به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان با عنوان "گاز مسلح لبنان " نوشت: اقدام رژیم صهیونیستی در تلاش برای سیطره بر میدان گازی لبنان که با واکنش شدید مقامات لبنان از جمله رئیسجمهور، نخستوزیر و آیتالله سیدحسن نصرالله مواجه گردید، ظاهر و باطنی دارد.
ظاهر آن تجاوز به حریم دریایی لبنان است و باطن آن ایجاد یک چالش جدید علیه مقاومت میباشد. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
۱- لبنان دارای میدان گازی در مدیترانه -روبهروی رأس ناقوره- میباشد. این میدان در دو بخش شمالی و جنوبی خط رأس ناقوره واقع شده و در واقع میان لبنان و فلسطین مشترک میباشد. سهم لبنان و فلسطین در این حوزه گازی بر مبنای جنوبیترین نقطه ارضی لبنان و شمالیترین نقطه ارضی فلسطین قابل تقسیم است. چرا که براساس عرف، منابع دریایی که در ساحل قرار میگیرد،
بر مبنای حدود سرزمینی به کشور ذیربط تعلق میگیرد. از آنجا که در شرایط فعلی بخشهایی از لبنان شامل مزارع شبعا در اشغال رژیم صهیونیستی میباشد و مالکیت این منطقه برای لبنان محرز بوده و سازمان ملل هم این منطقه را اشغال شده میشناسد، بنابراین سهم داخلی لبنان از منطقه گازی از راسته جنوبیترین نقطه مزارع شبعا میباشد که جمعاً حدود ۲۳۰۰ کیلومتر مربع است.
اما رژیم صهیونیستی با احتساب این مناطق اشغالی، خط دریایی لبنان را همان مرز خاکی فعلی لبنان به حساب میآورد که در این صورت سهم لبنان از این منطقه گازی به ۸۳۰ کیلومتر مربع تقلیل مییابد. رژیم صهیونیستی طی روزهای اخیر به نام اکتشاف، به سمت تصرف این میدان به حرکت درآمده است و این در حالی است که ده سال پیش عملیات اکتشاف نفت و گاز رژیم، به پایان رسیده و در این دوران در بخش جنوبی این میدان گازی، صهیونیستها به استخراج و فروش گاز مبادرت ورزیدهاند و عملیات اکتشاف معنا ندارد.
رژیم اسرائیل برای کاستن از حساسیت لبنانیها نام عملیات استخراج در منطقه مشترک را عملیات اکتشاف گذاشته است!
براین اساس سیدحسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود اعلام کرد که به تجاوز رژیم صهیونیستی به این حوزه پاسخ میدهد چرا که این موضوع برای لبنان فراتر از راهبردی، جنبه حیاتی دارد. دبیرکل حزبالله رسماً اعلام کرد که در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی به منطقه گازی متعلق به لبنان، دست بسته نخواهد ماند.
۲- دولت لبنان هنوز بهطور رسمی نسبت بهاندازه حقالسهم لبنان از این حوزه اعلام موضع نکرده است. چندی پیش نخستوزیر سابق لبنان، «حسان دیاب» طرح سابق دولت در مورد این حوزه را به گونهای اصلاح کرد و تحویل دفتر رئیسجمهور داد که گویای حد وسط دو خط مورد ادعای رژیم صهیونیستی و نظرات مطرح شده از سوی کارشناسان لبنانی بود.
سهم لبنان در ادعای صهیونیستها ۸۵۰ کیلومتر مربع و در دیدگاههای کارشناسی لبنانیها ۲۳۰۰ کیلومتر مربع است. در طرح اصلاح شده نخستوزیر سابق لبنان، سهم این کشور ۱۴۶۰ کیلومتر مربع میباشد. اما علیرغم آنکه ماهها از ارسال نامه حسان دیاب به میشل عون گذشته است، رئیسجمهور لبنان پاسخی به نامه دولت نداده است. ضمناً منابع سازمان ملل هم سهم لبنان را ۱۴۶۰ کیلومتر مربع اعلام کردهاند که با مخالفت ارتش لبنان مواجه گردیده است. ارتش سهم لبنان را ۲۲۹۰ کیلومتر مربع میداند.
در سخنان سیدحسن نصرالله به صورت تلویحی به اختلافات موجود در مورد حقالسهم لبنان از حجم این منطقه گازی اشاره گردید و گفته شد بحث حدود سرزمین و مرز، موضوعی حاکمیتی است و متولی آن دولت میباشد و حزبالله در آن مداخله نمیکند.
سیدحسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود به طور تلویحی گفت منتظر اعلام نظر رسمی دولت و رئیسجمهور در این خصوص میباشد. وی در این سخنرانی گفت، حزبالله که برای دفاع از حاکمیت و حقوق لبنان و دفع تجاوز از آن بنیان گذاشته شده است، اجازه تجاوز به حدود دریایی لبنان را نمیدهد و هر گونه ورود صهیونیستها به آن را با سلاح پاسخ میدهد.
بنابراین حزبالله به صورت اصولی اعلام کرد اجازه تجاوز به حریم دریایی لبنان را نمیدهد اما مسئول تعیین مرزها و حدود دریایی نیست. بنابراین میتوان گفت در شرایط فعلی واکنش حزبالله با تصمیم دولت لبنان در مورد حقالسهم این کشور گره خورده است. معنای سخن نصرالله این است که اگر دولت لبنان، خط ۲۹ که سهم لبنان را ۲۳۰۰ کیلومت مربع میشناسد، به عنوان نظر حاکمیت اعلام نماید، ورود نیروهای اسرائیل به این محدوده تجاوز دانسته و واکنش نظامی حزبالله را خواهد داشت.
لازم به ذکر است که بر حساب توافق حزبالله به رهبری نصرالله، جنبش امل به رهبری نبیه بری و جریان آزاد ملی به رهبری جبران باسیل، تعیین تکلیف «پرونده گاز کاریش» به رئیسجمهور این کشور سپرده شده است.
۳- همانطور که سیدحسن نصرالله در سخنرانی اخیر خود بیان کرد، سفره گازی رأس ناقوره برای لبنان جنبه حیاتی دارد چرا که اقتصاد این کشور به شدت به آن وابسته است. لبنانیها از سه عنصر اقتصادی یعنی توریسم، صادرات کشاورزی و صادرات گاز بهرهمند بودند.
پیش از این سهم توریسم و صادرات کشاورزی حدود ۶۰ درصد و سهم صادرات گاز حدود ۴۰ درصد اقتصاد لبنان بود. با بروز بحران امنیتی در سوریه و لبنان، صنعت توریسم لبنان آسیب جدی دیده و به پایینترین سطح خود رسیده است. صادرات محصولات کشاورزی هم به دلیل بحران سوریه و از آنجایی که صادرات این محصولات فقط به سوریه صورت میگرفت و با وضعیت بحران امنیتی صادرات کشاورزی به سوریه هم به صفر نزدیک شده بنابراین درآمد ملی لبنان تا حد بسیار زیادی به صادرات گاز وابسته است.
از این رو سیدحسن نصرالله با صراحت گفت این منطقه گازی تنها دریچه تنفس اقتصادی لبنان است و برای آن جنبه حیاتی دارد.
۴- همانطور که اشاره شد ماجرای حرکت کشتیهای رژیم صهیونیستی به سمت این حوزه، یک روی دیگر هم دارد که از قضا روی اصلی هم میباشد. رژیم با درک وابستگی شدید اقتصاد و حیات مالی لبنان به گاز کاریش، این حوزه را آماج برنامه خود قرار داده است.
تحلیل مقامات صهیونیستی این است که فشار بر حوزه گاز کاریش یا لبنان را به پای میز مذاکره و عادیسازی روابط با رژیم میآورد و یا اینکه وارد چالش نظامی شده و ناگزیر به واکنش مینماید.
از نظر رژیم اسرائیل در هر دو وضعیت، سلاح مقاومت که تضمینکننده منافع لبنانیهاست، عامل چالش اقتصادی این کشور دیده میشود. رژیم معتقد است حزبالله یکی از این دو کار را میکند؛ سکوت و انفعال یا واکنش نظامی. اگر سکوت کند، خواهند گفت حزبالله خلاف تعهد خود به حفظ آب و خاک لبنان عمل کرده و از اسلحه خود در مقابل تعدی رژیم به لبنان استفاده نکرده است.
آن وقت این سؤال پیش میآید که پس این سلاح چرا باید در دستان حزبالله باشد. از نظر رژیم صهیونیستی اگر حزبالله سکوت نکند و دست به ماشه ببرد و گلولهای به سمت حوزه نفتی کاریش شلیک کند خواهند گفت حزبالله با شلیک خود مانع ورود شرکتهای بینالمللی به عرصه اقتصادی مالی شده است. و افکار عمومی لبنانیها خواهند پرسید چرا در حالی که رژیم اسرائیل علامت میدهد که «بیایید توافق کنیم»، حزبالله دست به سلاح برده است.
۵- سلاح مقاومت از جهات مختلف به اقتدار لبنان کمک کرده و مهمترین نقطه اقتدار این کشور میباشد از این رو در طول دو دهه گذشته همواره زیر سؤال رفته است. از نظر صهیونیستها حزبالله وقتی در چنین فضایی قرار گیرد، ناگزیر به انتخاب یکی از گزینههای قابل شناسایی خواهد شد.
حزبالله لبنان البته بارها، قرار گرفتن در چنین فضای فتنهگونهای را تجربه کرده و هر بار سربلند از آن خارج شده است. در همین دو سال اخیر مهمترین هدف شکلگیری اعتراضات خیابانی، وادار کردن حزبالله به کنارگذاشتن خط قرمز خود و درگیری داخلی و در نتیجه زیر سؤال رفتن سلاح آن بود. اما حزبالله با صبوری این صحنه را مدیریت کرد و میوه آن را در انتخابات اردیبهشت گذشته چید.
حزبالله در شرایط فعلی اعلام کرده است که از مرزهای دریایی لبنان در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی براساس اعلام حاکمیتی لبنان حراست خواهد کرد و از سلاح خود برای عقب راندن دشمن استفاده میکند.
در این صورت اگر حزبالله ناگزیر به استفاده از سلاح شود، این استفاده با اجماع ملی توأم شده و راهی برای زیر سؤال رفتن سلاح حزبالله گشوده نمیشود. بنابراین در اینجا استفاده از سلاح توأم با مجوز حاکمیتی خواهد بود و از آنجا که نخستوزیر سنی، رئیسجمهور مسیحی و رئیس مجلس شیعی و همچنین ارتش ترکیبی این کشور در این خصوص، موضع واحدی دارند، در صورت شلیک حزبالله، حاکمیت به دفاع از آن برمیخیزد و این موقعیت برتری به حزبالله لبنان میدهد.
بنابراین برخلاف تحلیل صهیونیستها، چالش امنیتی در منطقه کاریش که حزبالله به امنیت و آرامش آن - که لازمه ورود عملیات استخراج توسط شرکتهای خارجی است - متعهد میباشد، نمیتواند سلاح مقاومت را زیر سؤال ببرد. از قضا اگر تجاوز صهیونیستها به منطقه گازی کاریش - حقالسهم لبنان براساساندازه در نظر گرفته شده توسط حاکمیت - صورت گیرد، حزبالله با سلاح، امنیت استخراج و امنیت شرکتهای خارجی را تأمین خواهد کرد آنگاه ارزش این سلاح برای لبنانیها آشکارتر میشود.