به گزارش مشرق، وبگاه «العهد» در دومین سالروز جنایت آمریکا و شهادت سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، سلسله روایتهایی از این دو شهید و راه و منش آنها را در قالب پادکست و گزارش منتشر کرده است.
پایگاه خبری «العهد» در یکی از این گزارشها به شهادت سردار سلیمانی و مکتب او پرداخت و نوشت: «دو سال از شهادت حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران و همراه او در مسیر جهادیاش حاج ابومهدی المهندس مسئول عملیاتی اول [سازمان] الحشدالشعبی عراق میگذرد که با یک پهپاد آمریکایی در نزدیکی فرودگاه بغداد ترور شدند.تبعات این شهادت همچنان برای آمریکاییها و صهیونیستهایی که او را به شهادت رساندند، سنگین است؛ نه به خاطر انجام این جنایت چراکه آنها به جنایت و زیر پا گذاشتن قوانین بینالمللی، انسانی و جنگی عادت دارند، بلکه به این خاطر که تبعات [این شهادت]، راه حاج قاسم و مکتب مقاومت او همچنان ثابت و استوار هستند و خطوط و پایههایی که وی آن را بنیان نهاد، رو به گسترش است».
العهد ادامه داد: «شهید حاج [قاسم سلیمانی] با ایستادگی در برابر این قاتلان در مسیر بلند [زندگیاش] که سراسر نبرد و پیکار بود با مدیریت مانورهای محور مقاومت (از آنجا که او در سالهای پایانی زندگیاش تا زمان شهادت محرک اصلی اقدامات این محور بود) توانست اهداف بزرگی را محقق کند. دیگر اهدافی نیز که برآورد میشد و انتظار میرفت [حاج قاسم] به آنها دست پیدا کند باعث نگرانی و کابوس این قاتلان شد که آنها خواستند با ترور او از آن رهایی یابند؛ اما پس از ترور دریافتند که این اهداف دوچندان و در نتیجه دردناکتر، تأثیرگذارتر و خطرناکتر از قبل شده است.. اما اینک سؤال اینجاست که راز تداوم این راه و مکتب جهادی حاج قاسم سلیمانی و گسترش روزافزون این مکتب پس از شهادت او چیست؟ او از چه توانمندیهایی برخوردار بود که اساس این تداوم و گسترش امروزی را شکل داد؟»
این پایگاه خبری لبنانی اضافه کرد: «شهید حاج [قاسم سلیمانی] با ادامه مسیر نظامی و جهادی از همان آغاز به عنوان فرمانده یک یگان رزمی کوچک در جنگ عراق و ایران و حتی در زمان شهادتش در عراق به عنوان فرمانده نظامی نیروی قدس، هماهنگکننده، مدیر و رئیس یگانهای محور مقاومت، تمامی ظرفیتهای فرمانده نظامی در تمامی سطوح جنگی و دانشی را دارا بود بهگونهای که در نبردهای انفرادی که آن را در جنگهای تنبهتن و مستقیم به نمایش گذاشت فرماندهای ماهر بود و توانست به اصول رویارویی مستقیم با تکیه بر یگانهای کوچک -دسته و جوخه- پیببرد و آن را مدیریت کند که این توانمندیها با ارتباط مستقیم او با رزمندگان مقاومت این جبههها و سازگار شدن با مأموریت و نقش هر یک از رزمندگان و فرماندهان یگانهای کوچک در تمامی سطوح نبرد در زمان حضور میدانی او در جنگهای تنبهتن با دشمن دیده شد».
در ادامه این گزارش آمده است: «در عین حال، شهید حاج [قاسم] در نوع نگاهش به دادههای منطقهای و بینالمللی جنگ مبارزه با تروریسم، فرماندهی استراتژیک بود که این شخصیت رهبرگونه را تجربه اداره و هماهنگسازی جنگهای میدانی و مدیریت و هماهنگی اقدامات نظامی با هدف دستیابی به اهداف راهبردی صیقل داده بود تاجایی که او در تمامی نبردهای تعیینکننده محور مقاومت در "القصیر"، شهر و استان "حلب" و در جاده "اثریا" به "خناضر" در تدمردر انتخاب نقاط حساس و تأثیرگذار، مهارت یافت».
العهد افزود که سردار سلیمانی «همچنین به جبهه "بوکمال" سوریه تا "قائم" در عراق توجه بسزایی داشت آن هم درست پس از آنکه با یک حدس راهبردی دقیق ایجاد ارتباط میان یگانهای محور مقاومت در آن منطقه و لزوم قطع خطوط ارتباطی داعش میان سوریه و عراق امری ضروری دانست. این فرمانده بیش از درک اهمیت و حساسیت مسئله تثبیت، محافظت و امنسازی مرزهای سوریه و لبنان و همچنین مرزهای سوریه و عراق، فرماندهای آیندهنگر بود».
این پایگاه لبنانی ادامه داد: «اینجا بود که بُعد راهبردی نگاه عمیق او به میدان وسیع جنگ در تمامی نبردهای محور مقاومت نمایان شد؛ نبردهایی که محور مقاومت در دشوارترین آنها علیه قدرتهای توانمند منطقهای و جهانی وارد عمل شد».
در بخش دیگری از این گزارش آمده است که شهید سلیمانی در فهم بُعد ملی و میهنی اهمیت محافظت از مقدسات اسلامی و مسیحی فلسطین به منظور مواجهه با دشمن اسرائیلی، به طور کلی در قبال اقدامات محور مقاومت و برنامهها و طرحهای گروههای مقاومت غزه و همچنین مقاومت لبنان (حزبالله) که میدان مواجهه مستقیم با دشمن بودند، نگرشی خلاقانه داشت ازاینرو او با این نگاه، فرمانده یا طراح الهامبخشی برای توسعه پایههای محور مقاومت در نواره غزه و جنوب لبنان بود. از طرفی دیگر، وی همواره در صف نخست حمایت از گروههای فلسطینی قرار داشت؛ گروههایی که به لطف اثرات جاودان به جامانده از شهید سلیمانی ثابت کردند آماده جنگ با صهیونیستهای اشغالگر (اشاره به نبرد شمشیر قدس) هستند زیرا سردار جزء اولین افرادی بود که در توسعه پایههای آن نبرد نقشآفرینی کرد تا امروز تبعات نبرد شمیشر قدس برای رژیم صهیونیستی فاجعهبار باشد؛ تبعاتی که زورگوییها و توانمندیهای صهیونیستها را درهم شکست؛ همان صهیونیستهایی که با اشغال خاک فلسطین نبردی را آغاز کردند و امروز به شدت در یک نگرانی عظیم به سر میبرند و در برابر یک چالش بزرگ قرار گرفتهاند.
العهد در ادامه نوشت: «پس میتوان گفت توانمندیهایی که شهید حاج قاسم سلیمانی در نبرد و میدان و در اداره عوامل رویارویی و درگیری با دشمن صهیونیستی-آمریکایی از آن برخوردار بود از یک سو و تروریسم صهیونیستی-آمریکایی از سوی دیگر، موجب شد که آمریکاییها تصمیم به ترور او بگیرند بهرغم آنکه این تصمیم برای آنها خطر و حساسیت به دنبال داشت و احتمال میرفت که درگیریای گسترده در تمام منطقه و غرب آسیا از خلیج [فارس]، یمن، فلسطین اشغالی، لبنان، عراق تا سوریه شلعهور شود».
این پایگاه خبری پایان اضافه کرد: «اما عامل اصلی که باعث شد آنها تصمیم به ترور شهید قاسم سلیمانی بگیرند، "مکتب قاسم سلیمانی" بود که اساس آن را حتمیت و لزوم رویارویی و مقاومت در برابر دشمنان واشغالگران باصرفنظر از قدرت و امکاناتشان شکل میداد. این مکتب رشد کرد، توسعه یافت و ثابت ماند و توانست آن چیزهای ممنوعهای را که آمریکاییها و متحدانشان به ویژه صهیونیستها فکر میکردند ثابت بماند و کسی نتواند جرأت ویرانی یا مقابله با آن را به خود بدهد، در هم شکست و اما امروز وعده قریبالوقوع دیگری در انتظار آنهاست که آن وادار کردن آمریکاییها به ترک عراق است زیرا این اشغالگری به هر قیمتی باید پایان یابد چراکه این مسئله اکنون به وعدهای مقدس برای محور مقاومت بدل شده است که تأکید دارد پایان دادن به اشغالگری آمریکا در عراق قطعا از تبعات ترور حاج [قاسم] سلیمانی و همراه او یعنی ابومهدی المهندس خواهد بود».