به گزارش مشرق، در اصل ۱۵ قانون اساسی آمده است: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است، اسناد و متون رسمی و کتب درستی باید با این زبان و خط باشد، ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است».
همین اصل مبنای تصویب کلیات طرحی در کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی شده است که تدریس زبانهای محلی و قومی در مدارس و دانشگاههای کشور را میسر میسازد.
علیرضا منادی رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی درباره تصویب این طرح میگوید: حق آموزش به زبان مادری در بسیاری از اسناد و معاهدات حقوق بشری مانند منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، بندهای ۳ و ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای قومی، ملی، زبانی و مذهبی، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مورد تاکید قرار گرفته است.
با اینحال احمد نادری نائب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نظر متفاوتی دارد و میگوید این طرح را خلاف مصالح امنیت ملی میداند.
مشروح گفتگو با احمد نادری را در ادامه بخوانید:
** نباید نظم طبیعی جامعه را به هم ریخت
اخیراً کمیسیون آموزش طرحی را برای آموزش ادبیات زبانهای محلی و اقوام تصویب کرده است، طرح چنین موضوع یا موضوعاتی را در مجلس چگونه ارزیابی می کنید؟
نادری: در ابتدا باید باید به دو نکته اشاره کنم نخست اینکه در روزی که کلیات طرح در کمیسیون به رای گذاشته شد، بنده در مسافرت کاری بودم و در مجلس حضور نداشتم و از قبل هم در جریان این طرح نبوده ام که ملاحظاتم را خدمت همکارانم بیان کنم و در جلسه روز یکشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۰ هم که دیدم جزئیات این طرح در دستور کار است، به نشانه اعتراض جلسه کمیسیون را ترک کرده و البته به همکاران حاضر هشدارهای لازم را دادم.
به نظرم برخی موضوعات از جهت جنس و ماهیت ظرفیت تقنینی ندارند و نیازی هم نیست مجلس در همه موارد و زمینهها قانون گذاری کند، در حال حاضر کشور ما با تورم قوانین و مقررات مواجه است و این با فلسفه قانون و قانون گذاری که واجد ویژگی هایی چون عام بودگی، پیش بینی پذیری و دارا بودن ضمانت اجرای روشن است مغایر است. برخی موضوعات دارای ماهیت تخصصی، تکثر و تنوع موضوعی و اجرایی هستند بگونهای که در عمل قانونگذاری در آن حوزه ممتنع است، اینجاست که علمای علوم اجتماعی و حقوق معتقدند که مجلس باید به شان دیگرش یعنی نظارت تکیه کند و از قانون نویسی غیر عملیاتی بپرهیزد.
به عنوان مثال جامعه ممکن است به صورت تاریخی دارای نظمی طبیعی و خودبنیاد باشد در این صورت قانون باید پاسدار و امتداد بخش این نظم و سامان تاریخی باشد نه اینکه به صورت ارادهگرایانه نظم را به هم بریزد و منازعه های مصنوعی و فرسایشی را ایجاد کند.
**دوگانه زبان ملی - زبان محلی یا قومی در ایران هیچگاه وجود نداشته
آیا این طرح را مصداق این دیدگاه کلی خود می دانید و معتقدید که این موضوع نیز فاقد ظرفیت قانون نویسی و ماهیت تقنینی است؟
نادری: بله همین طور است! اول اینکه برخلاف تمامی کشورهای غرب آسیا، کشورما یعنی ایران دارای نظمی زبانی و فرهنگی طبیعی است. هیچ ارادهای برای تحمیل زبان فارسی یا ممانعت از زبانهای محلی و قومی وجود نداشته و ندارد و از زاویه زبانشناختی تاریخی هم میتوان گفت زبان فارسی زبان مادری و فرهنگی و تاریخی همه ایرانیان است چون اصلاً قومی به نام فارس در ایران وجود ندارد که این زبان به صورت خاص منتسب به آنها باشد. شاید نقشی که آذربایجانیها و کردها، مازنی و گیلکها در آفرینش و بسط زبان فارسی داشته اند ساکنان استان فارس و مشهدی ها نداشته اند یا نقشی یکسان ایفا کرده اند. لذا باید گفت که ایران؛ کانادا، بلژیک و سوئیس نیست و دوگانه زبان ملی - زبان محلی یا قومی در ایران هیچگاه وجود نداشته و همه ایرانی ها این زبان را میراث خود دانسته و زبان های محلی نیز به موازات زبان ملی در ایران همیشه آزاد بودهاند، حتی یک مورد ممانعت از استفاده از زبان محلی در مناسبات اجتماعی و سیاسی و فرهنگی وجود ندارد.
** نباید نظم طبیعی زبانی در ایران را به هم بریزیم
توجه داشته باشید که مناسبات اجتماعی و فرهنگی تنها در آموزش و پرورش رسمی خلاصه نمیشود بلکه طیفی از کنشهای اجتماعی و فرهنگی را در برمی گیرد، بعنوان مثال طبق آمارها تعداد کتب، تئاترها، مطبوعات و فیلمهایی که به زبانهای محلی در ایران ساخته شدهاند از تمام کشورهای همسایه ما به ویژه ترکیه بیشتر است که همه می دانند قدرتمندتر از آموزش و پرورش رسمی هستند. لذا ما نباید تحت تاثیر روایتهای غیر تخصصی و رسانهای خاصی قرار بگیریم و تصور کنیم به صرف اینکه زبانهای محلی تحت آموزش رسمی در مدارس نیستند پس در حال زوال هستند. به صورت کلی نباید به گونه ای قانوننویسی کنیم که نظم طبیعی زبانی در ایران را به هم بریزیم و شهرها و محلات کشور را به عرصه منازعه زبانی تبدیل کنیم و تجربه هندوستان را به شکلی دیگر تکرار کنیم.
** تعداد دقیق زبانهای محلی در ایران مشخص نیست
* تصویب چنین طرحی چگونه نظم طبیعی زبانی در کشور را مختل میکند؟
نادری: اصل ۱۵ قانون اساسی به صراحت اجازه آموزش ادبیات زبانهای محلی و قومی را داده است و به اندازه کافی روشن است بگونه ای که دیگر نیاز به قانون گذاری و ورود مجلس ندارد. این وظیفه فرهنگستان زبان و نهادهای تخصصی مثل وزارت میراث فرهنگی است که این موضوع را به انجام برساند. بدیهی است که تکرار صرف اصل قانون اساسی در قانون عادی بر خلاف حکمت قانون گذاری است.
بنده بعنوان یک مردم شناس که رشته تحصیلی و آکادمیک خودم در این حوزه است، از چند مرکز و کارشناس زبان شناسی ایرانی پرسیده ام که در حال حاضر در ایران چند زبان محلی داریم؟ هیچ یک از آنها تعداد دقیق آنها را نمی دانند، چون ما در این زمینه کار خاصی انجام ندادهایم و احساس نیاز هم نداشته ایم. برخی معتقدند در ایران بیش از پانصد زبان و گویش محلی وجود دارد با این وصف آموزش و پرورش چگونه و با چه ساز وکار و امکاناتی می خواهد همه آنها را آموزش دهد؟ مثلا در حوزه ادبیات محلی آذربایجان دهها نوع ادبیات و گویش محلی وجود دارد، در حوزه کردی به میزان بیشتری تنوع وجود دارد، در حوزه زبان های گیلکی، مازنی و بلوچی این تنوع به مراتب بیشتر است و شناسایی تک تک آن ها نیازمند صرف وقت و شناسایی تخصصی است که تاکنون انجام نگرفته است.
** تصویب طرح آموزش زبانهای محلی موجب منازعه میشود
تصویب چنین طرحی در مرحله اول موجب منازعه گویشوران زبان های محلی با هم می شود گاه در یک شهرستان یا شهر و حتی در یک بخش چندین زبان و گویش محلی با ادبیات محلی خاص وجود دارد، چطور میتوان یکی را آموزش داد و بقیه را مجبور به یادگیری ادبیات دیگری کرد ؟ بی تردید زمینه منازعات محلی زیادی فراهم می گردد و این یکی از مجراهایی است که امنیت ملی و سلامت نظام آموزش عمومی کشور را مختل میکند. جالب است بدانید که انگلیسیها با دامن زدن به تنوعات و تکثر های زبانی در هند زمینه را برای منازعات محلی و در نهایت قبولاندن زبان انگلیسی به همه گروه های زبانی فراهم کردند. به علاوه اینکه حتی اگر به شیوههای مختلف مثل اختصاص نمره یا تشویق و اجبار آموزشی صرفاً یکی از زبانهای محلی را آموزش دهیم در این صورت یکی از زبان های محلی را ارتقا خواهیم داد و با استانداردسازی ناعادلانه باقی زبانهای هم ارز از بین خواهند رفت و این بر خلاف عدالت و حقوق زبانی گروه های زبانی مختلف و تخریب آشکار میراث فرهنگی کشور است.
** نباید قانونی تدوین کنیم که منجر به تضعیف زبان ملی شود
پس به نظر شما اولین آسیب چنین طرح هایی ایجاد منازعات محلی بر سر تنوعات زبانی است، در مورد نسبت آن با زبان ملی این طرح چه تاثیر خواهد داشت؟
نادری: همانطور که گفتم زبان فارسی میراث همه ایرانیان و رکن مهم هویت ایرانی است و وظیفه دولت و مجلس و مردم پاسداری از آن است . وقتی که رهبری انقلاب به صراحت فرمودند ما باید به گونهای پیش برویم که هر کس در جهان خواهان دستیابی به علم روز شد باید احساس نیاز کند که زبان فارسی را یاد بگیرد تکلیف تمامی سیاستگذاران در حوزههای مختلف روشن است و امر و دغدغه ایشان باید مبنای تمامی کنشهای فرهنگی و علمی قرار گیرد. بعلاوه در شرایط حاضر گروههای مختلف مورد حمایت دشمنان ایران در صدد تضعیف هویت ملی ایران هستند همه ما باید مراقب باشیم که قانون یا سیاستی تدوین نکنیم که ناخواسته منجر به تضعیف زبان ملی ایران شود.
** برخی نمایندگان برای راضی کردن حامیان خود قولهایی میدهند که باوری به آن ندارند
یکی از آسیبهای نظامهای پارلمانی این است که ممکن است نمایندگان برخی حوزه های محلی برای اینکه اقلیتی از حامیان خود را راضی کنند قولهایی میدهند یا کارهایی را انجام میدهند که حتی به آن باوری هم ندارند و صرفا درصدد استفاده ابزاری از آن موضوع هستند. با اطمینان میگویم که در مجالس قبل نمایندگانی پیگیر زبانهای محلی و قطبی سازی زبانی در کشور بودند که خود و خانواده شان هیچ علاقه ای به آن زبانها نداشتند و حتی فرزندانشان هم زبان پدری و مادریشان را هم بلد نبودند، البته خوشبختانه در مجلس انقلابی کنونی تمامی نمایندگان با حسن ظن و علاقه به کشور موضوعات را پیگیری میکنند. به صورت کلی من نگرانم که تصمیم گیری پیرامون کیفیت آموزش زبان های محلی در چنین فضای سیاسی و شتابناکی انجام گیرد و برخی برای کسب آرا طیفی خاص در انتخابات های آینده طرحی را به تصویب برساند که زمینه منازعات ملی را فراهم کند و این فرایند اصلا به نفع کشور نیست و برخلاف روح قانون اساسی و اصل ۱۵ است.
** رئیس مجلس و مراجع بالادستی اجازه بازی با امنیت ملی را ندهند
و سخن آخر؟
نادری: حتما در آینده به صورت تخصصی تری به این طرح و مباحث پیرامون آن خواهم پرداخت اما اجمالاً میخواهم بگویم که امیدوارم دوستان ما در کمیسیون آموزش و سایر سیاست گذاران کشور این اجازه را بدهند که ابتدا نهادهای تخصصی اطلس زبانهای قومی- محلی ایران را تدوین کنند تا بتوانیم شناخت درستی از تعداد، عرصه و زمینه زبانی کشور داشته باشیم و سپس پیرامون نحوه آموزش آنها تصمیم بگیریم . این موضوع آنقدر تخصصی است که حوزه وظایف فرهنگستان زبان است و ما نباید باری را به وزارت آموزش و پرورش تحمیل کنیم که حقیقتا توان تحمل و انجام آن را ندارد بعلاوه این وزارت خانه را هم به عرصه منازعات محلی تبدیل کنیم به گونه ای که بستری برای تسویه حساب های محلی تبدیل شود به ویژه آنکه دشمنان در شرایط حاضر به دنبال فرصت هایی برای ضربه زدن به امنیت و تمامیت ارضی ایران هستند. این موضوع آنقدر پیچیدگی و اهمیت اجرایی دارد که بهترین موضع برای مجلس حمایت و نظارت بر اجرای آن است. انتظار می رود که جناب آقای قالیباف و سایر نهادهای بالادستی به این موضوع ورود کرده و اجازه بازی با امنیت ملی را ندهند و این طرح بحث برانگیز و ضدامنیت ملی به بایگانی سپرده شود.