به گزارش مشرق، ما کجا و کارخانه ساخت ویلچر کجا؟ رقابت با ویلچرهای وارداتی با آن زرقوبرقش کار راحتی نیست. وقتی «محمد براتی»؛ کارآفرین معلول تصمیم گرفت کارخانه ساخت ویلچر را راهاندازی کند بارها این جملات را از اطرافیان شنید اما در عزم و ارادهاش خللی ایجاد نشد و سال ۱۳۸۷ بود که چراغ کارخانه وطنی ساخت ویلچر را با ۵ کارگر روشن کرد. حالا در سال ۱۴۰۰ با ۲۰ کارگر و تولید ویلچرهایی که از صفرتا صد قطعات آن ساخت ایران است با محصولات خارجی رقابت میکند. رقابت که هیچ ، ویلچرهایش به کشورهای همسایه هم صادر میشود. اما برگ برنده این کارخانه فقط تولید ویلچر ایرانی و صادرات و رونق تولید داخلی نیست. حسن این کارخانه به کارگران خاص آن است.
«محمد براتی» معلول کارآفرین موسس کارخانه تولید ویلچر
عصر روز پاییزی و دریکی از روزهای هفته جهانی معلولان به کارخانه وطنی تولید ویلچر در روستای بهرامآباد اسلامشهر میرویم و پای صحبتهای مردی مینشینیم که باوجود معلولیت جسمی حرکتی در سالهای میانی دهه ششم عمرش سری پر سودا برای رونق تولید داخلی دارد.
در سالهایی که تحریم، گرانی ارز و دلار و ده ها مشکل اقتصادی دیگر بازار تجهیزات توانبخشی ازجمله ویلچر را با مشکلات بسیاری مواجه کرده وجود کارخانه تولید ویلچر غنیمت است. قدم زدن در این کارخانه کوچک و جمعوجور هر ایرانی را سر ذوق میآورد.
*برگ برنده کارخانه تولید ویلچر
در اتاقی که مشرفبه فضای کارخانه است با کارآفرین معلولی که با عصایی در دست لنگانلنگان حرکت میکند و سری پر سودا برای رونق تولید داخلی دارد به گفتوگو مینشینیم.
«محمد براتی» از مراسم تقدیر از کارآفرین برتر دارای معلولیت برگشته با لوحی در دست و قبل از هر صحبتی میگوید: «هرسال هفته معلولان که میشود بهزیستی یا فرمانداری در مراسمشان تقدیر میکنند و میپرسند چه درخواستی داری؟ من هم میگویم کمک کنید به توسعه فضای کارخانه تا بتوانم کارگران معلول بیشتری را مشغول به کارکنم و با افزایش تولید، سهم بیشتری در تأمین نیاز معلولان به ویلچر داشته باشم. در ۴ سال گذشته خیلی تلاش کردم تا فضای کارگاه را بزرگتر کنم. اما دریغ از حمایت مسئولان. از این گوش میشنوند و از آن گوش بیرون میکنند.»
همین اول مصاحبه دستمان میآید کهبرگ برنده کارخانه تولید ویلچر، کارگران معلولش هستند و براتی میگوید: «هیچکس باور نمیکرد من بتوانم کارخانه تولید ویلچر را با کارگران معلول اداره کنم. اما فقط دوست دارم باهم برویم و ببینیم این کارگران با چه شور و شوقی از ده تا کارگر سالم هم بهتر کار میکنند.»
*ایرانی! کالای ایرانی بخر
ویلچر نیاز اساسی معلولان ضایعه نخاعی و قطع نخاعی است و تهیه نمونههای خارجی که با ارز وارد میشود و قیمت بالایی دارد از توان بسیاری از معلولان خارج است. در این میان وجود ویلچر ایرانی باکیفیت و باقیمت مناسب در بازار غنیمت است. ویلچری که خدمات پس از فروش داشته باشد و قطعات آن بهراحتی در بازار موجود باشد. همه این مشخصات را ویلچرهای کارخانه محمد براتی دارد.
کارآفرین معلول از روایت ماجرای معلولیتش آغاز میکند تا بگوید چطور وارد دنیای تولیدکنندگان ویلچر شد؛ «من متولد سال ۱۳۳۵ هستم. آن زمان قطره فلج اطفال و این واکسنهای امروزی نبود. یک تب و بیماری میتوانست کودک را دچار تشنج کند و بهراحتی معلول شود. برای من همچنین اتفاقی افتاد. بعد از تشنج تمام بدنم لمس شد و چندین سال تحت درمان بودم تا اینکه وقتی دیپلم گرفتم بعد از چند عمل جراحی و کلی نذرونیاز خانواده، بخشی از تواناییهای جسمیام را به دست آوردم اما معلول جسمی حرکتی باقی ماندم و شرایط طوری پیش رفت که تا آخر عمر مجبور شدم با کمک عصا راه بروم. من وقتی در دوران معلولیت شدیدم بودم خیلی اذیت شدم. قبل از عمل حساس و سرنوشتسازم در بیمارستان یک عهدی باخدا بستم و گفتم اگر اوضاع جسمیام بهتر شد حتماً یک روز از عمرم هم باقیمانده باشد برای معلولان قطع نخاعی، ضایعه نخاعی و معلولان جسمی حرکتی قدمی برمیدارم.»
*ماجرای ویلچرهای وارداتی و ورشکست شدن کارخانه قدیمی
انگار خدا همه پازلها را کنار هم قرارداد تا رویای محمد براتی در میانسالی تعبیر شود. او در سالهای جوانیاش بهطور اتفاقی وارد کارخانه ساخت ویلچر شد تا مسیر تجربهاندوزی را در پیش بگیرد. براتی میگوید: «از بیمارستان که مرخص شدم، متوجه شدم که در بهزیستی و اداره توانبخشی پرونده معلولیت برای من تشکیلشده است و گفتند میتوانم درزمینهٔ اشتغال و اقدامات درمانی از تسهیلات مددجویان بهزیستی استفاده کنم. بعد از مدتی بعد به یک شرکت تعاونی تولید ویلچر زیر نظر بهزیستی منتقل شدم و آنجا مشغول به کار شدم. سال ۱۳۵۷ بود که کار در این کارگاه را آغاز کردم و بعد از ۳ سال استخدام شدم. ۲۳ سال در کارخانه ویلچر سازی کارکردم، سال ۱۳۸۳ وقتی ویلچرهای چینی بازار تجهیزات توانبخشی را قبضه کردند کارخانه تولید ویلچر ورشکسته و تعطیل شد. خیلیها از کار بیکار شدند. همان زمان بعد از تعطیل شدن کارخانه ساخت ویلچر بود که تصمیم گرفتم در حوزه ساخت تجهیزات توانبخشی قدمی بردارم.»
*از خودکفایی در تولید داخل تا صادرات به کشور همسایه
راهاندازی کارگاه ساخت ویلچر برایش شبیه به یک رؤیا بود؛ رؤیایی دستنیافتنی. کارآفرین معلول از تعبیر این رویای دور میگوید: «در همهسالهایی که در کارخانه تولید ویلچر و شرکت تعاونی کارکرده بود، به زیروبم ساخت ویلچر مسلط شده بودم. از شناخت قطعات و مونتاژ گرفته تا تعمیر و بازسازی. میخواستم رقیب ویلچرهای چینی شوم. با هر سختی که بود پول جور کردم و قالبهای تزریق پلاستیک و قطعهسازی کارخانه ورشکسته تولید ویلچر را خریدم و یک فضایی را در روستای بهرامآباد اسلامشهر اجاره کردم. کارگاه ساخت ویلچر را با ۵ نفر راه افتاد. باید همهچیز درست و اساسی پیش میرفت. باید ویلچرهایی تولید میکردیم که معلولان بهراحتی از آن استفاده میکردند. خیلیها گفتند نمیشود، نمیتوانی اما شد و توانستم و حالا ویلچرهای تولید کارخانه ما علاوه بر تأمین مصرف داخلی به کشور عراق هم صادر میشود.»
*کارگران خاص کارخانه تولید ویلچر
تأسیس کارخانه تولید ویلچر تنها بخشی از رؤیایی بود که محمد براتی در سر میپروراند. رویای او تولید ویلچر ایرانی توسط کارگران معلول ایرانی بود و خودش میگوید خیلیها وقتی از این تصمیم من باخبر شدند گفتند همه زندگی و سرمایهات را برای راهاندازی این کارخانه وسط گذاشتی مگر معلول میتواند در خط تولید ویلچر کار کند؟
اما این حرفها دلگیر و دلسردش نکرد و مسیرش را با جسارت ادامه داد و این طی مسیر را روایت میکند؛ «بیخیال همه حرفوحدیثها کارخانه راه انداختم و خودم پایکار آمدم، به بهزیستی درخواست دادم که تعدادی معلول را که شرایط خاصی دارند و به دلیل بیکاری مشکل معیشتی دارند به من معرفی کند. اول با ۵ معلول شروع کردم. بعد رفتهرفته معلولان بیشتری به استخدام کارخانهام درآمدند. حالا ۸ معلول جسمی حرکتی، ۴ معلول ناشنوا در کارخانه کار میکنند. تولید ویلچر، کار کردن با دستگاهها، ریزهکاریها و فوتوفن تولید این وسیله مهم برای معلولان کار راحتی نبود. شش ماه تا یک سال طول کشید تا چموخم کار را یاد گرفتند و آموزش دیدند و زبده شدند.» بعد از مدتی ۴ کارگر دیگر هم به جمع ما اضافه شدند که آنها هم شرایط خاصی دارند و معتادان رهاشده از اعتیاد هستند. میخواستند زندگی کنند، سالم بمانند و نانآور خانواده باشند اما کسی به آنها اعتماد نمیکرد. من اعتماد کردم و حالا باافتخار میگویم که خودم معلولم، کارگاه تولید ویلچر ساخت ایران ما با معلولان جسمی حرکتی، ناشنوایان و افراد رهاشده از بند اعتیاد میچرخد.»
*صفرتا صد این ویلچرها تولید داخل است
گفتوگو با براتی را در حالی ادامه میدهیم که همراه او وارد سالنهای تولید کارخانه جمعوجور تولید ویلچر میشویم. کارخانه تولید ویلچر دو سالن دارد. در سالن شماره یک قطعات ویلچر و آهن موردنیاز بر اساس سایزهای مختلف برش زده میشود و جوشکاران حرفهای در این سالن مشغول به کار هستند. در سالن مونتاژ هم مراحل آمادهسازی انجام میشود. اگر تصور میکنید قطعات ویلچرهای این کارخانه یکی در میان وارداتی هستند سخت در اشتباهید. براتی میگوید: «بهجز سیم پرههای چرخ از صفرتا صد قطعات ویلچرها ساخت ایران هستند. این کارخانه حاصل سالها کار تجربی من در شرکت تعاونی تجهیزات توانبخشی و کارخانه تولید ویلچر است. همه قطعات، آهن موردنیاز، چرخ ها و مواد اولیه دیگر را از بازار تهیه میکنیم. اینجا با دقت و وسواس و طبق سایزهای مختلف ویلچر آماده میشود و در آخرین مرحله همه قطعات آمادهشده در سالن مونتاژ سر هم میشود.»
*بیتفاوت نباشیم
خیلیها گفتند در شرایط تحریم اقتصادی و در روزهایی که قیمتها مرتب در نوسان است، تولید ویلچربا اینهمه ریزهکاری و قطعات هزینهبر توجیه اقتصادی ندارد اما پاسخ کارآفرین معلول ما چه باشد خوب است؟ براتی میگوید: «من با ۳۵ سال سابقه و تجربهای که در تولید ویلچر دارم نمیتوانستم به دلیل مشکلات بازار بیتفاوت به نیاز کشور برای تولید ویلچر باشم. از طرفی اشتغال معلولان همه دلخوشی من است و باعث میشود با همه سختیها و فراز و نشیبها کار را ادامه دهم و تولید را از صفر به ۱۰۰ برسانم. من فکر میکنم اینجا یک مرکز توانبخشی است چون با مهارتآموزی و اشتغال معلولان سروکار دارد.»
*مونتاژکار ناشنوای مهربان
ساعت از ۴ بعدازظهر گذشته و کارگران همچنان پر از انرژی مشغول به کارند. به یکی از کارگران که سن و سال بالایی دارد و بیتوجه به حضور ما مشغول محکم کردن پیچ و مهرههای ویلچر است خدا قوت میگوییم. هیچ واکنشی نشان نمیدهد. براتی تعجب من را که میبیند میگوید: «ایشان کاملاً ناشنوا است اما در همین سکوت دنیای خودش یکی از بهترین کارگران کارخانه ما هست و اندازه دو کارگر کار میکند. صاحب دو فرزند است و تا قبل از مشغول شدن در این کارخانه مدتها بیکار بود.» چهره مهربانی دارد و خیالش از محکم شدن پیچ که راحت میشود بلند میشود و با لبخند روی صورت و تکان دادن سر به ما خوشامد میگوید.
*دوقلوهای افسانهای
سمت چپ سالن مونتاژکار جوانی مشغول به کار است و براتی میگوید او یک برادر دوقلو هم دارد که با محمد مو نمیزند و بااینکه چند سالی هست اینجا کار میکنند بعضی وقتها تشخیصشان از هم سخت است. این دو برادر هرجایی که فکرش را بکنید برای کاررفته بودند اما دست رد به سینهشان زده بودند تا اینکه اینجا مشغول به کار شدند.
*جوشکار زبردست ویلچرهای شما!
دستگاه جوشکاری در دست با جدیت مشغول کار و تولید است؛ بیخیال همهسالهای جوانی که به نشئگی گذشت و عمری که حرام شد. بعد از کنار گذاشتن اعتیاد دربهدر دنبال کار گشت. کارفرماها بهمحض آنکه متوجه سابقه اعتیادش میشدند عذرش را میخواستند تا اینکه به گفته خودش لطف خدا شامل حالش شد و با اعتماد براتی، وارد کارخانه تولید ویلچر شد و حالا جوشکار زبردست کارخانه است. شاید معلولان ندادند ویلچرهای قرص و محکمی که عصای دستشان است با دستان پرانرژی و توانمند معلولان و معتادان رهاشده از اعتیاد ساخته میشود.
*توان یاب ذهنی و اینهمه هنر!
در این کارخانه توان یابان ذهنی هم مشغول به کار شدند. براتی جوانهای مونتاژکار را با اشاره نشان میدهد و میگوید: «ببینید چطور باانرژی کار میکنند. باورتان میشود این جوان توان یاب ذهنی باشد. من بیشتر از یک سال روی او کارکردم تا به این توانمندی رسید. وقتی اینجا مشغول به کار شد ازنظر روحی و جسمی شرایط خوبی نداشت.
*اینجا کارگران مشغول کارند
بازدید از سالن شماره یک کارخانه ویلچر هم لطف خاص خودش را دارد. براتی در این بازدید ما را همراهی میکند و از حال خوبی که در این کارخانه جریان دارد میگوید؛ «کارگران معلول با حقوق کارگری کارخانه ازدواج کردند و صاحب زندگی شدند. من بهعنوان عضوی از خانواده معلولان تلاش کردم تا گوشهای از نیاز و خواستههای آنان را درزمینهٔ اشتغال و برخورداری از بیمه را تأمین کنم، وقتی آنها در این کارگاه دورهم جمع میشوند و احساس شادی و رضایت را در صورتهایشان میبینم، انگار دنیا را به من دادهاند. اما بهقولمعروف یکدست صدا ندارد و باید کارآفرینان دیگری برای اشتغال معلولان به میدان بیایند و از طرفی مسئولان هم ما کارآفرینان را حمایت کنند.»