به گزارش مشرق، در ماجرای شهادت حاج قاسم و آن بامداد جمعه مردم عراق نسبت به ما یک قدم نزدیک تر بودند و شاید برخی از آنها این جنایت آمریکا و صدای مهیب انفجار را با پوست و استخوان شان حس کردند. خاطرات و روایت های مردم عراق از ایام شهادت حاج قاسم و همراهانش در نوع خود جالب و خواندنی است. در ادامه روایت یکی از شهروندان عراقی را از روز تشییع خواهیم خواند.
حسین یاسر یکی از شهروندان بغدادی میگوید:اولین بار بود که در بصره چنین تشییعی برگزار میشد. بصره با تمام شیوخ و بزرگانش، با تمام زن و مرد و پیر و جوانش، به استقبال ابومهدی آمده بود. جمعیت مثل دریایی بود که ابومهدی را به آغوش کشیده بود. تشییع در بصره باشکوه تر از حد تصور بود و تا شب ادامه داشت قبایل و عشایر بصره به طور کامل شرکت کرده و برای خوشامدگویی به ابومهندس، به رسم اعراب تیر هوایی میزدند. قرار بر این بود که بعد از بصره، پیکر ابومهدی در ناصریه و العماریه ودیوانیه هم تشیع شود؛ اما همه چیز طور دیگری رقم خورد و پیکر مستقیم رفت نجف.
جوکرها به بچه های حشدالشعبی پیام داده بودند که تشیع نباید در ناصریه صورت بگیرد. از طرفی دل مردم ناصریه پر میزد تا پیکر ابومهدی به آنجا برسد. بچه های ناصریه مدام زنگ میزدند؛ ابوعلی، کی می رسد؟ ابوعلی، کجا هستند الان؟
میدانستم بخاطر مسائل امنیتی، تشییع در ناصریه برگزار نمیشود اما لحظه به لحظه بهشان گزارش میدادم. به شورشیان خبر رسیده بود که تشییع از میدان الحبوبی شروع میشود و آن ها هم در آنجا کمین کرده بودند. همان موقع بود که با بچه های حشدالشعبی درگیر شدند. وقتی تشییع نمادین در ناصریه لغو شد، صبر و حوصله عشایر ابوصالح در ناصریه لبریز شد.
همان شبِ تشییع، با اسلحه وارد چادر جوکری ها شدند. کتکشان زدند و خیمه هایشان را سوزاندند. میگفتند به خاطر اراذل و اوباش بود که ابومهدی اینجا نیامد. تا همین حالا دل مردم ناصریه خون است که چرا حاج ابومهدی المهندس در ناصریه تشییع نشد؟