سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
********
** اگر از خواسته های خود کوتاه نیاییم، اسرائیل منطقه را به آتش می کشد
روزنامه آرمان در مطلبی به قلم «علی بیگدلی» فعال اصلاح طلب نوشت: «وضعیت فعلی که در آن به سر میبریم، عملا دارد مذاکرات و موضوعیت برجام را به یک چالش تیره کننده میکشاند...غربیها بهطور کلی و مخصوصا آمریکاییها از تصویب و موفقیت در برجام ناامید شدند...چنانچه طی روزهای آینده ایران به آژانس جواب ندهد و آژانس اعلام کند که ایران از ادامه همکاری و معرفی سایتهای اعلام نشده، خودداری کرده، ممکن است پرونده ما در شورای حکام در جلسات آینده مطرح شود که اگر رأی منفی دهد و شورای حکام ما را محکوم کند، پرونده ما به شورای امنیت میرود نتیجتا تحریمهای جدیدتری علیه ما اعمال خواهد شد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «از طرف دیگر ممکن است ایران یک اقدام تلافی جویانهای در پیش بگیرد و دست به غنی سازی بیشتر از ۶۰ درصد بزند، سانتریفیوژهای پیشرفتهتری را تولید کند که این خود میتواند بهانهای به دست آمریکا و اسرائیل دهد که دست به اقدامات متقابل بزنند.»
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «به عنوان یک کارشناس پیشنهاد میکنم در شرایط فعلی طرفین از سطح خواستههای خود بکاهند. موضوعی که باید به آن توجه شود و بارها مقامات کشورمان و همچنین آمریکاییها ابراز کردهاند که فقط درباره تحریمهای مرتبط با برجام مذاکره میکنیم. بنابراین در شرایط فعلی به نفع منافع ملی نیست که دست به یک سیاست انتقامجویانه بزنیم. اسرائیل چنانچه دست به اقدام احمقانهای بزند، منطقه را به آتش میکشد.»
در هفته های اخیر طرف آمریکایی و اروپایی با تشدید فشار علیه ایران و تهدید و ارعاب در پی امتیازگیری یکطرفه بدون لغو تحریم ها هستند.
هدف اصلی طرف غربی این است که آمریکا بدون هزینه و به عبارتی بدون تغییر در تحریم ها به برجام بازگشته و در ادامه، مطالبه از ایران درخصوص دائمی کردن برجام و تعمیم توافق هسته ای به حوزه موشکی و منطقه ای کلید بخورد.
این یعنی مجددا «هسته ای برود ولی تحریم ها بماند» و در ادامه توان دفاعی و قدرت منطقه ای نیز به همین سرنوشت دچار شود.
با اینحال برخی رسانه های منتسب به جریان اصلاح طلب در داخل در نقش تسهیل کننده این پروژه ضدایرانی و مغایر با منافع ملی، ظاهر شده و در پازل طرف غربی بازی می کنند.
این طیف، با کوچک نمایی توان ایران و بزرگنمایی توان آمریکا و رژیم صهیونیستی، نسخه ذلت و حقارت پیچیده و آدرس غلط می دهد. این جریان سیاسی با دوگانه دروغین «مذاکره- جنگ» مدعی است که اگر به خواسته آمریکا و تروئیکای اروپا تن ندهیم و بر لغو تحریم ها اصرار کنیم، این روند به جنگ و آتش گرفتن منطقه ختم خواهد شد.
این ادعا در حالی است که اسرائیل اکنون در شرایط بسیار بغرنجی به سر می برد. این رژیم جعلی و غاصب هم در داخل سرزمین های اشغالی و هم در منطقه با بحران های متعددی دست به گریبان است و اصلا در موقعیتی نیست که بتواند در مقابل ایران قد علم کند.
** عماد باقی: در جامعه ایرانی، جان انسان ها ارزشی ندارد
«عماد باقی» از افراطیون اصلاح طلب در یادداشتی در روزنامه سازندگی با عنوان «ارزش جان آدمی» نوشت: «فاجعه آبادان دو بخش دارد، یک بخش فرآیندی است که منجر به حادثه شده و یک بخش هم محصول این فرآیند که عبارت است از کشته شدن عده ای از انسان های بی گناه. قبل و بعد از کشته شدن آنها شاهد فرآیندهایی هستیم که هر دو در یک چیز مشترک اند؛ آن هم غیبت ارزش و اهمیت و صدرنشینی جان آدمی است.»
این فعال اصلاح طلب در ادامه نوشت: «نمونه دیگری از غیبت جان آدمی و جایگاه آن در خبرها، حادثه ای بود که درست چهار روز پیش از متروپل رخ داد. روز چهارشنبه ۲۸ اردیبهشت...شخصی مسلح در یکی از ادارات ایلام...با دو قبضه نارنجک و یک قبضه سلاح گرم که در کیسه برنج پنهان کرده بود وارد اداره اموال بنیاد مستضعفان شده است. بر اثر پرتاب نارنجک ۴ نفر فوت شده و ۵ نفر مجروح شده اند. اخبار دیگر حاکی است مهاجم که کارمند اخراجی بوده پس از آن دست به خودکشی زد.»
در ادامه این مطلب آمده است: «وقتی ارزش جان آدمی در جامعه ای از بین رفته باشد، همه به این حوادث به چشم یک عدد نگاه می کنند. عدد ۴ که می تواند در مورد هر چیز دیگری هم صدق کند. چهار انسان، چهار سنگ، چهار قطعه چوب یا چند شی دیگر...جامعه و حکومت از کنار این اعداد به راحتی می گذرد. این خبر هم مانند بسیاری از خبرها که یا به دلیل سیاسی نبودن و یا به دلیل اینکه مورد بهره برداری از سوی جریان های سیاسی قرار نگرفته است، زیاد دیده و تحلیل نمی شود.»
افراطیون اصلاح طلب تخصص ویژه ای در نمک پاشیدن بر زخم مردم دارند.
امروز آمار فوتی های کرونا به عدد صفر رسید. این خبر مسرت بخش نتیجه ماهها تلاش و ازخودگذشتگی مدافعان سلامت در جای جای ایران است.
همچنین این نتیجه خوشحال کننده و بسیار مهم، نتیجه تلاش روزافزون دولت در حدود ۹ ماه اخیر است. مردم به خاطر دارند که در شهریور سال گذشته آمار فوتی های کرونا به ۷۰۰ نفر در روز رسید. کارشناسان پیش بینی کرده بودند که اگر همین روند ادامه پیدا کند، کشته های روزانه کرونا به ۱۰۰۰ نفر خواهد رسید.
اما خوشبختانه با مدیریت جهادی دولت سیزدهم و در عین حال بدون برجام و بدون FATF ما در حدود ۹ ماه از ۷۰۰ کشته به صفر کشته در روز رسیدیم.
و اما افراطیون اصلاح طلب هیچگاه به این موارد توجه نمی کنند؛ چرا!؟ به این دلیل که کارویژه آنان یأس آفرینی و هراس افکنی و القای آینده سیاه و تاریک و بن بست نمایی در امور کشور است. «اکبر گنجی» اصلاح طلب فراری، پیش از این گفته بود: «ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای آمریکا، انگلیس، اسرائیل و سعودی هستیم. وظیفه ما فرو پاشاندن سازمان اجتماعی و کشاندن مردم به خشونت جمعی است... گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی، مدافع حقوق بشر، فمینیست و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولتهای راست افراطی هستیم.»
عماد باقی مدعی شده است که «در جامعه ایرانی، جان انسان ها ارزشی ندارد». این ادعای مغرضانه و دروغین، توهین به تمام ملت ایران است. توهین به مدافعان سلامت، توهین به تمام افرادی که این روزها در لباس آتش نشان، هلال احمر، اورژانس و...جان خود را بر کف دست گرفتند و در محل فروریختن ساختمان متروپل آبادان مشغول کار و تلاش شبانه روزی هستند.
اتفاقا این افراطیون اصلاح طلب هستند که جان انسان ها برایشان هیچ اهمیتی ندارد. عماد باقی شخصی است که سابقه حمایت از گروهک های تکفیری تروریستی ضدایرانی را در کارنامه خود دارد. همان جنایتکارانی که با چراغ سبز آمریکا و حمایت برخی حکام مرتجع در منطقه، زن و مرد و کودک و پیر و جوان را وحشیانه به قتل رسانده اند.
افراطیون اصلاح طلب حتی با سرکرده های گروهک های تکفیری تروریستی نقطه اشتراک دارند. برای نمونه عبدالمالک ریگی در فتنه ۸۸ صراحتا از سران فتنه و لیدرهای آشوب حمایت کرد.
اگر «نسخه سازش» جریان تندرو اصلاح طلب در سالهای گذشته در ایران پیاده می شد و برجام موشکی و منطقه ای کلید میخورد، اکنون مدت ها از جولان تروریست های وحشی تکفیری در کوچه و خیابان های تهران و همدان و کرمانشاه و دیگر نقاط کشور سپری شده بود و مردم ایران هیچگاه روی آرامش را نمی دیدند و آنجا بود که دیگر جان مردم ایران کاملا بی ارزش می شد.
عماد باقی و همفکران وی همان جماعتی هستند که با هشتک «نه به اعدام» همواره از جانیان و قاتلان و جنایتکاران حمایت کرده اند.