به گزارش مشرق، از زمان آغاز جنگ گروههای تروریستی علیه سوریه، رژیم صهیونیستی بدون وقفه اهدافی را در سوریه مورد هجوم قرار داده است. این حملات که با هدف ضربه زدن به جبهه مقاومت و جلوگیری از قدرت یافتن و نفوذ هم پیمانان اعضای مقاومت صورت گرفته، به هیچ وجه قطع نشده، مقاصد چند جانبهای را دنبال کرده است که مهمترین آنها ایجاد تفرقه و انشقاق در جبهه سوریه بوده است.
بیشتر بخوانید
موشک سوری موی سر فرمانده اسرائیلی را سفید کرد!
حملات صورت گرفته از سوی رژیم صهیونیستی نقاط مختلفی را هدف قرار داده، از اعضا و فرماندهان جبهه مقاومت گرفته تا سنگرهای خالی آنها را در بر گرفته است. این حملات که با چراغ سبز ایالات متحده انجام شده براساس یک راهبرد میانه و در راستای راهبرد کلان نظامی امنیتی رژیم صهیونیستی، اجرایی شده است.
راهبرد «جنگ بین جنگها»
رژیم صهیونیستی، برخلاف سایر ساختار سیاسی جهان- که ساختار نظامی را برای حفظ خود تقویت میکنند- یک ساختار نظامی است که برای حضور در عرصه سیاسی جهان به مقوله سیاست نیز می پردازد. در حقیقت رژیم صهیونیستی یک پادگان نظامی است که در عرصه سیاسی به روش نظامی عمل میکند.
آغاز بحران سوریه فرصتی نظامی را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داد تا این ساختار نظامی آنچه را تحت عنوان چالش امنیتی برای خود تعریف کرده بود، مورد حمله قرار دهد. در منظومه امنیتی رژیم اسرائیل، محور مقاومت و اعضای آن مهمترین چالش رژیم صهیونیستی تعریف شدهاند لذا صهیونیستها تلاش کردند در میان بحران سوریه بیشترین ضربه را به محور مقاومت بزنند. از این رو پس از آنکه چند سال به مواضع و نیروهای مقاومت حمله کردند برای آن راهبرد و استراتژی مشخصی را نیز تعریف کردند. راهبردی که «جنگ بین جنگ ها» نام گرفت.
مقصود از این راهبرد آن بود که آنها در بین یک بحران به آنچه چالش و دشمن تعریف کردهاند بیشترین ضربه را بزنند. صهیونیستها در این مسیر از هیچ اقدامی دریغ نکردند و حملات وحشیانهای را در خاک سوریه ترتیب دادند.
اهداف حمله به سوریه
براساس راهبرد «جنگ بین جنگها» صهیونیستها تمام آنچه از مقاومت را در تیررس داشتند با اهدافی متعدد هدف قرار دادند. این اهداف به زعم صهیونیست ها اینگونه تعریف شدهاند:
جلوگیری از دستیابی مقاومت لبنان به سلاح های جدید
صهیونیستها طی سالهای اخیر دفعات بسیاری مدعی شدهاند که محمولههای سلاح و تجهیزات نظامی را هدف قرار دادهاند که از خاک سوریه به سمت لبنان در حرکت بودهاند. آنها پس از هدف قرار دادن این اهداف مدعی شدهاند که مانع رسیدن هرگونه سلاح به مقاومت خواهند شد. صهیونیستها در برخی مقاطع حتی ادعا کردند نوع سلاح های هدف قرار گرفته چه بوده است؛ ادعایی که هیچ گاه ثابت نشد و در حد ادعا باقی ماند.
ترور فرماندهان مقاومت
ترور فرماندهان محور مقاومت یکی از اصلی ترین اهداف رژیم صهیونیستی طی دهههای گذشته بوده است. این هدف را صهیونیستها به طور مشخص در سوریه نیز دنبال کردند. ترور «سمیر قنطار» و «مصطفی بدرالدین» بارزترین اقدام رژیم صهیونیستی بود. آنها این هدف را نیز در سوریه شدیدتر از همیشه دنبال کردند چرا که به زعم آنها تبعات کمتری میتوانست برایشان داشته باشد.
تضعیف دولت سوریه
در راهبرد امنیتی رژیم صهیونیستی از زمان تأسیس این رژیم این نکته به عنوان یک هدف نهایی ثبت شده است که برای آنکه تفوق و برتری رژیم صهیونیستی تحت الشعاع قرار نگیرد، ارتشهای کشورهای همسایه فلسطین باید همواره در ضعف قرار داشته باشند. صهیونیستها این هدف را در تمام دوران اشغال فلسطین دنبال کردهاند و تمامی جنگهایی که با کشورهای عربی به وجود آوردند در این مسیر صورت گرفت.
در جریان بحران سوریه، رژیم صهیونیستی علاوه بر اینکه به مخالفان دولت سوریه برای ضربه زدن به سوریه کمک میکردند، زیرساختها و امور مرتبط با قدرت نظامی سوریه را همواره هدف قرار دادند و این بخش یکی از اهداف مهم و اولویت دار آنها محسوب میشد.
ایجاد اختلاف بین اعضای محور مقاومت و هم پیمانان شان
صهیونیستها در راستای تضعیف مقاومت همواره تلاش کردند با متهم کردن اعضای مقاومت به برخی اقدامات بین اعضای محور مقاومت و حامیان سوریه اختلاف به وجود آورند. نمونه بارز این اقدام هدف قرار دادن هواپیمای روسی در شمال سوریه بود که به اختلاف شدید با روسیه و تهدیدهای شدید پوتین منجر شد.
سفر «بنت» به روسیه و حمله به «دمشق»
هدف حمله ظهر شنبه صهیونیستها به «دمشق» با مروری بر جنگ روانی و رسانهای رژیم صهیونیستی پیش از سفر نخست وزیر رژیم صهیونیستی به مسکو قابل تفسیر و شفاف سازی است.
پیش از آنکه «نفتالی بنت»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای دیدار با «ولادیمیر پوتین» به سوچی برود رسانههای این رژیم در اقدامی هماهنگ و وسیع یکی از اهداف این سفر را دریافت تأیید «پوتین» برای اقدامات وسیعتر در سوریه از سوی رژیم صهیونیستی مطرح کردند. این مسئله در تمامی رسانههای رژیم صهیونیستی و هم پیمانان منطقهای آنها به طور چشمگیری منتشر شد.
اخبار منتشر شده پس از پایان این سفر حکایت از آن داشت که «بنت» موفقیت قابل توجهی در این عرصه به دست نیاورده است. مستمسک این نتیجه عدم اعلام رسانههای رژیم صهیونیستی و اخبار پنهانی بود که از منابع آگاه و پنهان به گوش میرسید. نه رسانههای صهیونیستی روی تأیید «پوتین» صحه گذاشتند و نه منابع آگاه از تأیید این موضوع سخنی گفتند. لذا صهیونیستها در راستای ایجاد تفرقه بین محور مقاومت و یکی از مهمترین حامی سوریه یعنی روسیه از روز چهارشنبه تاکنون چند مورد حمله را ترتیب دادند تا اذهان را به سمت همان گزینه متمایل کنند که پیش از دیدار «بنت» با «پوتین» روی آن بزرگنمایی کرده بودند.
در حقیقت حملات مستمر پس از بازگشت «بنت» از سوچی قصد دارند این گزاره را بدون اعلام رسمی در افکار عمومی تقویت کنند که «پوتین» به صهیونیست ها اجازه اقدام باز در سوریه را داده است.
آنچه طی سالهای گذشته از سوی رژیم صهیونیستی در سوریه دنبال شده است با هدف ضربه زدن به مقاومت و جلوگیری از قدرت یافتن اعضای این جبهه است اما حالا که آنها این گزینه را کاملاً شکست خورده می بینند و خودشان به توانمندیهای مقاومت هر روز اذعان میکنند به عرصه جنگ روانی وارد شدهاند و تلاش میکنند تا با ایجاد تفرقه در محور مقاومت و هم پیمان آن روسیه کاستیهای شان را جستجو کنند. رویکرد دیگر صهیونیستها در این مسیر صدور بحران به خارج از سرزمین اشغالی است؛ بحرانی که همچون خوره از داخل آنها را ضعیف کرده است و توان حل آن را نداشتهاند.