخصی که زندگی کرده، نیست. چون فیلمها و رمانها براساس دید شخصی خودشان است. درنتیجه فیلم یا رمان حاصل واقعی نیست و در انتها آن چیزی که باید نیست.
حاججعفر عباسنژاد از نگاه حسین غفاری به چه صورت است؟
حاججعفر عباسنژاد به عهد خود وفادار ماند و با تمام سختی و رنجی که در این راه کشید هیچگاه از پیمان خود خارج نشد. خیلی از افراد از مسیری که رفته بودند، برگشتند یا حتی تعدادی خود را نقد کردند اما عباسنژاد وفادار بود و ماند و ادامه داد. او در دوران جنگ تا توانست به کشور خود خدمت کرد تا اسیر شد. بعد از اسارت هم هنگام سیل و زلزله در کشور، دائما در حال خدمترسانی به مردم بود. در آغاز جنگ سوریه نیز به جبهه جنگ و نبرد با داعش رفت. او برای این راه ساخته شده بود و همچنان در این راه هم ادامه داد.
دغدغه شما در نگارش ادبیات پایداری و خاطرهنویسی چیست؟
من رزمنده بودم و در جبهه جنگ حضور داشتم. خیلی از این افراد از دست رفتند و اطلاعات و خاطرات آنان نیز از بین رفته است. خاطرههای شهدا و رزمندگان را جمعآوری کنیم قبل از اینکه آنها و کسانی که در اطرافشان بودند از میان ما بروند. این افراد کمکم فوت میکنند. یکسری ساختارها در زمان جنگ اتفاق افتاد که هیچگونه سابقهای از آنها نیست. تا اطلاعات در دسترس است و هنوز نابود نشدند به آنها بپردازیم. این اطلاعات تاریخچه کشور برای آیندگان هستند. لازم است افراد و یگانهایی که در آن زمان حضور داشته و درحال حاضر نیز بین ما هستند، تخلیه اطلاعاتی شوند و کتابهای بیشتری در این زمینه منتشر شود.