به گزارش مشرق، کيهان نوشت: اين در حالي است که «بالاترين» خود بالاترين و بيشترين آتوها را دست کيهان مي دهد ضمن اينکه وضعيت محافل اپوزيسيون ضد انقلاب وخيم تر و فلاکت بارتر از آن است که بخواهند در سربالايي مسير - به تعبير حجاريان- همديگر را گاز نگيرند و به هم لگد نزنند.
نويسنده بالاترين در مطلب اخير خود مي نويسد: من نمي دانم که کيهان اين همه خواننده آنهم معترض را از کجا آورد!؟ يااينکه کيهان چرا يکدفعه مهم شد!؟ البته هر کس که جواب را مي داند بي زحمت يکي از دلايلش را به من هم بگويد. يا اينکه چقدر دشوار است که بدانيم حسين شريعتمداري با قراردادن بعضي از ما در برابر بعضي ديگر مشغول چه کاري است!؟ البته من هم اگر نصف خلايق را مي ديدم که بسيجي وار به گنجي و نيک آهنگ، مزدور مي گويند دقيقاً همين کار کيهان را مي کردم و هر روز تفرقه بيشتري بين معترضان مي انداختم!
اين ضد انقلاب آنگاه با حمله به هم قطاران مي نويسد: درست نمي دانم که بعضي از اين شيرخواراني که کار و بارشان فقط شده است يقه روزنامه نگاران و هنرمندان وبلاگ نويسان را گرفتن که حرفي نزنيد تا مبادا به کيهان آتو بدهيد چقدر جدي هستند! اگر واقعاً مشکل شان آتو ندادن به کيهان است که اين کيهان 30 سال تمام ملات خود را با آن شيوه آشنا به حلقوم مخاطبين مي ريزد. اگر مشکل شما حرف زدن ديگران و ابراز نظر مخالف آنها است که اشتباه کرده ايد شعار «زنده باد مخالف من» را سر داده و مردم را به خيابانها کشيده ايد اما ظرفيت تحمل دو تا کاريکاتور رانداريد. اشتباه مضاعف کرده ايد که از تخريب شخصيت و اتهام زني عوامل کودتا ناله مي کنيد و خود دست کمي از آنها نداريد. اشتباه را دبل ايکس لارج نموده ايد که چپ هاي خارج نشين را مسخره مي کنيد که همه را مزدور مي بينند و اگر دو نفر هم باشند باز هم انشقاق مي کنند چرا که شما چندان هم از آنها بهتر نيستيد. نمي دانم اين «ريزش نيرو» شاخ و دم دارد يا فقط وقتي به ما مي رسد شاخ و دم پيدا مي کند؟ دلمان خوش است که جناح حاکم در حال ريزش نيرو است و امروزه از نخست وزير سابقش گرفته تا رئيس و اعضاي مجلس و رؤساي جمهور سابق آن در دايره فتنه و نفاق قرار گرفته اند. خب نگاهي هم به خودمان بياندازيم تا ببينيم وضع ما از حاکميت بهتر نيست. خارج کشوري هائي که مثل ما نباشند جلو جلو فسيل و خارج از گود هستند. داخل کشوري هائي که شعار «نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران» يا «جمهوري ايراني» را بدهند که ساختارشکن و منحرف هستند. علي افشاري از اعضاي شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت هم چون گفت من اصلاح طلب حکومتي نيستم روز بعد فتواي برانداز بودنش صادر شد. نيک آهنگ کوثر با آن همه سابقه همکاري با نشريات داخل کشور هم اگر با آر پي جي مورد حمله قرار نگيرد شانس آورده است. اکبر گنجي هم که اخيراً کشف شده از زمان خود عقب است و... حالا آن کيهاني که به ريشتان يا ريش همه ما مي خندد هيچ اما با اين وضع يکي به ما بگويد اين تغييري که همه خواهان آن بوده و از آن دم مي زنند بي زحمت چه شکلي است و با وضعيت کنوني چقدر متفاوت است؟
خاطرنشان مي شود به ويژه طي 9-8 ماه گذشته که احتضار و مرگ فتنه آشکار شد جريان هاي ضد انقلاب براي رفع مسئوليت از خود به ديگران پريده اند چندان که «ا-ن» طنزنويس زنجيره اي فرار به خاطر طرح و پيشنهاد درازگوش تروا به عنوان يابو معرفي شد و او براي جبران، به اکبر گنجي حمله کرد و تصريح نمود گنجي هميشه از زمان عقب است و سم بر زمين مي کوبد! در اين ميان محسن امين زاده مشارکتي، عناصر بازداشتي آشوبگري را که همراه وي به دادگاه آورده بودند، «اوباش» معرفي کرد و در خاطرات خودنوشت «به نگهبان گفتم جان جدت ديگر ما را با اوباش يکجا نچين»! از آن طرف گنجي مي گويد «استبداد سبز» در حال پا گرفتن و سرکوب مخالفان است و... سخنان متواتر تاج زاده و رمضان زاده و ديگران در رد تقلب يا اعتراض به شعار نه غزه نه لبنان و جمهوري ايراني خود حکايت مفصل ديگري است که اسباب فحاشي دو سوي فتنه را نسبت به هم فراهم کرده است. يکي از علل اين رويکرد، زيست اورژانسي جريان نفاق جديد است که احساس مي کند نقاب از چهره اش افتاده و بايد دوباره اين نقاب را سرجاي خود نصب کند اما در مقابل جريان ضد انقلاب از فرصت طلبي هاي اصلاح طلبان نقابدار عاصي و عصباني است. اين در حالي است که شبه اصلاح طلباني چون خاتمي و مجمع روحانيون يا وجود همراهي کامل با فتنه گران، اکنون به موسوي و کروبي در مجامع خصوصي بد و بيراه مي گويند و معتقدند آنها گولشان زده و از اعتبار انداخته اند!
سايت صهيونيستي بالاترين از ريزش گسترده نيرو در جريان اپوزيسيون ضدانقلاب خبر داد و در عين حال از اين جريان ها خواست «آتو» دست کيهان ندهند.