به گزارش مشرق، عبدالله گنجی، مدیرمسئول روزنامه همشهری در یادداشتی نوشت: چرا گشت ارشاد دارید؟ به حکومت چه ربطی دارد طرف حجاب دارد یا ندارد؟ چرا در امر خصوصی دخالت میکنید؟ چرا فلانی دستگیر میشود؟ او که روشهای خشونتآمیز را ترویج نمیکرد. چرا درمقابل زیادهخواهی آمریکا کوتاه نمیآیید مگر نمیبینید مردم دچار مشکل اقتصادی هستند؟
در اینباره باید صادقانه با دوستان، دشمنان و ناظران سخن گفت. موضوع را زمانی میفهمیم که تصویر درستی از فلسفه حکمرانی در جامعه مسلمانی داشته باشیم. حاکمانی که فلسفه حکومت برایشان قدرت برای قدرت یا قدرت برای مواهب قدرت است، از هر آنچه موجب ناراحتی و سروصدا میشود پرهیز میکنند. چرا جمهوری اسلامی چنین نمیکند؟ برخی از بهاصطلاح نخبگان میگویند اقدامات (اقدامات ارادی) جمهوری اسلامی در راستای نابودی خودش است اما حاکمیت و اجزای آن متوجه نیستند که تیشه به ریشه خود میزنند؛ این سؤال مهمی است.
کسی که حکومت را برای استفاده هزار فامیل خود میخواهد، به هرکس یا هر کشوری بهنوعی باج میدهد. یکی را آبنبات، دیگری را مسئولیت، کشوری را باج میدهد و جای دیگری عقبنشینی میکند که تاج و تخت محفوظ بماند. بعضا با افتخار میگویند کوروش وقتی وارد بابل شد به مردم گفت «بر دین خود آزاد هستید» و این را نشانه رفتار دموکراتیک کوروش یا احترام به حقوق بشر میدانند. اما شهید مطهری معتقد است اگر کوروش چنین گفته باشد پس به چه دلیل سرزمین آنان را تصرف کرد؟ آیا آرامش آنان را برای استثمار اقتصادی میخواست؟ پیامبر اسلام به کدام سرزمین رفت که هدفی جز اصلاح دین داشته باشد؟ بنابراین جمهوری اسلامی نمیتواند مانند حکومتهای عرفی هر صدایی را با دانپاشی و نمکریزی ساکت کند که حکومتش برقرار باشد. این سیره امیرالمومنین است. بهرغم نص، او با بیعت عمومی در قدرت حاضر شد اما در سراسر نهجالبلاغه یکبار ندارد که «ایها الناس بفرمایید من الان چهکار کنم؟» گفت با اصرار شما حکومت را میپذیرم اما براساس سنت پیامبر و کتاب خدا و عقل خود حکومت میکنم و دیدید که چگونه هزینه این راهبرد را کمتر از 5سال داد و همه عمر حکومتش در جنگ داخلی سپری شد. حال چرا روشنفکران ما نمیگویند علی(ع) درایت نداشت؟ بلد نبود هرکس را بهصورتی نمکگیر کند و حکومت را ادامه دهد؟
امام فرمود تفاوت انقلاب اسلامی با انقلابهای دیگر آن است که آنجا یک طاغوتی میآید و طاغوت قبلی را برمیدارد و میگوید باید من باشم. امام میگوید برای ما هر دو طاغوتند و آن طاغوتی که جدید آمده است ولو اینکه آدم خوبی هم باشد به یک بُعد از انسان توجه دارد و آن بعد مادی است و سپس میگوید ما «قیامالله» کردیم. در قیامالله استفاده از مواهب عرفی حکومت برای حاکمان همانقدر زشت و ناپسند است که عدول از اصول اسلامی برای حفظ حکومت واجد نکوهش است. بنابراین جمهوری اسلامی نمیتواند بهقول امام «جمهوری اسلامی لفظی» و بهقول مقام معظم رهبری «جمهوری اسلامی اسمی» باشد. نمیتواند بهنام دین، خود پرچمدار فسق و فجور و مروج گناه در جامعه باشد.
ممکن است آلودگانی در حکومت باشند و البته هستند، اما سیره حاکمان نمیتواند بهصورتی باشد که برای مانایی در قدرت درمقابل فساد چشمبند بزند و احتمالا تحسین هم بشنود. برای مدیریت عالی نظام از جهت ارادی کاری ندارد که مراکز فساد را همانند مراکز عبادی محترم بشمارد و از مقبولیت حداکثری برخوردار و همگان برای او کف بزنند. اما این حکومت، حکومت دینی نیست. نگاه واقعگرایانه و اصولی به ما میگوید جمهوری اسلامی نمیتواند مروج ولنگاری باشد یا آن را در حیطه عمومی تأیید کند (حوزه خصوصی امر دیگری است)، بنابراین یا باید بر اصول اسلامی در جامعهای که 99درصد آن مدعای مسلمانی دارند بایستد یا حکومت را رها و حجت را تمام نماید.
اگر روزی دیدیم که مسئولان حکومت از جمهوری اسلامی صرفا به یک اسم، نام و پسوند اکتفا کردهاند، معنایش این است که قدرت به ماهو قدرت، برایشان مهم است و درمقابل هرچه برای این قدرت مشکلآفرین است، کوتاه میآیند و سازش میکنند تا در قدرت بمانند البته تاکید بر اصول اسلامی بدین معنا نیست که حاکمیت صرفا روشهای قهری را به خدمت بگیرد و روشهای تربیتی را نادیده انگارد. برخورد با مردم باید وزین و توأم با حفظ شأن آنان باشد؛ کما اینکه نمیتوان بر روی سیاسی بودن برخی نابهنجاریها چشم پوشید و صرفا آن را فرهنگی تفسیر کرد.