به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: «محمد-م» به نامهنیوز گفت: «آقای رئیسی در یک فرآیند انتخاباتی شرکت کرده بود که قبل از آن گمان نمیکرد ردصلاحیتهای گسترده اتفاق بیفتد. معتقدم ۵ رئیسجمهور بالقوه را پیش پای آقای رئیسی ذبح کردند تا آقای رئیسی توانست رئیسجمهور شود، در چنین شرایطی آقای رئیسی یکسری شعارهای غیرعملیاتی را مطرح کرد. یک سال از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گذشت و روز حساب برای دولت آقای رئیسی فرارسیده است».
وی با ادعای اینکه آقای رئیسی در ناکامی و عدم موفقیت دولتش خیلی نیازی به پاسخگویی ندارد، افزود: «۵۲ درصدی که در انتخابات شرکت نکردند اصلا مطالبهای از آقای رئیسی ندارند چون به شعارهای آقای رئیسی رأی ندادند که حالا از او توقع کنند. او در واقع تنها باید به همان ۱۸ میلیون نفری که به او رأی دادند جواب دهد که کسر بزرگی از آن ۱۸ میلیون نفر نیز آرای ایدئولوژیک دادند. بنابراین تجربه نشان میدهد این قشر از جامعه که به مسائل ایدئولوژیک نگاه میکند، ضعفها و کاستیها را کوچک یا توجیه میکند».
خلاف گویی آشکار همکار رسانههای زنجیرهای در حالی است که در تمام نظرسنجیهای دولت روحانی (قبل از اعلام نهایی فهرست نامزدها)، آقای رئیسی ۶۵ تا ۷۰ درصد رای داشت و رای کسانی مانند آقایان جهانگیری و لاریجانی و... زیر سه تا ۴ درصد بود. همزمان همان نظرسنجیها محبوبیت روحانی را زیر ۶ درصد نشان میداد که حاکی از جایگاه دولت روحانی و مدیران و حامیان اصلی اش بود. هنگامی هم که خاتمی و کروبی و ۱۶ حزب اصلاحطلب از آقای همتی حمایت کردند، نتوانستند بیش از ۲.۴۴۳.۳۸۷ رأی (حدود ۸ درصد کل آراء ماخوذه) را در مقابل ۱۸.۰۲۱.۹۴۵ رای آقای رئیسی، به خود جلب کنند.
درباره کاهش مشارکت هم اولا این رویداد ریشه در ناکارآمدی دلسردکننده دولت مدعی تدبیر امید داشت و ثانیا طبق برآوردهای رسمی بینالمللی در آن زمان، اوج گیری شیوع کرونا موجب کاهش ۱۳ تا ۱۵ درصدی مشارکتهای انتخاباتی در بسیاری از کشورها شده بود.
اما حساب خواستن این عنصر سیاسی کار از آقای رئیسی در نهمین فعالیت دولت وی هم لطیفه شیرینی است و حال آن که مدعیان اعتدال و اصلاحات در ماههای پایانی دولت روحانی با وقاحت همچنان ادعا میکردند که تقصیر دولت قبل است و ما مشغول آوار برداری هستیم(!) و حال آن که شرایط به ارث رسیده از دولت احمدینژاد به دولت روحانی با زمین سوخته اقتصادی که دولت روحانی تحویل داد، زمین تا آسمان فرق میکند.
نهایتا باید به تحلیل گستاخانه خبر آن لاین در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ اشاره کرد که تحت عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای حسن روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: «توزیع سبدکالا به مردم با شیوهای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیشبینی باشد. او دقیقا همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا- را پیشبینی میکرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت[!] به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنوارههای سیاسی خارجی نیازمند بود.
نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته است «شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا به طور قابل مشاهدهای غذا بین مردم فقیر جامعهاش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریمها، تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است». به هر حال این دقیقا همان نتیجهای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا در میان مردم داشته است، این که تحریمها بر روی مردم ایران تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ این که اوضاع اقتصادی مردم ایران نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند... درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزهای که بازیگران آن شدند، میارزید»!
بله، روزی خبرگزاری تحت نظر همین آقای سردبیر، تحقیر و زیر پا ماندن و له شدن شان را ارزشمند و لازم میدانست و حالا هشت سال بعد، به نام مردم اشک تمساح میریزد.