به گزارش مشرق، تا اوایل دوره قاجار کتابها در ایران خطی بودند و بالطبع کمیاب و گران بودند و در اختیار اهل فضل و اهل علم و دور از دسترس مردم عادی. تا اینکه صنعت چاپ به ایران هم رسید و ماجرا از این قرار بود: «نخستین دستگاه چاپ در ایران با دستور عباسمیرزا، نایبالسلطنه فتحعلیشاه قاجار بعد از جنگ اول ایران و روس در تبریز توسط حاجزینالعابدین تبریزی راهاندازی شد... بهنظر میرسد کتاب فتحنامه میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی که تفصیلی از جنگهای ایران و روس است بهعنوان اولین کتاب به صورت چاپ سنگی در ایران منتشر شد».
از همانزمان چند چاپخانه یا بهقول خودشان «مطبعه» دیگر در شهرهای بزرگ ایران ازجمله تبریز و مشهد و شیراز فعال شدهاند و بعد دستگاههای چاپ سربی هم به ایران رسیدند و اینطوری شد: «با تأسیس مدرسه دارالفنون در سال ۱۲۳۰ شمسی در تهران بهعنوان نخستین مرکز علمی مدرن، نیاز به ترجمه، تألیف و انتشار کتاب بیشتر شد و همین باعث شد ناصرالدین قاجار دستور راهاندازی چاپخانه سلطنتی در کنار ترجمهخانه شاهی را صادر کند. این آغازی بر افزایش تعداد چاپخانههای خصوصی بود... براساس اسنادی که از خانواده امینالضرب -مهمترین خاندان بازرگان ایرانی در دوره قاجار- باقی مانده است بسیاری از ناشران برای عرضه کتابهای خود با مشکلاتی مواجه شدند و به همیندلیل تصمیم گرفتند تا در کنار انتشارات، کتابفروشی خود را تأسیس کنند». و اینطوری ایران صاحب کتابفروشی شد.
عکسی تاریخی و باارزش از کتابفروشان دورهگرد قاجاری
کتابهایی که مردمان قاجاری میخواندند
تا پیش از گسترش صنعت چاپ در ایران اغلب کتابهای چاپی موجود از هند به ایران میرسید و شرایط اینگونه بود: «کتابها آن زمان در ایران چاپ نمیشد و از بمبئی هندوستان بهوسیله کشتی به بندرعباس میآمد و از آنجا به شیراز منتقل میشد... کتابها بعد از شیراز در شهرهای دیگر مثل اصفهان و مشهد پخش میشد؛ کتابهایی که هم به زبان فارسی و هم به زبان اردو بودند». جالب اینکه بسیاری از نشریات دوره مشروطه نیز مانند کتابها در کشورهای دیگر ازجمله هند و ترکیه و مصر چاپ میشدند و تا به ایران برسند ماجراها داشتند و گاهی اصلا نمیرسیدند یا خبرهایشان تا به مملکت برسد قدیمی میشد! ولی از دوره مشروطه که بهتدریج صنعت چاپ کشور رشد کرد کار افتاد دست ایرانیها و کتابها زیاد شدند و کتابفروشیها هم. اصلا خیلیها معتقدند همین گسترش کتب و نشریات نوظهور بود که به بیداری اجتماعی منجر شد و در ایران انقلاب مشروطه راهانداخت.
قدیمیترین کتابفروشی تهران کجا بود؟ سال ۱۲۸۰ شمسی تأسیس شد و نامش «اسلامیه» بود و در تیمچه حاجبالدوله بازار تهران بود. معلوم است که نامش هم از کجا آمده است؛ بیشتر کتابهای آن روزگار مذهبی بودند یا کتب ادعیه و علوم دینی بودند. البته به گواهی اسناد تاریخی کتابهای دانشمندان قدیمی ایرانی و نویسندگان معاصر و روشنفکران دوره مشروطه و کتب فلسفه و علوم اجتماعی نویسندگان خارجی هم در فهرست کتابهایی بودند که مردمان قاجاری میخواندند.
کتابفروشی «اسلامیه»، نخستین کتابفروشی تهران که در سال ۱۲۸۰ شمسی یعنی پیش از انقلاب مشروطه تأسیس شد
از همانموقع که دکانهای کتاب یا همان کتابفروشی در شهرهای بزرگ ایران رونق گرفتند کتابفروشی سیار هم رواج یافت و دورهگردهایی بودند که بهقول امروزیها کار فرهنگی میکردند و کتاب میفروختند به اهل علم و سیاست و فرهنگ و مطالعه و وضعیت اینگونه بود: «در تهران قدیم بیشتر کتابفروشان ثابت و دورهگرد اهل خوانسار بودند... جلوخان مسجد شاه، بازار حلبیسازها، سرای امیر، بازار بینالحرمین، تیمچه حاجبالدوله و بعدها خیابانهای ناصریه، صوراسرافیل و بابهمایون مرکز اصلی فروش کتاب و محل تردد کتابفروشان دورهگرد بود».
نمونهای از چاپ سنگی کتاب «مختارنامه»، متعلق به اواسط دوره قاجار
کتابفروشان به خانههای مردم میرفتند!
پس از دوره قاجار با گسترش علوم و فنون جدید و ترویج سوادآموزی اجباری و راهاندازی مراکز آموزش دانشگاهی بهتدریج کتاب شد ابزار دست و ضرورت زندگی و کار و تحصیل خیلیها و «سعید نفیسی» نویسنده و محقق معاصر درباره کتابفروشانِ آن روزگار گزارش داده است: «بازار حلبیسازها مرکز کتابفروشیهای تهران بود. یکی دیگر از تیمچههای کتابفروشی تهران هم در تیمچه حاجبالدوله و بازار کفاشها بود. حاج ملا محمدصادق و حاج ملا محمدباقر دو برادر اهل خوانسار و اهل فضل بودند که به خانههای مردم میرفتند و کتابهایشان را عرضه میکردند. گاهی فوراً هم پول کتابها را نمیگرفتند. معتبرترین دکان کتابفروشی آن زمان متعلق به میرزا محمد خوانساری در بازار حلبیسازها... قرار داشت».
یکی از نخستین ماشینهای چاپ ایران که در دوره قاجار برای نشر کتاب در تبریز استفاده شد
در دهههای بعدی مطالعه کتاب مدام و مدام در ایران افزایش یافت و کتابفروشیها بیشتر و بیشتر شدند. این افزایش مستمر تا دهه ۸۰ شمسی همچنان ادامه داشت تا اینکه مطالعه مجازی جای کتابهای کاغذی را گرفت. حالا اگرچه هنوز نشر کاغذی کتاب رواج دارد ولی دیگر روزگار عوض شده و کتابها دیجیتال شدهاند و ناگزیر مغازههای کتابفروشی هم کمتر شدهاند. در مقابل،صنعت نشر کتاب از طریق فناوری ارتباطات مجازی و رسانههای دیجیتال رونق گرفته و کار به جایی رسیده که جوانان ایرانی کتابهای مشهور دنیا را بهروز میخوانند؛ گاهی زودتر از مردمان سایر ملل توسعهیافته.