به گزارش مشرق، روزنامه فرهیختگان با هدف بررسی پیامهای سیاسی سفر نیمروزه و از پیش اعلامنشده بشار اسد، رئیسجمهور سوریه به ایران و دیدارش با رهبر انقلاب و رئیسجمهور، گفتوگویی با سعدالله زارعی، کارشناس مسائل منطقه انجام داده است. زارعی معتقد است سفر بشار اسد به تهران، علاوهبر پیامهای مهم سیاسی که برای رژیمصهیونیستی خواهد داشت، از این حیث که کشور سوریه بهعنوان پیشانی جهان عرب شناخته میشود، برای گروههای مبارز فلسطینی نیز دارای پیامهای حمایتی مهمی خواهد بود. این کارشناس مسائل بینالملل همچنین گفت: «گفتوگو درباره چگونگی فعالشدن ظرفیتهای ملی و گروههای سوری برای بازسازی این کشور بعد از آسیبهای جنگ داخلی، از دیگر محورهای مطرح شده در نشست روسایجمهور ایران و سوریه بود.»
مشروح این گفتوگو پیش روی شماست.
علت غیرمنتظره بودن سفر بشار اسد به ایران و دیدارش با رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهور کشورمان چه میتواند باشد؟
سفرهای روسایجمهور همیشه از قبل اعلام نمیشود، بلکه در بسیاری از موارد سفرها با تمهیدات خاصی انجام میشود. بهعنوان مثال سفرهایی که ریاستجمهوری آمریکا در زمان ترامپ به عراق داشت، بدون اطلاع قبلی انجام میشد، حتی در حدی که نخستوزیر عراق از سفر اطلاع داشته باشد هم نبوده است. بنابراین بنا به دلایلی، یک سفر در عین اینکه از قبل برنامهریزی شده و ممکن است تاریخش هم از قبل تعیین شده باشد، اما بهصورت رسانهای اعلام نمیشود و عدم اعلام قبلی و رسانهاینشدن به مفهوم عدم برنامهریزی یا عدم کارهای مطالعاتی برای سفر نیست، بلکه بهلحاظ مسائل خاص زمانش اعلام نمیشود و در زمان خودش صورت میگیرد.
اهداف اصلی این دیدار، چه از جانب سوریه چه از جانب ایران چه مواردی است؟
اولین مساله این است که این سفر یک بار دیگر روی تاثیر و اهمیت مسائل منطقهای تاکید میکند و نشان میدهد ایران و سوریه در یک سطح راهبردی با یکدیگر قرار دارند؛ چراکه سفر مقامات ارشد در فاصله زمانی کوتاه، الان مثلا در فاصلهای سهساله بشار اسد دو بار به ایران سفر کرده است و در همین بین، مقامات ارشد ایران هم به سوریه سفر داشتهاند که این تعاملات نشاندهنده سطح راهبردی روابط بین دو کشور و تاکیدی بر این مساله است که برخلاف برخی خبرپراکنیها، روابط ایران و سوریه در همان سطح راهبردی و اساسی باقی مانده است.
همچنین سفر در سطحی که اعلام شده، توجه به مرحله بازسازی در سوریه است که هم در اظهارات رهبر معظم انقلاب به آن اشارهای شد و هم در کلام بشار اسد. بنابراین یکی از موضوعات، هماهنگی دو کشور در بازسازی سوریه است و بشار اسد بر این تاکید دارد که این بازسازی از یک طرف باید در قاعده ملی اتفاق بیفتد یعنی ظرفیتهای خود سوریه پای کار بیاید و اینکه اگر جایی از کار نیاز به نیروی خارجی هست، این اولویت با ایران است که در مرحله بازسازی مشارکت داشته باشد.
یعنی یکی از اهداف و علائم این سفر آن است که در مرحله بازسازی سوریه، به ایران بهعنوان متحدی که باید در این مرحله نقش اساسی داشته باشد توجه کنند که این برای ما هم بسیار مهم است، چون بههرحال بازسازی سوریه میتواند بخشی از بازار کار ما را پوشش دهد و برای جمهوری اسلامی ایران قطعا عواید اقتصادی دارد و بحث اتصالات اقتصادی ایران و سوریه را تقویت میکند و ارتباط ما را با سواحل سوریه و عمق سوریه افزایش میدهد.
در جلسه دیروز یک نکته این بود که باید از تجربیات گذشته خط آینده را روشن کرد. چه استنباطی از این جمله میتوان داشت در مواجهه با کشورهایی که در جنگ و بحران سوریه نقشآفرینی منفی داشتهاند اما بهدنبال ترمیم روابط هستند؟
وقتی که یک کشور در شرایط بحرانی و دشوار کنار یک دولت قرار میگیرد و بهای کنار آن دولت قرار گرفتن را میپردازد، این خیلی میتواند در ساحتهای بعد از بحران، نقشهای مهم و اساسیای ایفا کند. اگر کشوری بهمحض اینکه علائم یک بحران در یک کشور دیگر پدیدار شد، ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتیاش را جمع کند و از آن کشور برود، در چنین شرایطی اگر صلح شود، نمیتوان به آن کشور که در سختی کشور دیگر را تنها گذاشته، اعتماد کرد؛ چراکه زیرساختهایی که در دوران صلح ایجاد میشود، با اندک عارضهای دچار بحران و تنش میشود.
ما مثلا در همین ماجرای بعد از برجام شاهد بودیم که فرانسویها با وجود اینکه ادامه کار در ایران سود سرشاری برایشان داشت و ایران هم واقعا از حضور آنان بهخصوص حضور شرکت سیتروئن یا حضور توتال در پروژه جنوب استقبال زیادی کرد، اما چون نشانههایی مبنیبر اینکه آمریکا نمیخواهد برجام را اجرایی کند وجود داشت، فرانسویها بساطشان را پهن نکرده، جمع کرده و به کشور خودشان بازگشتند.
به چنین کشوری مانند فرانسه، اگر بخواهیم در شرایط صلح هم رجوع کنیم، اطمینانی وجود نخواهد داشت. چنین کشوری چه اطمینانی میدهد که چند ماه دیگر یک ابرقدرت در آسمان منطقه پیدا نشود و این کشوری که آمده به اسم صلح دارد سرمایهگذاری میکند، بساطش را جمع نکند و نرود؟ این نکتهای که در کلام دیروز مقاممعظمرهبری بود، همین است که امکان دارد کشورهایی الان بیایند و ادعا کنند سرمایهگذاری میکنیم، پول میآوریم و پول ببریم؛ کاری که مثلا اماراتیها کردند، سفری داشتند، صحبتهایی کردند یا ممکن است مشابه این حرفها را قطریها هم بزنند.
نهایتا این نکتهای که در کلام رهبری بود این است؛ کسانی که در دوره بحران در جبهه مقابل دولت سوریه بودهاند، اینها نمیتوانند شرکای صادقی در دوران صلح باشند. درواقع رهبری یک اصل منطقی عقلانی که ضمنا اسلامی هم هست، به بشار اسد گوشزد کردند.
با توجه به اینکه در یکسال اخیر کیفیت مقاومت فلسطینیها تغییر کرده، بهخصوص بعد از نبرد سیفالقدس شاهد تغییر محاسبات صهیونیستها بودهایم، فکر میکنید صحبت مقاممعظمرهبری و حتی تاکید بشار اسد بر رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی، تا چه میزان به رویکرد اخیر جبهه مقاومت بالاخص فلسطین ارتباط دارد و میخواهد چه پیامی بدهد؟
درواقع سوریه همیشه در پرونده فلسطین بهعنوان پیشانی جهان عرب ایفای نقش کرده و موقعیت راهبردی که همیشه سوریه در مواجهه با رژیمصهیونیستی داشته، موقعیت خاصی را به سوریه و جغرافیای سوریه داده است. شما سوریه را مقایسه کنید با اردن و مصر بهعنوان دو کشور دیگر همسایه با فلسطین یا مقایسه کنید با لبنان دیگر همسایه فلسطین، میبینید که سوریه بهلحاظ نظام سیاسی، بهلحاظ پایداری -درطول این سالها، مخصوصا سالهای بین ۱۹۶۷ تاکنون- نشان داده است یک موقعیت خاصی در حوزه عربی دارد و این سوریه، در وضعیت حساس فعلی که فلسطینیها یک دوره تازهای از مبارزه را شروع کردهاند و سرزمینهای۱۹۴۸ که تاکنون درطول این بیش از ۵۰سال آرام بوده، الان به مرکزی برای اتفاقات مهم امنیتی علیه رژیمصهیونیستی تبدیل شده است.
در این فضا دیدار بشار اسد بهعنوان رئیسجمهور سوریه با رهبر معظم انقلاب میتواند معنای خاصی در رابطه با فلسطین داشته باشد، به این معنا که با توجه به تغییرات محتوایی و کیفی در مبارزات فلسطینیها، رایزنیهای ایران و سوریه میتواند بهعنوان پشتوانههای خارجی این تحول نقش مهمی در توسعه این انتفاضه مسلحانه در سرزمینهای۱۹۴۸ ایجاد کند. لذا این دیدار از حیث امنیتی برای فلسطینیها و کمک به آنان اهمیت دارد، کما اینکه میتواند برای رژیمصهیونیستی هم بهعنوان یک زنگخطر جدی مطرح شود.