به گزارش مشرق، محمد ایمانی فعال رسانهای در کانال تلگرامی خود نوشت: بحران میان روسیه و آمریکا شدت گرفت. پوتین دیشب، استقلال و جدایی مناطق "دونتسک" و "لوهانسک" در شرق اوکراین را با عنوان جمهوری خلق وابسته روسیه به رسمیت شناخت و گفت "اوکراین بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ ماست".
او همچنین گفت "پهپادهای آمریکا بر فراز اوکراین پرواز، و از روسیه جاسوسی می کنند. چند بار وعده دادند که ناتو را به شرق گسترش نمی دهند، اما اتفاقی که افتاد برعکس است. ناتو به دنبال الحاق اوکراین و گرجستان است. آمریکا در تلاش برای ایجاد پایگاه های نظامی است. سامانه های موشکی که در اوکراین مستقر شده اند، می توانند به مناطق روسیه تا ولگوگراد حمله کنند. ما خواستار عدم گسترش ناتو و بازگشت به مرزهای ۱۹۹۷ بودیم، اما آنها نادیده گرفتند".
بنابر اعلام کاخ سفید، جو بایدن دستوری اجرایی را برای تحریم مبادلات تجاری یا مالی و سرمایهگذاری با دونتسک و لوهانسک صادر می کند. آمریکا در نشست شورای امنیت، اقدام روسیه را نقض قوانین بین المللی خواند و مسکو را به "رو به رو شدن با پیامدهای سریع و شدید" تهدید کرد. همزمان، قیمت جهانی نفت مجددا به بالای ۹۶ دلار صعود کرد.
ارزیابی بحران بر مبنای قواعد بین المللی، یک بحث است؛ و مبتنی بر قواعد حاکم میان طرفین، موضوعی دیگر. قواعد بین المللی، مرز و حاکمیت کشورها را محترم می شمارد؛ اما نه آمریکا (به واسطه دخالت، کودتای رنگی و استقرار پهپاد ها و موشک های تهاجمی در اوکراین)، قواعد را مراعات کرده و نه روسیه که نسبت به استقرار ناتو در مرزهای خود احساس خطر می کند.
این بحران از برخی ابعاد، به بحران موشکی کوبا در اکتبر ۱۹۶۲ شباهت دارد که در پی استقرار موشکهای بالستیک شوروی در خاک کوبا آغاز شد و طرفین تا مرز آماده باش برای جنگ هستهای پیش رفتند.
پس از شکست عملیات آمریکایی خلیج خوکها، شوروی موشکهایی را به بهانهٔ محافظت از کوبا در خاک این کشور مستقر کرد. از نظر شوروی، این کار همان قدر قابل توجیه بود که استقرار کلاهکهای هستهای آمریکا در ایتالیا، یونان و ترکیه.
شوروی با ساخت این سکوها، قادر به پرتاب موشکهایی با برد ۱۶۰۰ کیلومتر می شد. کندی رئیسجمهور آمریکا، آمادهباش نیروها را اعلام و حرکت کشتیهای شوروی به کوبا را ممنوع اعلام کرد.
اما پس از چند روز مذاکره، توافقی بین کندی و خروشچف رهبر شوروی امضا شد که مطابق آن، شوروی موشک های خود را از کوبا خارج می کرد، و در مقابل آمریکا متعهد می شد به کوبا حمله نکند و موشکهای اتمی خود را از ترکیه خارج نماید.
آمریکا چهار دهه بعد، با زیر پا گذاشتن قواعد بین المللی، نه به همسایه خود، بلکه به افغانستان و عراق در غرب آسیا حمله کردند و به مدت ۲۰ سال به اشغالگری ادامه داد. بنابراین ادعای امروز او درباره لزوم احترام به قوانین مسموع نیست.
بحران اوکراین نشان می دهد روسیه سه دهه پس از فروپاشی شوروی، از لاک انفعال خارج شده و در صدد عقب راندن آمریکا از مرزهای خود است. در عین حال محتمل است که اتفاق مشابهی از سوی چین در برابر مداخله جویی آمریکا در همسایگی اش رقم بخورد.
این ماجرا ضمنا تایید دیگری بر روند تحولات قدرت جهانی است؛ که نیکولا سارکوزی رئیس جمهور اسبق فرانسه درباره اش گفت: "محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق است. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم. روی کارآمدن فردی مانند ترامپ که باور کردنی نبود، نشانه وخامت شرایط غرب بود، نه علت آن".
جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم چند سال قبل تصریح کرد: تحلیلگران از مدتها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفتهاند. این اتفاق، پیش چشم ما در حال وقوع است".
آمریکا پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی، به مدت ۱۵ سال به قداره کشی و یاغیگری پرداخت و بی آن که از تجربه گرفتار شدن شوروی در باتلاق افغانستان عبرت بگیرد، همان تجربه را تکرار کرد. بنابراین سزاوار سرشکستگی های بی سابقه در ۱۵ سال دوم (اخیر) شد.
آمریکا از اواخر دولت یاغی بوش تا به امروز، با افول مداوم قدرت و نفوذ راهبردی خود دست و پنجه نرم کرده، بلکه به مرز زوال راهبرد رسیده است. اکنون در حالی که آمریکا می خواهد خود را از باتلاق غرب آسیا بیرون بکشد و به روسیه و چین بپردازد، سیلی کم سابقه ای را در اوکراین خورده است. ناتوانی در پاسخ به این بحران، موضع آمریکا را در برابر ایران و چین را باز هم ضعیف تر خواهد کرد و باعث سرخوردگی و واگرایی بیشتر در میان رژیم های اقماری خواهد شد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.