به گزارش مشرق، اولین روز ماه رمضان سه سال پیش برای مردم تهران و قم یادآور تشییع باشکوه یک استاد اخلاق خوشسخن و محبوب بود. سه سال پیش در آستانه ماه مبارک رمضان ۱۳۹۷ بود که خبر درگذشت واعظ شهیر، مبارز انقلابی و استاد اخلاق، حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی، بسیاری را اندوهگین کرد. نوای گرم و صمیمی و سخنان دلنشین او را همه شنیده بودند؛ سخنانی اثرگذار بر دل مخاطب به خاطر صدق، خلوص نیت و پایبندی عملی به آموزههای اسلام و اخلاق دینی.
مراسم تشییع پیکر استاد طباطبایی در اولین روز ماه مبارک رمضان سال ۹۷
از کودکی با امام خمینی(ره) آشنا شدم
مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سیدمهدی طباطبایی متولد ۱۳۱۵ شهر رفسنجان بود. او از کودکی در شهر مقدس قم ساکن شد و در زمانی که امام راحل برای اقامت وارد شهر قم شدند، با ایشان ارتباط برقرار کرد. او درباره آغاز آشنایی با امام راحل گفته است: «امام خمینی هفت سال پس از پسرعمههای من، منزل مقابل خانه آنها را خریدند. ما از هفت سالگی در آن خانه بودیم. آقای هاشمی رفسنجانی هم داماد خانواده مرعشی بود و در همان خانه بود. اولین روزی که آقای خمینی اثاث آورد... این اولین آشنایی من با امام خمینی در سال ۱۳۲۸ بود.»
مرحوم سیدمهدی طباطبایی نفر سوم از سمت چپ در حال اقتدای نماز به امام خمینی
من عاشق مرحوم نواب بودم
میتوان گفت مرحوم سیدمهدی طباطبایی از جمله معدود افرادی است که پیش از آغاز نهضت امام در سال ۴۲ به زندان افتاد. علت دستگیری وی همکاری با مجموعه فدائیان اسلام و شخص شهید نواب صفوی بود. او در این خصوص گفته بود: «در سال ۱۳۳۴ به واسطه حضور در کارهای شهید نواب صفوی در زندان قزلقلعه بودم. ما مرحوم نواب را فداکار میدانیم. بنده از شجاعتش خوشم میآمد و با او در مشهد آشنا شدم. من عاشق مرحوم نواب بودم و واقعاً باور نمیکردم که یک آخوند تا این اندازه جگر داشته باشد. من مرید او بودم و شب اعدامش برایش گریه کردم و برای همین گریه کردنها کتک میخوردم.»
نامه امام را به دست علمای مشهد رساندم
سیدمهدی در طول دوران اقامت در شهر مقدس قم از محضر آیتالله العظمی بروجردی، امام خمینی و سایر مراجع بهره برد و سپس به مشهد رفت و اوج فعالیتهای انقلابیاش به دوران مشهد برمیگشت و از جمله شاگردان حضرت امام بود که نامه امام راحل به علمای مختلف را درباره نهضت به آنها میرساند.
او در این باره میگوید: «وقتی هم قضایای نهضت شروع شد، من در مشهد بودم. آیتالله منتظری، آیتالله شیخ عبدالکریم شیرازی، آیتالله سعیدی و یکی دیگر از علما نامه آقای خمینی را برای علمای مشهد آوردند. من هم از علما وقت میگرفتم و نامه را به دستشان میرساندم. علمای مشهد میرزا احمد خراسانی، میرزا حسین سبزواری، حاج حسن قمی و آیتالله سیدهادی میلانی کسانی بودند که نامه آقای خمینی را به آنها دادیم.»
اولین بار که عنوان امام برای رهبر نهضت اسلامی استفاده شد
حجتالاسلام طباطبایی، درباره توزیع اعلامیههای امام خمینی مبنی بر تحریم جشنهای ۲۵۰۰ ساله و استفاده از عنوان «امام خمینی» در اعلامیه میگوید: «در سال ۱۳۵۰ امام اطلاعیهای راجعبه تحریم جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی صادر کردند.
آقای هاشمی رفسنجانی دستنویس این اطلاعیه را آورد و تحویل من داد. بعد با ایشان هماهنگ کردیم که این اطلاعیه چاپ و توزیع شود. مسئول چاپ اطلاعیهها آقای محمود نیکنام بود. او در آن موقع دانشجو بود و کارگر چاپخانهای در خیابان شهباز سابق بود. به علت اینکه کبیری به کار چاپ آشنایی داشت، یک دستگاه چاپ دستی (ملخی) برای ما خرید. محمود نیکنام، این دستگاه چاپ را به باغ پدر خود آقای احمد نیکنام در خیابان موتور آب (نوشیروان سابق) آورد. در آنجا اطلاعیهها را به تعداد زیاد چاپ کردیم.
پس از آن برای اینکه ماشین لو نرود، گوشه ای از باغ را با بیل کندند و آنرا داخل خاک کردند و روی آنرا پوشاندند. اطلاعیهها را به بیرون باغ بردیم و تقسیم کردیم. روش تقسیم ما هم عالی بود و تقریباً مبتکر آن خود من بودم که همان روش پخش اعلامیهها در مشهد بود. بخشی از آنرا به منزل آقای مهدوی کنی بردیم، یک مقداری از آنرا به منزل آقای هاشمی رفسنجانی و تعدادی را به منزل خود من و مسجد موسیبنجعفر بردیم. در پنج، شش مکان این اطلاعیهها تقسیم شد.
یکروز که بههمراه آقای کبیری به بازار رفته بودیم به شکل کاملاً اتفاقی در یک مغازه کتابی را دیدیدم که روی آن نوشته شده بود: «الامام الحمیسی». به کبیری گفتم ما میتوانیم «الحمیسی» را به «خمینی» تبدیل کنیم. پایین آن هم نوشته شده بود «مطبعة الآداب نجفالاشرف». کتاب را خریدیم. آقای کبیری برای اینکه قضیه لو نرود آنرا شبانه به چاپخانهای که در آن کار میکرد، برد و به تعداد دفترچههای مورد نیاز گراور گرفت و آورد و به ما داد؛ لذا اولین کسانی که در سال ۱۳۵۰ به آقای خمینی «امام» گفتند ما بودیم.»
افشاگر لایحه کاپیتولاسیون
یکی از مهمترین اقدامات سیدمهدی طباطبایی در مشهد، افشای لایحه کاپیتولاسیون بود که موجب خشم امام خمینی و سایر طبقات مردم شد و تبعید امام راحل را در پی داشت. او درباره نحوه چگونگی اطلاع از این لایحه میگوید: «ماجرای کاپیتولاسیون را «عماد تربتی» (سناتور زمان شاه) شب به خانه آقای کفایی (میرزا احمد کفایی از روحانیون وابسته به دربار) آمد و گفت و همان شب هم ما نامهای به آقای سعیدی دادیم و وی هم به آقای خمینی گفت...»
اگر آقای خامنهای نباشد، ما جوانها را در نهضت از دست میدهیم
آشنایی وی با رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز از مشهد شروع شد. او درباره ارتباطش با آیتالله خامنهای میگوید: « آقای خامنهای از شاگردان آیتالله میلانی بود و در مشهد با علما مرتبط بود، اما ایشان بیشتر با دانشگاهیها و جوانان ارتباط داشت و اولین جلسه، ایشان را در منزل آقای مجتهد که در روزهای پنجشنبه برگزار میشد، دعوت کردیم.
در این جلسه یک دسته مقدسمآب بودند، بنده هم کسی بودم که با آنها سر حضور آیتالله خامنهای در جلسات درگیری داشتم و معتقد بودم که اگر آقای خامنهای نباشد، ما جوانها را در نهضت از دست میدهیم و میگفتم که ما ۴ تا بازاری داریم، جوانها با اینها هستند و باید ایشان را نگه داریم. درگیری من با گروه این بود که آقای خامنهای از نزدیکان روشنفکران مشهد است و واقعاً هم همینطور بود. مشهورین هیأتها با ما بودند، اما جوانها با ما نبودند و با روشنفکرها بودند لذا آقای خامنهای تا آخر نهضت هم نیروهای جوان را داشت.»
کاری که هیچگاه سیدمهدی طباطبایی ترک نکرد
آن مرحوم بعد از پیروزی انقلاب مسئولیتهای مختلفی را پذیرفت؛ از جمله سرپرستی بنیاد مستضعفان، نمایندگی مردم تهران در مجلس هفتم و... اما با اینحال از جمله کارهایی که هیچگاه رها نمیکرد، حضور در منبر و تبلیغ، رسیدگی به امور مردم و مستضعفان و روضه خوانی حضرت اباعبدالله بود و همواره در این جایگاه به ملت خدمت میکرد. قبل از دوران انقلاب اسلامی حجتالاسلام سیدمهدی طباطبایی به دلیل سخنرانیهای ضدرژیم در مشهد ممنوعالمنبر شده بود. او خاطره این دوران را این چنین روایت میکرد: نزدیک محرم بود و در مشهد ممنوعالمنبر شده بودم. تصمیم گرفتم به تهران بیایم و ببینم اوضاع چطور است و یکجایی منبر بروم که مرا نشناسند.
به منزل مرحوم آیتالله بهبهانی رفتم. آقای بهبهانی گفت: به به، چه خوب شد که آمدی. گفتم والا من ممنوعالمنبر هستم. به تهران آمدم تا یک کاری بکنم. انشاءالله یک کاری صورت بگیرد؛ اگر چه دیر هم شده است و الان هفتم محرم است و دیگر دهه عاشورا دارد تمام میشود. ایشان که خیلی زرنگ بود پاسخ داد: نه، همینجا منبریات میکنم. غلط میکند کسی حرفی بزند.گفتم چشم، انشاءالله که خیر است. دعا بفرمایید منبر مرا آزاد کنند. دقیقاً روز هفتم محرم در تهران منبر رفتم. اتفاقاً از الطاف الهی بود که جلسه منبر بهخوبی برگزار شد.»
روزهدارانی که استاد طباطبایی را بدرقه کردند
مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی بعد از یک دوره بیماری به دلیل عفونت شدید ریوی که در یکی از بیمارستانهای تهران بستری بود، سرانجام در ظهر پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۹۷ (تشییع، مصادف با نخستین روز ماه رمضان) در سن ۸۲ سالگی درگذشت. پیکر پاک این عالم ربانی در حسینیه بیتالاحزان در شرق تهران تغسیل و صبح روز ۲۸ اردیبهشتماه از مقابل مسجد موسی بن جعفر در خیابان آیتالله سعیدی که سالها در آن نماز اقامه کرد، تشییع و سپس به قم منتقل شد. پیکر آن مرحوم به قم، منتقل شد و به سمت حرم مطهر کریمه اهل بیت سلامالله علیها تشییع و در جوار حرم بانوی کریمه اهل بیت(ع) به خاک سپرده شد.
کتاب «خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی طباطبایی شیرازی» توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر و روانه بازار نشر شده است. برای آشنایی بیشتر با این استاد اخلاق و مبارز انقلابی میتوانید این کتاب را مطالعه کنید.