به گزارش مشرق، ضعف اسکوچیچ، تردید عمومی، بازی های سخت و سرنوشت ساز در جام ۲۰۲۲ از جمله عواملی است که گزینه ای مثل کی روش را پس از سال ها حضور در فوتبال ایران ، با وجود ناملایمتی ها ، مخالفت ها ، مشکلات و درگیری های متعدد ، با وجود ناکامی مطلق در تیمهای ملی کلمبیا و مصر دوباره بر سر زبان ها میاندازد و مربی ناکامی دیروز و امروز را می تواند با عنوان ناجی به فوتبال ایران بازگرداند.
کی روش بدون تردید بهترین حضور فوتبال ایران را در جام جهانی ۲۰۱۸ رقم زد اما تلخ ترین اتفاقات فوتبال ایران نیز در دوران حضور این مربی به واسطه رویکرد و اخلاق های خاص او ، همراهان و دستیارانش رقم خورد.
همان بیگانه ای که در جایگاه سرمربی ما خبرنگاران و اهالی رسانه را کروکودیل های اطراف تیم ملی خوانده بود و ترجیح می داد موی دماغ تصمیمات خودخواهانه و جنجالی اش نشویم.
کی روش البته به شکار کروکودیل های اهلی چنان علاقه داشت که یکی را تا سال ها پس از حضور خودش به عنصری وفادار با پیراهن تیم ملی کلمبیا و در تقابل با منافع تیم ملی کشورش مبدل می کرد ، آن یکی را به وعده بلیط و اقامت اختصاصی با خودش همراه می کرد و امروز با جمع کردن گروهی از همراهانی از چنین توان و ظرفیت بالقوه ای برای فضاسازی و بازگشت دوباره به فوتبال ایران برخوردار شده است.
سرمربی که با کوبیدن پا به در اتاق دبیرکل در فدراسیون قدرت نمایی می کرد ، اعضای کادر و بازیکنان سایر تیم های ملی از ترس حضورش مرکز ملی فوتبال و مجموعه پک یا زمین شماره دوی مرکز را هرگز ندیده و در آن حق تمرین نداشتند، از راننده تا پزشک ، خدمات ، ماساژور و حتی مدیا آفیسر لژیونر پرتغالی اش را بدون اجازه و حق دخالت رئیس فدراسیون انتخاب می کرد و به کفاشیان یا تاج اجازه نمی داد در مورد میزان پاداش نجومی اعضای تیمش اظهار نظر کنند.
استعمار نوین پرتغالی بهترین توصیف از دوران حضور کی روش در تاریخ فوتبال ایران است، حتی اگر به عملکرد فنی او نمره مثبت بدهیم. حتی اگر دیسپلین و نظم تیمی دوران او را تحسین کنیم اما از یاد نبریم که با رویکرد ویرانگر سرمربی پرتغالی بخش قابل توجهی از اهالی فوتبال به دشمنان تیم ملی و شخص کی روش در آن دوران مبدل شده بودند.
بی احترامی به مربیان و پیشکسوتان ، بازیکنان سابق ، اهالی فوتبال و حتی دوستداران برخی از باشگاهها و ماجرای جنجالی مشت های گره کرده در فینال لیگ قهرمانان آسیا.
بسیار هوشمندانه بود رویکرد حامیان و تئوریسین های پشت پرده که دعوای کی روش با پیشکسوتان ، مربیان و اهالی فوتبال را به حد تقابل آبی و قرمز تنزل دادند، طرفداران استقلال را به حامیان کی روش و پرسپولیسی ها را طرفداران برانکو معرفی کردند اما حقیقت این بود که کی روش برای ماندن به این دو قطبی نیاز داشت همانطور که برای بازگشت به فوتبال ایران باز هم به ساختن دوقطبی قرمز و آبی و سوار شدن بر این موج محتاج است.
او که امکان حضور دوباره در مصر را نخواهد داشت، شانس خودش را برای هدایت تیم ملی عراق هم آزمایش کرد اما در رزومه مرد پرتغالی با این وجود که برخی از کروکودیل های وطنی از حضور دوباره اش استقبال می کنند چیزی به جز ناکامی دیده نمی شود و به همین دلیل پایگاه قابل اعتمادی بهتر از تیم ملی و فدراسیون فوتبال ایران پیدا نمی کند.
ما تنها کشوری هستیم که به سرمربی تیم ملی اش اجازه می دهد به وزیر و معاون وزیرش توهین کند، بر سر رئیس فدراسیون فوتبالش فریاد بکشد با دبیرکل وقتش گلاویز شود و چندی بعد در قامت ناجی با کارنامه ای پر از شکست و ناکامی از راه برسد و با فرش قرمز به استقبالش برویم.
وجود برخی نگرانی ها در اطراف تیم ملی با وجود اسکوچیچ شاید طبیعی است اما تنها راه حل بازگشت به نقطه ناامید کننده کارلوس کی روش نبوده و نیست.
فدراسیون فوتبال و تیم ملی می توانند صورت تمایل به برکناری اسکوچیچ به دنبال گزینه های بهتری باشند ، گزینه هایی که بر خلاف کی روش نه نماد تفرقه و اختلاف ، نزاع و آفت و جنجال و درگیری بلکه موجب تقویت همدل و وفاق در اطراف تیم ملی شوند.
فرصتی برای اشتباه نیست و مداخله های غیر کارشناسانه خارج از حوزه ورزش با نقش آفرینی برخی از نزدیکان سابق کی روش که پیش از این در تیم ملی و فدراسیون فوتبال صاحب پست و جایگاهی بودند نمی تواند سرنوشت مطلوب و ایده آلی را برای فوتبال ایران رقم بزند.