به گزارش مشرق به نقل از فارس، پایگاه اطلاع رسانی التقدمیه در مقالهای به تبیین و تشریح کارنامه و عملکرد چند دههای "بندر بن سلطان"، رئیس جدید سرویس اطلاعات و امنیت سعودی میپردازد و در این ارتباط مینویسد:
"بندر بن سلطان بن عبد العزیز آل سعود" متولد 2 مارس 1949 است که طی روزهای اخیر با حکم "عبد الله بن عبد العزیز"، پادشاه سعودی به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی منصوب شد. وی پیشتر و طی سالهای 1983 تا 2005 میلادی سفیر عربستان سعودی در واشنگتن بود و به چنان جایگاه بالا و ویژهای در آمریکا دست یافته بود که تاکنون هیچ سفیر کشور خارجی در آمریکا بدان دست نیافته است که مهمترین دلیل آن رابطه ویژه و خاص وی با دوایر حکومتی در آمریکا بود.
درباره وی شایعات بسیاری برسر زبانهاست از جمله اینکه اواخر سال 2008 میلادی درصدد کودتا در عربستان سعودی بود. پس از آن تا اکتبر 2010 نام و نشانی از بندر در خبرها نمیبینیم، گفته میشد وی این 18 ماه را در آمریکا بوده است.
بند بن سلطان به دست داشتن در بسیاری از عملیاتهای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در سراسر جهان معروف است، از قضیه ایران – کونترا گرفته که در آن گروههای دست راستی کونترا را علیه دولت نیکاراگوا تامین مالی میکرد تا عملیاتهای جاسوسی و اطلاعاتی علیه عراق و حزب الله و سوریه.
زندگینامه
کتاب "فرستاده پادشاه" نوشته "دیوید آتوای"، نویسنده آمریکایی منتشره در سال 2008 که به بندر بن سلطان و ماموریت سفیری وی در آمریکا میپردازد، در اینباره مینویسد:
شاهزاده بندر بن سلطان در 2 مارس 1949 در طایف به دنیا آمد. پدر وی شاهزاده سلطان، پسر "عبد العزیز بن سعود"، پایهگذار پادشاهی عربستان سعودی و مادرش خدمتگزاری یمنی به نام "خیزران" بود که در سن 16 سالگی به همسری سلطان درآمده بود.
آتوای تاکید میکند که درباره نحوه بارداری خیزران و به دنیا آوردن بندر اطلاعاتی در دست نیست، اما میدانیم که او به خاطر خدمتکار بودنش و از این جهت که از اعضای خاندان سلطنتی نبود یا از خانوادهها و قبایل معروف عربستان نبود، توسط آل سعود همواره در حاشیه قرار داشت و بندر با دیگر برادران و خواهرانش از این جهت که از مادری خدمتکار به دنیا آمده تفاوت داشت.
این کتاب درباره کودکی بندر بن سلطان مینویسد که وی در سن هفت سالگی موفق شد، نظر مادر بزرگش، شاهزاده "حـصـة السدیری" را به خود جلب کند و همین موضوع کمک بسیاری به او کرد تا او به عمویش "فهد بن عبد العزیز"، پادشاه سابق عربستان سعودی نزدیک شود و هم او بود که موجب رشد و پیشرفت سریع وی در خاندان شد، برخلاف پدرش که همواره با وی به خشونت و تندی و سنگدلی برخورد میکرد و این نکتهای است که بندر آن را به دوستش "سمپسون" اعتراف کرده است.
بندر بن سلطان در جوانی راهی لندن میشود تا در آنجا فنون پرواز و خلبانی را فراگیرد، اما به اعتراف سمپسون، دوست نزدیکش از زمان آموزش خلبانی در لندن، هیچ استعدادی در اینباره در وی مشاهده نمیشد. با این حال در سال 1968 از دانشکده سلطنتی نیروی هوایی انگلیس از کرانویل فارغ التحصیل میشود تا در همان سال به عنوان خلبان هواپیماهای جنگی به نیروی هوایی عربستان سعودی ملحق شود.
پس از آن وی در بسیاری از پایگاههای نظامی آمریکایی فعالیت کرد و موفق شد، مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته سیاست بین الملل را از دانشگاه "هاپکینز" آمریکا به دست آورد، اما کار خود را به عنوان خلبان هواپیماهای جنگی و نظامی ادامه داد و در یکی از پروازهایش به دلیل آسیب دیدن هواپیمایش در جریان فرود دچار زخمهای خطرناکی شد.
زندگی خانوادگی
او با شاهزاده "هیفاء الفیصل"، رئیس و بنیانگذار جمعیت مبارزه با سرطان زنان در ریاض و فعال اجتماعی ازدواج کرد و دارای 4 دختر و 4 پسر است.
بندر بن سلطان پسر دوم "سلطان بن عبد العزیز"، ولیعهد اسبق عربستان پس از بردار ناتنیاش شاهزاده "خالد بن سلطان"، معاون وزیر دفاع در امور نظامی است.
زندگی سیاسی
بیست و پنج سال پیش هنگامی که کنگره آمریکا قرارداد کلان 6 میلیارد دلاری فروش جنگدههای آمریکایی به عربستان سعودی را تصویب نکرد و میانجیگریهای شاهزاده "ترکی الفیصل" برای راضی کردن نمایندگان آمریکا راه به جایی نبرد، بندر این ماموریت را برعهده گرفت.
اولین قرارداد خرید جنگندههای آمریکایی اف 15 عربستان سعودی به دوران ریاست جمهوری "جیمی کارتر" بازمیگردد تا پس از آن و در دوران ریاست جمهوری "رونالد ریگان" دیگر رئیس جمهوری آمریکا قرارداد خرید جنگندههای آواکس با کاخ سفید منعقد شود و این آغاز روابط استراتژیک آمریکا و عربستان سعودی به شمار میآید.
عربستان سعودی فقط با وضع قید و بند و شروط نظارت آمریکایی بر استفاده از جنگندههایش بسنده نکرد، بلکه مشاوری آمریکایی به نام "سام بامیه" برگزید. بامیه در سال 1987 هنگام شهادت دادن در برابر کنگره آمریکا که در قضیه تامین مالی جنبش آنگولایی "یونیتا" به رهبری "جوناس سافمبی" تحقیق میکرد، اعتراف کرد که "فهد بن عبد العزیز"، پادشاه وقت عربستان به وی گفته است که عربستان سعودی متعهد شده در برابر هواپیماهای آواکسی که از آمریکا دریافت میکند، از تمام جنبشهای ضد کمونیستی جهان حمایت مالی به عمل آورد.
به این ترتیب بندر بن سلطان فعالیتهای دیپلماتیک خود در واشنگتن را اینگونه آغاز کرد، در حالیکه عمویش فهد پیش از آنکه وی را به سمت سفیر عربستان سعودی در واشنگتن در سال 1983 منصوب کند، او را مشاور نظامی خود کرده بود.
هنگامیکه بندر به سفیری عربستان سعودی در آمریکا منصوب شد، نیاز به مدرک عالی تحصیلی پیدا کرد، به همین دلیل ترتیبی اتخاذ شد تا وی به دانشکده هاپکینز راه یابد و مدرکی از این دانشگاه بگیرد. آتوای در کتاب خود به این نکته اشاره کرده است که مشاور بندر زمینه حضور وی در "برنامه ویژه" دانشگاه و سپس تحصیل در این دانشگاه را که در آن هیچ توانایی و استعدادی نداشت برای وی فراهم کرد.
آشکار است که فهد بن عبد العزیز بود که موجبات رشد و پیشرفت بندر بن سلطان را فراهم کرد، اما واضحتر از آن این است که بندر بن سلطان تمام این کارها را برای جلب رضایت واشنگتن انجام داد، چون فهد از آنچه بین لابی صهیونیستی و لابی سعودی هنگام انعقاد اولین قرارداد تسلیحاتی ریاض – واشنگتن گذشت، بیخبر بود تا پس از آن و در دهه هشتاد ماه عسل دو لابی آغاز شود و روابط آنها به اوج برسد و دیدگاه حاکم این است که این واشنگتن بود که بندر را به فهد پیشنهاد داد و بندر به عنوان نماینده فهد و "ویلیام کیسی"، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا – سیا- در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان در عرشه کشتی فهد برای انعقاد قرارداد حاضر شد.
اما درباره نقشهای بندر باید گفت که وی مجری تعهدات و قراردادهای فهد از زمان قرارداد "آواکس" به بعد بود و این نکتهای است که بندر بن سلطان نیز به آن اعتراف میکند و به عنوان مثال میگوید که عربستان سعودی در سال 1985 بیش از 10 میلیون دلار به حزب دمکراتیک مسیحی ایتالیا کمک کرد تا مانع پیروزی کمونیستها در انتخابات و رسیدن آنها به قدرت شود.
پس از آن وی به عنوان سفیر عربستان سعودی در واشنگتن منصوب شد، پستی که 23 سال متوالی آن را در اختیار داشت و طی آن به یکی از ارکان سیاستگذاری آمریکا تبدیل شد و این فقط مختص به دوران ریاست جمهوری بوش پدر و بوش پسر نبود که در آن به خاطر حرف شنویهایش به "بندر بوش" معروف شد، بلکه این وضعیت به شکلی پر زنگتر در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان و جیمی کارتر و بیل کلینتون ادامه یافت و او در این دوران به یکی از دوستان نزدیک "دیک چینی"، معاون وقت رئیس جمهوری آمریکا و همسرش "لین چینی" تبدیل شد.
دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان و جرج بوش پدر – قرارداد 1985 یمامه
در سال 1985 انگلیس خرید تسلیحاتی را با حکومت سعودی منعقد کرد که به دلیل رشوههای کلان و وساطتهای بسیار صورت گرفته در آن معروف شد. این قرارداد خرید 72 جنگنده "یورووایتز" از نوع تایفون و تولید شرکت BAE و به ارزش 8.84 میلیار دلار را به همراه یافتن اجازه خرید بالگردها و قراردادهای نگهداری و مراقبت را دربرمیگرفت تا مجموع این قرارداد به 40 میلیار دلار برسد.
تحقیقات صورت گرفته برملا کرد که بندر بن سلطان در این قرارداد که نقش مذاکرهکننده از سوی عربستان سعودی را ایفا میکرد، بیش از دو میلیارد به دست آورد. البته خود بندر این گفته را نفی کرد، اما تحقیقات صورت گرفته و برملا شده توسط شبکه خبری بی بی سی نشان داد که بندر بن سلطان به شکل سری و محرمانه از بزرگترین شرکت تسلیحاتی انگلیس براین مبلغ به عنوان کسی که این قرارداد را به نتیجه رساند و موجب امضای آن شد، رشوه دریافت کرده است. بالطبع شرکت انگلیسی "برتیش ایرو سپیس" نیز این اتهام را رد کرد.
همچنین به موجب تحقیقات صورت گرفته توسط شبکه خبری بی بی سی ثابت شد که شرکت BAE Systems صدها میلیون پوند انگلیس طی یک دهه حضور بندر در منصب ریاست امنیت ملی عربستان سعودی به وی پرداخت کرد و این اموال با آگاهی وزیر وقت دفاع انگلیس به بندر داده شده است.
در راستای قرارداد یمامه بود که این شرکت انگلیسی به مدت یک دهه سالیانه 120 میلیون پوند انگلیسی به حساب دو دیپلمات سعودی حاضر در سفارت عربستان در واشنگتن واریز میکرد و برنامه "پانورما" تلویزیون بی بی سی من ثابت کرد که این دو حساب در واقع برای یک نفر بیشتر نبودند و آن یک نفر نیز کسی جز بندر بن سلطان نبود.
به این ترتیب باید بندر بن سلطان را طراح و مهندس قرارداد یمامه برشمرد که در سال 1985 منعقد شد تا به موجب آن ریاض بر بیش از یک صد فروند جنگنده طی دهه هشتاد دست یابد. بعدها مشخص شد، پول پرداختی به یکی از این حسابها برای تامین هزینه خرید هواپیمای خصوصی ایرباص بندر بن سلطان است.
"دیوید کاروزو"، حسابرس بانک مرکزی آمریکا که این دو حساب را چک کرده و مورد بررسی قرار داد، گفت که شاهزاده بندر بن سلطان از این دو حساب برای هزینههای شخصی خود برداشت میکرد.
وی در ادامه افزود: ادامه حسابرسیها و بررسیهای من نشان داد که تفاوتی بین حسابهای سفارت با حسابهای دولتی و حسابهای خاندان سعودی وجود نداشت.
کاروزو تاکید میکند که من دریافتم این شیوه سالهای سال در سفارت عربستان در آمریکا دنبال میشد و موضوع با حسابهایی به ارزش صدها هزار و میلیونها دلار ارتباط پیدا میکند.
از سوی دیگر "تونی بلر"، نخست وزیر انگلیس هرگونه اظهار نظر درباره این برنامه را رد، اما تاکید کرد که خواستار توقف تحقیقات و بازجوییها در قضیه پرداختهای سری مربوط به قرارداد تسلیحاتی یمامه بین عربستان سعودی و انگلیس شده است.
بلر توضیح داد که کمیته تحقیق و مبارزه با جرایم فساد اگر کار خود را متوقف نکند، بیتردید موجب برهم خوردن و از بین رفتن روابط اسراتژیک و مهم موجود بین دو کشور به ویژه در حوزه همکاری انگلیس با عربستان جهت مبارزه با تروریسم در خاورمیانه خواهد شد و ادامه چنین تحقیقی موجب میشود، انگلیس صدها شغل را ازدست و میلیونها پوند ضرر کند.
اما "راجر پیری"، رئیس کمیته تحقیق در صادرات استراتژیک انگلیس در مجلس سنای این کشور و نماینده جناح کارگران انگلیس در مجلس در گفتوگو با شبکه بی بی سی تاکید کرد که بندر بن سلطان اموالی را دریافت کرده که باید درباره آنها تحقیقات لازم صورت گیرد.
این نماینده مجلس سنای انگلیس در ادامه افزود که براساس تحقیقات صورت گرفته مستندات و دلایل بسیاری درباره رشوه و فساد در قراردادهای تسلیحاتی عربستان سعودی و انگلیس به دست آمده است که براساس قانون اساسی انگلیس اینها جرم جنایی به شمار میآیند و عاملان آن باید محاکمه و مجازات شوند.
رسوایی ایران - کونترا و مستندات قابل توجه و جدید به دست آمده
اما بندر بن سلطان هنگامیکه اواسط دهه هشتاد روابط سری و محرمانهای را بین چین و عربستان سعودی پایهگذاری کرد که منجر به قرارداد موشکی "دونگ وانگ" شد، نگرانی بسیاری را در بین دولتمردان آمریکایی به وجود آورد.
واشنگتن تنها در سال 1988 از این قرارداد آگاه و مطلع شد و عربستان سعودی را به این بهانه که این موشکها امنیت اسرائیل را به خطر میاندازند، تهدید کرد. بحران با اطمینان خاطر دادن عربستان سعودی به اسرائیل در نبود هرگونه نیت خصومت و دشمنی با تلآویو به پایان رسید.
این موضوع به اعتقاد برخی آغاز رابطه بندر بن سلطان با لابی صهیونیستی را به دنبال داشت، اگرچه این رابطه سالهای پیش برقرار و آغاز شده بود. این رابطه پس از جنگ خلیج فارس گسترش و استحکام بیشتری پیدا کرد و واشنگتن احساس کرد که با وجود این گسترش و استحکام روابط با این حال آنگونه که باید ریاض به این رابطه به خوبی پاسخ نمیدهد. به موازات آن درخواستهای سیاسی و مالی توسط دولت آمریکا افزایش مییابد و "دنیس راس" مجبور میشود تا عربستان سعودی را تهدید کند، اگر هیئتی بلند پایه را به کنفرانس مادرید اعزام نکند، تبلیغات ضد سعودی خود را در آمریکا آغاز خواهد کرد. ریاض این درخواستها را مرتب پشت گوش میانداخت و تلاش میکرد با قراردادهای کلان تسلیحاتی – تنها طی سالهای 1990 تا 1993 به ارزش 27 میلیارد دلار – پاسخ واشنگتن درباره خواستههایش را بدهد، قراردادهایی که با واسطهگری بندر بن سلطان به امضا میرسیدند و نزدیک بود که ریاض را به ورشکستگی رهنمون کنند. در این ارتباط تنها کافی است به این نکته اشاره کنیم که بنا به اظهارات و برآورد "چاز فریمن"، سفیر سابق آمریکا در عربستان سعودی فقط جنگ خلیج فارس 65 میلیارد دلار برای ریاض هزینه دربرداشت و بنا به گفته خود سفیر آمریکا برخی خواستههای آمریکا از عربستان سعودی بسیار تعجب برانگیز بود، از جمله درخواست کمک مالی برای ارمنستات علیه آذربایجان یا درخواست خرید خوک برای تهیه غذای روسها و در تمام این موارد نصیحت بندر به حاکمان سعودی این بود که نباید به خواست واشنگتن نه گفت، این درحالی است که ملک فهد نیز با وی موافق و همراه بود.
دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون یا سالهای رکود
بالطبع در تمام طول این سالها اختلاف نظرهایی بین عربستان سعودی و آمریکا نیز وجود داشت، به عنوان مثال دولت بیل کلینتون از وحدت یمن تحت رهبری "علی عبد الله صالح"، دیکتاتور سابق این کشور حمایت میکرد، در حالی که سلطان که در آن زمان ولیعهد سعودی بود، از جنبش جدایی طلب جنوب یمن حمایت میکرد، چون وحدت و یکپارچگی یمن همواره موجبات نگرانی سعودی را فراهم میآورد.
در این بین خدمات عربستان سعودی در سراسر جهان تنها به تضعیف ریشههای کمونیسم و چپگرایان و جنبشهای آزادی طلبانه محدود نمیشد، بلکه ارائه خدمات نفتی هم بسیار مهم مینمود و کسانیکه اسناد منتشره توسط ایران در سال 1979 را مطالعه کند که بیش از صدها جلد کتاب را شامل میشود، در مییابد که میزان توجه و حساسیت دولت آمریکا به قضایای اوپک و میزان تولید و قیمتگذاری آن تاچه اندازه حائز اهمیت است.
شک و تردیدها درباره نقش بندر بن سلطان در زمان ریاست جمهوری کلینتون به شدت افزایش یافت، با این حال دولت آمریکا بسان دیگر دولتهای این کشور از زمان روی کار آمدن روزولت خشم و غضب هم پیمان دیرین و مطیع خود را موجب نشود. این درحالی است که گروه سیاست خارجی کلینتون به شدت از بندر غضبناک بود، چون اعتقاد داشت، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن دولت آمریکا را درباره "حافظ اسد"، رئیس جمهوری سابق سوریه پیش از برگزاری نشست سران آمریکا و سوریه فریفته و موجب اتخاذ سیاستهایی نادرست توسط کاخ سفید در قبال دمشق شده است.
اما اوج فعالیتهای بندر بن سلطان و روابط وی با مسئولان آمریکایی از باید به زمان پیروزی جرج بوش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ارجاع داد، چراکه خاندان بوش، بندر را یکی از اعضای خانواده خود به شمار میآوردند، به گونهای که این شاهزاده سعودی در جشن تولدها و دیدارهای سالیانه و مراسم رسمی خاندان بوش در تفرجگاه "کنیپن کپورت" شرکت میکرد و این بوش پدر بود که نام "بندر بوش" را بر بندر بن سلطان گذاشت تا میزان علاقمندی خود به وی را به اثبات برساند.
بوش پدر درباره بندر میگوید: او که بوش پسر را با سیاست خارجی در طول تبلیغات و حملات انتخاباتیاش آشنا کرد، این درحالی است که آمریکای جرج بوش از جمله حامیان سرسخت عربستان سعودی و حکام آن به شمار میامد، به گونهای که بندر بن سلطان در اینباره میگوید که "پل ولفوویتز" بیش از ما سعودیها سعودی بود" (البته صرف نظر از اسرائیل).
دوره بوش - چنی یا سالهای شکوفایی و پیشرفت
بندر بن سلطان بیست و سه سال از سال 1983 تا سال 2005 میلادی به عنوان سفیر عربستان سعودی در واشنگتن به ریاض خدمت کرد و تمام این سالها، سالهای کار و تلاش بسیار برای بندر بن سلطان به شمار میآمدند تا هرآنچه بتواند موجبات تعمیق و گسترش روابط بین دو کشور شود.
گفته شده که بندر بن سلطان از جمله نزدیکترین دیپلماتها به دولتهای جمهوریخواه آمریکا بود و بسیار مورد اعتماد کاخ سفید بود. وی روابط ویژهای با روسای جمهور و مسئولان ارشد دولتهای جمهوریخواه آمریکا طی سالهای کار فعالیتش در واشنگتن داشت و نقش بسزایی در تعیمق روابط ریاض – واشنگتن ایفا کرد و حتی زمانیکه حوادث 11 سپتامبر 2001 روی داد و روابط آمریکا و عربستان به شدت زیر سوال رفت و رو به تیرگی نهاد بندر در هیچ محفل آمریکایی از اظهار نظر درباره لزوم وجود روابط عمیق بین دو کشور فروگذاری نکرد و از این حیث باید او را به تمام معنا باز گرداننده روابط گرم و صمیمانه عربستان سعودی و آمریکا آن هم در دوره بسیار حساس پس از حوادث 11 سپتامبر برشمرد.
بندر بن سلطان لقب "رئیس" را در میان دیپلماتهای حاضر در واشنگتن به خود اختصاص داد و این لقبی است که دولت آمریکا آن را به سفیری میدهد که بیشترین مدت زمان را در آمریکا به کار و خدمت دیپلماتیک مشغول بود و این لقب به بندر بن سلطان اختصاص یافت.
همچنین بندر بن سلطان تنها سفیری در واشنگتن بود که به او نگهبانان دائمی از نگهبانان کاخ ریاست جمهوری آمریکا یا همان کاخ سفید اختصاص یافته بود و نقشی بسیار اساسی در پایان دادن به جنگ داخلی لبنان و پایان بحران لاکربی غرب با لیبی ایفا کرد.
وی پس از بازگشت از آمریکا در 16 اکتبر 2005 منصب دبیرکلی شورای امنیت ملی عربستان سعودی را عهدهدار شد، در حالیکه در کنار این منصب وظایف سیاسی دیگری را نیز برعهده داشت.
بازگشت
اوایل سال 2005 بندر بن سلطان از سمت خود به عنوان سفیر عربستان سعودی در آمریکا استعفا داد و به کشورش بازگشت. در آن زمان گفته میشد که استعفای بندر و بازگشتش به عربستان به معنای پایان یافتن نقش وی در آمریکا به ویژه پس از انتصاب به سمت دبیرکلی دستگاه امنیت ملی است که این سمت تا پیش از آن اصلا وجود خارجی نداشت.
اما به سرعت ثابت شد که این باور، باور درستی نیست چون بندر بن سلطان یک شبه به "محرک و به حرکت درآورنده تاریخ خاورمیانه" تبدیل شد. او پایهگذار توافقنامه مکه بین دو جنبش فلسطینی "حماس" و "فتح" بود و برای جلوگیری از انفجار اوضاع در لبنان تلاشهای بسیاری را برای ایجاد هماهنگی بین تهران و ریاض انجام داد.
حتی گفته شده که وی در زمانی تلاش بسیار کرده تا واسطه تهران – واشنگتن باشد، همانگونه که عضو اصلی ناظر بر پرونده عراق در هیئت عالی سیاست خارجی عربستان است که ملک عبد الله، پادشاه عربستان آن را تشکیل داد و اعضای آن صرف نظر از بندر بن سلطان؛ مقرن و سعود الفیصل و ایاد المدنی و مشاور پادشاه و شیخ ابراهیم العنقری، وزیر اطلاع رسانی است.
بندر بوش
صرف نظر از محافل دیپلماتیک بندر بن سلطان پس از ظهور در فیلم "مایکل مور"، کارگردان آمریکایی که در سال 2004 موفق شد، در جشنواره کن فرانسه جایزه نخل طلایی را به دست آورد، نیز شهرت جهانی پیدا کرد.
مور در فیلم خود بر رابطهای که دو خاندان بوش و بن لادن را به یکدیگر ربط داده بود، تمرکز کرد و از جمله افشاگریهای مور در این فیلم این بود که این کارگردان آمریکایی گفت که جرج بوش، رئیس جمهوری آمریکا تنها دو روز پس از حوادث 11 سپتامبر بندر بن سلطان را به یک شام ویژه و اختصاصی در کاخ سفید دعوت کرد.
همچنین از دیگر نکات مورد تاکید این کارگردان آمریکایی در فیلمش این بود که بندر بن سلطان بسیار به خانواده بوش نزدیک است، بگونهای که آنها وی را یکی از خود میدانند و برای عزیز کردن و گرامی داشت بندر او را "بندر بوش" مینامند.
همچنین رابطه ویژه بندر و خاندان بوش یکی از مهمترین موضوعاتی بود که "باب وودوارد"، روزنامهنگار برجسته و کهنهکار روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در کتابش "طرح حمله" به آن پرداخت و پیش از حمله آمریکا به عراق منتشر شد.
وودوارد در کتاب طرح حمله میگوید که بندر بن سلطان از تفاصیل اساسی و مهمی درباره نقشه جنگ علیه صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق حتی پیش از "کالین پاول"، وزیر خارجه وقت آمریکا اطلاع پیدا کرده بود.
وودوارد میافزاید: این شاهزاده سعودی تاکید کرده است که عربستان سعودی این توانایی را دارد که با افزایش تولید نفت خود مانع افزایش بهای سوخت و پایین نگهداشتن آن شود.
بندر در دولت بوش چشمداشتها و آرزوهای بسیاری داشت. وی برای اولین بار در دولت بوش بود که از چشمداشتهایش درباره پادشاهی در عربستان سخن گفت و این امر متداولی در تاریخ منازعات پادشاهی عربستان نبود و رسم این بود که این خواستهها همواره مکتوم و پنهان باقی بمانند، تا پادشاه وقت به هر دلیل بمیرد و برادران (فرزندان عبد العزیز) درباره امر جانشینی به گفتوگو و رایزنی بپردازند. اما به قدرت رسیدن عبد الله بن عبد العزیز موانع بسیاری برسر راه بندر ایجاد کرد و اگر حوادث سپتامبر به وقوع نمیپیوست باید منتظر بحرانی بسیار فراگیر بین دو کشور آمریکا و عربستان سعودی بودیم.
عبد الله با ارسال نامهای خشمناک برای بوش پسر درباره مواضع کاخ سفید در قبال اسرائیل ارسال میکند و بوش پدر وارد کار زار میشود تا بحران پیش آمده را رفع کند. اما حوادث 11 سپتامبر همه چیز را تغییر داد و عبد الله را واداشت تا سدیریها را برای تملق و چاپلوسی راهی واشنگتن کرد، بلکه پا را از آن هم فراتر نهاد و برای نزدیکی بیش از پیش به آمریکا پرونده روابط مستقیم با اسرائیل را گشود و تمام اینها با هدف جلب حمایت کنگره آمریکا صورت گرفت که اصرار داشت در قبال عفو آل سعود آنها باید بهایی را پرداخت کنند و این بها نزدیکی و عادی سازی روابط با عربستان بود.
"ریچارد ورپانکس" که منصب سفیری آمریکا در چندین کشور در دوران زمامداری رونالد ریگان و منصب فرستاده صلح آمریکا به خاورمیانه را برعهده داشت، یکی از مسئولان آمریکایی است که با بندر بن سلطان در دو سطح دیپلماتیک و اجتماعی به خوبی آشنا و نزدیک بود.
ورپانکس درباره بندر بن سلطان به بی بی سی میگوید: او مردی باهوش و شخصیتی سحر انگیز و دیپلماسی بسیار فعال است".
او میافزاید: در ابتدا به عنوان کاردار ویژه سفارت عربستان سعودی در واشنگتن وارد آمریکا شد، تا پس از آن نقشی بسیار مهم و اساسی را در روابط واشنگتن – ریاض بازی کند.
این دیپلمات آمریکایی میگوید: دورهای که بندر بن سلطان به عنوان سفیر در آمریکا سپری کرد، یکی از طولانیترین دورههای سفیری در مقایسه با دیگر همتاهایش از کشورهای دیگر به شمار میاید و او نقش بزرگی را در مرحلهای حساس از تاریخ روابط بین دو کشور به ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر بازی کرد.
سعودیها به این نکته اشاره میکنند که تلاش برای کودتای بندر بن سلطان اواخر زمامداری بوش و نه در دوره ریاست جمهوری "باراک اوباما" شکل گرفت و دولت بوش دوستان و یاران و هواداران بسیاری را برای بندر به زیان دیگر سعودیها دست و پا کرد و او را در انجام خواستهاش مصممتر و پابرجاتر کرد.
آنچه در آن تردید نیست این که آمریکاییها تمایل بسیاری دارند که نسل دوم آل سعود که بندر بن سلطان یکی از آنها قدرت را در عربستان سعودی بدست گیرند و تمایل دارند که بیش از اینها منافع آمریکا در عربستان به واسطه این نسل که در آن نفوذ بیشتری دارند حفظ شود، به ویژه آنکه نسل اول هم اکنون بیش از حد پیر و فرتوت و بیمار مینماید.
از دید واشنگتن نسل دوم یا سوم هیچگاه نخواهند توانست قدرت را در عربستان به دست گیرند و در این راه لازم به نظر میرسد که دستگاه نظامی به حمایت از آنها وارد عمل شود و سنتهای انتقال قدرت از برادر به برادر رایج در عربستان را در هم بشکند، این تحلیلی رایج در میان شاهزادگان سعودی است و این همین موجب میشود تا ایده کودتای بندر بن سلطان با تفاهم آمریکایی تقویت شود.
سال 2007 سال آغاز سرنگونی و سقوط بندر بن سلطان به شمار میآید. شبکه سعودی "العربیه" ظرف 15 ماه برنامهای مستند از ملک عبد الله تهیه میکند. بندر بن سلطان قسمت اول این مجموعه برنامه مستند را در لندن مشاهده کرد و دستور به توقف فوری پخش آن داد. این برنامه به شدت موجبات خشم و عصبانیت بندر را فراهم آورد و پس از آن بود که در سال 2008 بندر به طور کامل از نشستها و محافل بوش و عربستان سعودی غایب میشود. شایعاتی بسیاری درباره تلاش بندر جهت کودتا در عربستان بر سر زبانها جاری شد، اما دلیلی درباره درستی و صحت این ادعاها ثابت نشد.
تلاش برای کودتا در سوریه و ترور عماد مغنیة
تحقیق در ترور "عماد مغنیه"، از فرماندهان برجسته حزب الله لبنان دست داشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی اردن در این عملیات را برای موساد و توسط مزدوران فلسطینی و عربی را به اثبات رساند، در حالیکه مسئولیت این ترور را بندر بن سلطان را برعهده داشت و آمریکا حمایت لجستیکی ماهوارهای عهدهدار بود.
منابع امنیتی محلی وجود رابطه بین ترور مغنیه و تحرکات شماری از افسران سوری در آستانه عملیات ترور مغنیه را به تلاش برای کودتا در سوریه تفسیر کردند و این موضوعی است که "انیس النقاش"، پژوهشگر و تحلیلگر برجسته جهان عرب بر آن تاکید و اعلام کرد که در پس این اقدام شماری از افسران سوری بازداشت شدند.
همچنین منابع فرانسوی تاکید کردند که تحرکات شماری از افسران سوری در آستانه ترور عماد مغنیه ثابت کرد که آنها با بندر بن سلطان از طریق وابسته نظامی – امنیتی عربستان در سفارت عربستان سعودی در دمشق در ارتباط بودند و نتیجه آن شد که تمام آنها بازداشت شوند. با این حال این منابع از نامیدن این تحرکات تحت عنوان کودتا امتناع کرده و ترجیح دادند تا از آن تحت عنوان تحرکات مجهول نام ببرند.
کودتای دسامبر 2008
در آگوست 2009 منابع شبه رسمی سعودی خبر منتشره در روزنامه انگلیسی فایننشیال تایمز در جولای 2009 درباره تلاش بندر بن سلطان جهت تلاش برای کودتا علیه ملک عبد الله را تایید، اما تاکید کردند که این خبر قدیمی است و به ماههای آخر سال 2008 بازمیگردد و هدف از آن تغییر کامل نظام و هدف از آن به قدرت رساندن بندر و نه پدر یا عموهای سدیری اوست.
همچنین این منابع سعودی تاکید کردند که سازمان اطلاعات روسیه بود که این توطئه را برملا کرد و سازمان اطلاعات عربستان سعودی را از آن مطلع کرد و گفته شده که با سرنگونی بندر بود که روابط ریاض – مسکو بهبود یافت.
این منابع میگویند: کانون و عرصه آغاز انقلاب ارتش و مشخصا پایگاه هوایی ریاض بود، نه گارد ملی آنگونه که از آن یاد میشود و کسانیکه در این ارتباط بازداشت شدند نه نگهبانان گارد ملی که فرماندهان ارشد ارتش سعودی بودند.
تا مدتها پس از آن سرنوشت بندر مشخص نبود و بسیاری تاکید میکردند که زندگی سیاسی وی به پایان رسیده و او تحت اقامت اجباری قرار دارد، در حالیکه برای بسیاری از کارشناسان امر این سوال مطرح بود که چگونه است که سازمان اطلاعات روسیه از نقشه کودتای بندر مطلع شد. پس از آن و در 2 سپیامبر 2009 ملک عبد الله با صدور حکمی منصب بندر بن سلطان در سمت دبیرکل شورای امنیت ملی را برای چهار سال دیگر تمدید کرد.
بندر تا چند روز پیش همچنان به عنوان دبیرکلی شورای امنیت ملی عربستان مشغول فعالیت بود تا اینکه با حکم پادشاه عربستان سعودی شاهزاده "مقرن بن عبد العزیز" را بدون ارائه هیچ توجیهی از ریاست دستگاه اطلاعاتی این کشور برکنار و بندر بن سلطان را در این منصب جایگزین او کرد.
این رویداد ناگهانی، پرسشهایی را درباره علت این تصمیم پادشاه عربستان در شرایط کنونی و سیاست امنیتی که در پیش خواهد گرفت را مطرح کرد.
انتصاب بندر بن سلطان به سمت ریاست سرویس امنیتی عربستان سعودی در حالی صورت گرفت که منطقه به شدت ناآرام مینماید و عربستان سعودی با مشکلاتی همچون پیری و فرتوتی و بیماری شاهزادگانش از جمله پسران عبد العزیز صورت میگیرد.
بندر بن سلطان همان طور که گذشت یک شخصیت عادی و معمولی در میان شاهزادگان سعودی نیست. او مردی با نفوذ و دارای روابطی قدرتمند و گسترده با واشنگتن است.
"رابرت گوردون"، سفیر سابق آمریکا در عربستان انتصاب بندر را در این سمت بسیار مناسب خوانده بود و اعتقاد داشت حضور بندر در شورای امنیت ملی عربستان که بیارتباط با اوضاع امنیتی این کشور و پروندههای امنیتی نیست، او را با شرایط امنیتی حاکم بر کشور کاملا آشنا ساخته و موجب میشود تا در این منصب موفق عمل کند، علاوه بر اینکه موجب نزدیکی بیش از پیش واشنگتن به متحدان عربش میشود.
در همین حال "جمال الخاشقجی"، تحلیلگر سعودی نزدیک به خاندان حاکم بر عربستان درباره این انتصاب گفت که این احساس در میان آل سعود مشاهده میشود که کشور نیازمند دستگاه امنیتی قویتری است و بندر در این ارتباط از تجارب بسیار خوبی برخوردار است.
وی در ادامه افزود: در صورت سرنگونی نظام سوریه شاهد شکلگیری خاورمیانهای جدید خواهیم بود و عربستان سعودی از این حیث در قبال اردن و لبنان به شدت احساس نگرانی میکند.
و بنا به نوشته "وال استریت ژورنال" شاهزاده مقرن در این اواخر در معرض انتقادهای شدید از سوی سعودیها به دلیل عدم کاراییاش در این سمت مواجه بود و انتصاب بندر به این سمت به این معناست که سعودیها میخواهند نقش پر رنگتری را در تغییر و تحولات جاری در جهان عرب به ویژه سوریه مواجه است.
این روزنامه به نقل از "عبد الله الشمری"، تحلیلگر امور سیاسی سعودی در اینباره نوشت که عربستان سعودی در این لحظات حساس در سیاست خارجی خود نیازمند فردی چون بندر بن سلطان است. او آتشفشان است و عربستان سعودی در این لحظه و شرایط نیازمند آتشفشان است.
الشمری با اشاره به روابط بندر با کاخ سفید و تشابه اقدام آمریکاییها و سعودیها در سوریه بسان اقدام آنها علیه شوروی در افغانستان در دهه هشتاد به نظر میرسد که عربستان با این انتصاب میخواهد که اقدام خشونتآمیزتری علیه سوریه اتخاذ کند، اما باید دید آیا بندر بن سلطان در ماموریت جدید خود موفق خواهد بود یا خیر؟
"بندر بن سلطان بن عبد العزیز آل سعود" متولد 2 مارس 1949 است که طی روزهای اخیر با حکم "عبد الله بن عبد العزیز"، پادشاه سعودی به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت عربستان سعودی منصوب شد. وی پیشتر و طی سالهای 1983 تا 2005 میلادی سفیر عربستان سعودی در واشنگتن بود و به چنان جایگاه بالا و ویژهای در آمریکا دست یافته بود که تاکنون هیچ سفیر کشور خارجی در آمریکا بدان دست نیافته است که مهمترین دلیل آن رابطه ویژه و خاص وی با دوایر حکومتی در آمریکا بود.
درباره وی شایعات بسیاری برسر زبانهاست از جمله اینکه اواخر سال 2008 میلادی درصدد کودتا در عربستان سعودی بود. پس از آن تا اکتبر 2010 نام و نشانی از بندر در خبرها نمیبینیم، گفته میشد وی این 18 ماه را در آمریکا بوده است.
بند بن سلطان به دست داشتن در بسیاری از عملیاتهای اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در سراسر جهان معروف است، از قضیه ایران – کونترا گرفته که در آن گروههای دست راستی کونترا را علیه دولت نیکاراگوا تامین مالی میکرد تا عملیاتهای جاسوسی و اطلاعاتی علیه عراق و حزب الله و سوریه.
زندگینامه
کتاب "فرستاده پادشاه" نوشته "دیوید آتوای"، نویسنده آمریکایی منتشره در سال 2008 که به بندر بن سلطان و ماموریت سفیری وی در آمریکا میپردازد، در اینباره مینویسد:
شاهزاده بندر بن سلطان در 2 مارس 1949 در طایف به دنیا آمد. پدر وی شاهزاده سلطان، پسر "عبد العزیز بن سعود"، پایهگذار پادشاهی عربستان سعودی و مادرش خدمتگزاری یمنی به نام "خیزران" بود که در سن 16 سالگی به همسری سلطان درآمده بود.
آتوای تاکید میکند که درباره نحوه بارداری خیزران و به دنیا آوردن بندر اطلاعاتی در دست نیست، اما میدانیم که او به خاطر خدمتکار بودنش و از این جهت که از اعضای خاندان سلطنتی نبود یا از خانوادهها و قبایل معروف عربستان نبود، توسط آل سعود همواره در حاشیه قرار داشت و بندر با دیگر برادران و خواهرانش از این جهت که از مادری خدمتکار به دنیا آمده تفاوت داشت.
این کتاب درباره کودکی بندر بن سلطان مینویسد که وی در سن هفت سالگی موفق شد، نظر مادر بزرگش، شاهزاده "حـصـة السدیری" را به خود جلب کند و همین موضوع کمک بسیاری به او کرد تا او به عمویش "فهد بن عبد العزیز"، پادشاه سابق عربستان سعودی نزدیک شود و هم او بود که موجب رشد و پیشرفت سریع وی در خاندان شد، برخلاف پدرش که همواره با وی به خشونت و تندی و سنگدلی برخورد میکرد و این نکتهای است که بندر آن را به دوستش "سمپسون" اعتراف کرده است.
بندر بن سلطان در جوانی راهی لندن میشود تا در آنجا فنون پرواز و خلبانی را فراگیرد، اما به اعتراف سمپسون، دوست نزدیکش از زمان آموزش خلبانی در لندن، هیچ استعدادی در اینباره در وی مشاهده نمیشد. با این حال در سال 1968 از دانشکده سلطنتی نیروی هوایی انگلیس از کرانویل فارغ التحصیل میشود تا در همان سال به عنوان خلبان هواپیماهای جنگی به نیروی هوایی عربستان سعودی ملحق شود.
پس از آن وی در بسیاری از پایگاههای نظامی آمریکایی فعالیت کرد و موفق شد، مدرک کارشناسی ارشد خود در رشته سیاست بین الملل را از دانشگاه "هاپکینز" آمریکا به دست آورد، اما کار خود را به عنوان خلبان هواپیماهای جنگی و نظامی ادامه داد و در یکی از پروازهایش به دلیل آسیب دیدن هواپیمایش در جریان فرود دچار زخمهای خطرناکی شد.
زندگی خانوادگی
او با شاهزاده "هیفاء الفیصل"، رئیس و بنیانگذار جمعیت مبارزه با سرطان زنان در ریاض و فعال اجتماعی ازدواج کرد و دارای 4 دختر و 4 پسر است.
بندر بن سلطان پسر دوم "سلطان بن عبد العزیز"، ولیعهد اسبق عربستان پس از بردار ناتنیاش شاهزاده "خالد بن سلطان"، معاون وزیر دفاع در امور نظامی است.
زندگی سیاسی
بیست و پنج سال پیش هنگامی که کنگره آمریکا قرارداد کلان 6 میلیارد دلاری فروش جنگدههای آمریکایی به عربستان سعودی را تصویب نکرد و میانجیگریهای شاهزاده "ترکی الفیصل" برای راضی کردن نمایندگان آمریکا راه به جایی نبرد، بندر این ماموریت را برعهده گرفت.
اولین قرارداد خرید جنگندههای آمریکایی اف 15 عربستان سعودی به دوران ریاست جمهوری "جیمی کارتر" بازمیگردد تا پس از آن و در دوران ریاست جمهوری "رونالد ریگان" دیگر رئیس جمهوری آمریکا قرارداد خرید جنگندههای آواکس با کاخ سفید منعقد شود و این آغاز روابط استراتژیک آمریکا و عربستان سعودی به شمار میآید.
عربستان سعودی فقط با وضع قید و بند و شروط نظارت آمریکایی بر استفاده از جنگندههایش بسنده نکرد، بلکه مشاوری آمریکایی به نام "سام بامیه" برگزید. بامیه در سال 1987 هنگام شهادت دادن در برابر کنگره آمریکا که در قضیه تامین مالی جنبش آنگولایی "یونیتا" به رهبری "جوناس سافمبی" تحقیق میکرد، اعتراف کرد که "فهد بن عبد العزیز"، پادشاه وقت عربستان به وی گفته است که عربستان سعودی متعهد شده در برابر هواپیماهای آواکسی که از آمریکا دریافت میکند، از تمام جنبشهای ضد کمونیستی جهان حمایت مالی به عمل آورد.
به این ترتیب بندر بن سلطان فعالیتهای دیپلماتیک خود در واشنگتن را اینگونه آغاز کرد، در حالیکه عمویش فهد پیش از آنکه وی را به سمت سفیر عربستان سعودی در واشنگتن در سال 1983 منصوب کند، او را مشاور نظامی خود کرده بود.
هنگامیکه بندر به سفیری عربستان سعودی در آمریکا منصوب شد، نیاز به مدرک عالی تحصیلی پیدا کرد، به همین دلیل ترتیبی اتخاذ شد تا وی به دانشکده هاپکینز راه یابد و مدرکی از این دانشگاه بگیرد. آتوای در کتاب خود به این نکته اشاره کرده است که مشاور بندر زمینه حضور وی در "برنامه ویژه" دانشگاه و سپس تحصیل در این دانشگاه را که در آن هیچ توانایی و استعدادی نداشت برای وی فراهم کرد.
آشکار است که فهد بن عبد العزیز بود که موجبات رشد و پیشرفت بندر بن سلطان را فراهم کرد، اما واضحتر از آن این است که بندر بن سلطان تمام این کارها را برای جلب رضایت واشنگتن انجام داد، چون فهد از آنچه بین لابی صهیونیستی و لابی سعودی هنگام انعقاد اولین قرارداد تسلیحاتی ریاض – واشنگتن گذشت، بیخبر بود تا پس از آن و در دهه هشتاد ماه عسل دو لابی آغاز شود و روابط آنها به اوج برسد و دیدگاه حاکم این است که این واشنگتن بود که بندر را به فهد پیشنهاد داد و بندر به عنوان نماینده فهد و "ویلیام کیسی"، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا – سیا- در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان در عرشه کشتی فهد برای انعقاد قرارداد حاضر شد.
اما درباره نقشهای بندر باید گفت که وی مجری تعهدات و قراردادهای فهد از زمان قرارداد "آواکس" به بعد بود و این نکتهای است که بندر بن سلطان نیز به آن اعتراف میکند و به عنوان مثال میگوید که عربستان سعودی در سال 1985 بیش از 10 میلیون دلار به حزب دمکراتیک مسیحی ایتالیا کمک کرد تا مانع پیروزی کمونیستها در انتخابات و رسیدن آنها به قدرت شود.
پس از آن وی به عنوان سفیر عربستان سعودی در واشنگتن منصوب شد، پستی که 23 سال متوالی آن را در اختیار داشت و طی آن به یکی از ارکان سیاستگذاری آمریکا تبدیل شد و این فقط مختص به دوران ریاست جمهوری بوش پدر و بوش پسر نبود که در آن به خاطر حرف شنویهایش به "بندر بوش" معروف شد، بلکه این وضعیت به شکلی پر زنگتر در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان و جیمی کارتر و بیل کلینتون ادامه یافت و او در این دوران به یکی از دوستان نزدیک "دیک چینی"، معاون وقت رئیس جمهوری آمریکا و همسرش "لین چینی" تبدیل شد.
دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان و جرج بوش پدر – قرارداد 1985 یمامه
در سال 1985 انگلیس خرید تسلیحاتی را با حکومت سعودی منعقد کرد که به دلیل رشوههای کلان و وساطتهای بسیار صورت گرفته در آن معروف شد. این قرارداد خرید 72 جنگنده "یورووایتز" از نوع تایفون و تولید شرکت BAE و به ارزش 8.84 میلیار دلار را به همراه یافتن اجازه خرید بالگردها و قراردادهای نگهداری و مراقبت را دربرمیگرفت تا مجموع این قرارداد به 40 میلیار دلار برسد.
تحقیقات صورت گرفته برملا کرد که بندر بن سلطان در این قرارداد که نقش مذاکرهکننده از سوی عربستان سعودی را ایفا میکرد، بیش از دو میلیارد به دست آورد. البته خود بندر این گفته را نفی کرد، اما تحقیقات صورت گرفته و برملا شده توسط شبکه خبری بی بی سی نشان داد که بندر بن سلطان به شکل سری و محرمانه از بزرگترین شرکت تسلیحاتی انگلیس براین مبلغ به عنوان کسی که این قرارداد را به نتیجه رساند و موجب امضای آن شد، رشوه دریافت کرده است. بالطبع شرکت انگلیسی "برتیش ایرو سپیس" نیز این اتهام را رد کرد.
همچنین به موجب تحقیقات صورت گرفته توسط شبکه خبری بی بی سی ثابت شد که شرکت BAE Systems صدها میلیون پوند انگلیس طی یک دهه حضور بندر در منصب ریاست امنیت ملی عربستان سعودی به وی پرداخت کرد و این اموال با آگاهی وزیر وقت دفاع انگلیس به بندر داده شده است.
در راستای قرارداد یمامه بود که این شرکت انگلیسی به مدت یک دهه سالیانه 120 میلیون پوند انگلیسی به حساب دو دیپلمات سعودی حاضر در سفارت عربستان در واشنگتن واریز میکرد و برنامه "پانورما" تلویزیون بی بی سی من ثابت کرد که این دو حساب در واقع برای یک نفر بیشتر نبودند و آن یک نفر نیز کسی جز بندر بن سلطان نبود.
به این ترتیب باید بندر بن سلطان را طراح و مهندس قرارداد یمامه برشمرد که در سال 1985 منعقد شد تا به موجب آن ریاض بر بیش از یک صد فروند جنگنده طی دهه هشتاد دست یابد. بعدها مشخص شد، پول پرداختی به یکی از این حسابها برای تامین هزینه خرید هواپیمای خصوصی ایرباص بندر بن سلطان است.
"دیوید کاروزو"، حسابرس بانک مرکزی آمریکا که این دو حساب را چک کرده و مورد بررسی قرار داد، گفت که شاهزاده بندر بن سلطان از این دو حساب برای هزینههای شخصی خود برداشت میکرد.
وی در ادامه افزود: ادامه حسابرسیها و بررسیهای من نشان داد که تفاوتی بین حسابهای سفارت با حسابهای دولتی و حسابهای خاندان سعودی وجود نداشت.
کاروزو تاکید میکند که من دریافتم این شیوه سالهای سال در سفارت عربستان در آمریکا دنبال میشد و موضوع با حسابهایی به ارزش صدها هزار و میلیونها دلار ارتباط پیدا میکند.
از سوی دیگر "تونی بلر"، نخست وزیر انگلیس هرگونه اظهار نظر درباره این برنامه را رد، اما تاکید کرد که خواستار توقف تحقیقات و بازجوییها در قضیه پرداختهای سری مربوط به قرارداد تسلیحاتی یمامه بین عربستان سعودی و انگلیس شده است.
بلر توضیح داد که کمیته تحقیق و مبارزه با جرایم فساد اگر کار خود را متوقف نکند، بیتردید موجب برهم خوردن و از بین رفتن روابط اسراتژیک و مهم موجود بین دو کشور به ویژه در حوزه همکاری انگلیس با عربستان جهت مبارزه با تروریسم در خاورمیانه خواهد شد و ادامه چنین تحقیقی موجب میشود، انگلیس صدها شغل را ازدست و میلیونها پوند ضرر کند.
اما "راجر پیری"، رئیس کمیته تحقیق در صادرات استراتژیک انگلیس در مجلس سنای این کشور و نماینده جناح کارگران انگلیس در مجلس در گفتوگو با شبکه بی بی سی تاکید کرد که بندر بن سلطان اموالی را دریافت کرده که باید درباره آنها تحقیقات لازم صورت گیرد.
این نماینده مجلس سنای انگلیس در ادامه افزود که براساس تحقیقات صورت گرفته مستندات و دلایل بسیاری درباره رشوه و فساد در قراردادهای تسلیحاتی عربستان سعودی و انگلیس به دست آمده است که براساس قانون اساسی انگلیس اینها جرم جنایی به شمار میآیند و عاملان آن باید محاکمه و مجازات شوند.
رسوایی ایران - کونترا و مستندات قابل توجه و جدید به دست آمده
اما بندر بن سلطان هنگامیکه اواسط دهه هشتاد روابط سری و محرمانهای را بین چین و عربستان سعودی پایهگذاری کرد که منجر به قرارداد موشکی "دونگ وانگ" شد، نگرانی بسیاری را در بین دولتمردان آمریکایی به وجود آورد.
واشنگتن تنها در سال 1988 از این قرارداد آگاه و مطلع شد و عربستان سعودی را به این بهانه که این موشکها امنیت اسرائیل را به خطر میاندازند، تهدید کرد. بحران با اطمینان خاطر دادن عربستان سعودی به اسرائیل در نبود هرگونه نیت خصومت و دشمنی با تلآویو به پایان رسید.
این موضوع به اعتقاد برخی آغاز رابطه بندر بن سلطان با لابی صهیونیستی را به دنبال داشت، اگرچه این رابطه سالهای پیش برقرار و آغاز شده بود. این رابطه پس از جنگ خلیج فارس گسترش و استحکام بیشتری پیدا کرد و واشنگتن احساس کرد که با وجود این گسترش و استحکام روابط با این حال آنگونه که باید ریاض به این رابطه به خوبی پاسخ نمیدهد. به موازات آن درخواستهای سیاسی و مالی توسط دولت آمریکا افزایش مییابد و "دنیس راس" مجبور میشود تا عربستان سعودی را تهدید کند، اگر هیئتی بلند پایه را به کنفرانس مادرید اعزام نکند، تبلیغات ضد سعودی خود را در آمریکا آغاز خواهد کرد. ریاض این درخواستها را مرتب پشت گوش میانداخت و تلاش میکرد با قراردادهای کلان تسلیحاتی – تنها طی سالهای 1990 تا 1993 به ارزش 27 میلیارد دلار – پاسخ واشنگتن درباره خواستههایش را بدهد، قراردادهایی که با واسطهگری بندر بن سلطان به امضا میرسیدند و نزدیک بود که ریاض را به ورشکستگی رهنمون کنند. در این ارتباط تنها کافی است به این نکته اشاره کنیم که بنا به اظهارات و برآورد "چاز فریمن"، سفیر سابق آمریکا در عربستان سعودی فقط جنگ خلیج فارس 65 میلیارد دلار برای ریاض هزینه دربرداشت و بنا به گفته خود سفیر آمریکا برخی خواستههای آمریکا از عربستان سعودی بسیار تعجب برانگیز بود، از جمله درخواست کمک مالی برای ارمنستات علیه آذربایجان یا درخواست خرید خوک برای تهیه غذای روسها و در تمام این موارد نصیحت بندر به حاکمان سعودی این بود که نباید به خواست واشنگتن نه گفت، این درحالی است که ملک فهد نیز با وی موافق و همراه بود.
دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون یا سالهای رکود
بالطبع در تمام طول این سالها اختلاف نظرهایی بین عربستان سعودی و آمریکا نیز وجود داشت، به عنوان مثال دولت بیل کلینتون از وحدت یمن تحت رهبری "علی عبد الله صالح"، دیکتاتور سابق این کشور حمایت میکرد، در حالی که سلطان که در آن زمان ولیعهد سعودی بود، از جنبش جدایی طلب جنوب یمن حمایت میکرد، چون وحدت و یکپارچگی یمن همواره موجبات نگرانی سعودی را فراهم میآورد.
در این بین خدمات عربستان سعودی در سراسر جهان تنها به تضعیف ریشههای کمونیسم و چپگرایان و جنبشهای آزادی طلبانه محدود نمیشد، بلکه ارائه خدمات نفتی هم بسیار مهم مینمود و کسانیکه اسناد منتشره توسط ایران در سال 1979 را مطالعه کند که بیش از صدها جلد کتاب را شامل میشود، در مییابد که میزان توجه و حساسیت دولت آمریکا به قضایای اوپک و میزان تولید و قیمتگذاری آن تاچه اندازه حائز اهمیت است.
شک و تردیدها درباره نقش بندر بن سلطان در زمان ریاست جمهوری کلینتون به شدت افزایش یافت، با این حال دولت آمریکا بسان دیگر دولتهای این کشور از زمان روی کار آمدن روزولت خشم و غضب هم پیمان دیرین و مطیع خود را موجب نشود. این درحالی است که گروه سیاست خارجی کلینتون به شدت از بندر غضبناک بود، چون اعتقاد داشت، سفیر عربستان سعودی در واشنگتن دولت آمریکا را درباره "حافظ اسد"، رئیس جمهوری سابق سوریه پیش از برگزاری نشست سران آمریکا و سوریه فریفته و موجب اتخاذ سیاستهایی نادرست توسط کاخ سفید در قبال دمشق شده است.
اما اوج فعالیتهای بندر بن سلطان و روابط وی با مسئولان آمریکایی از باید به زمان پیروزی جرج بوش در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ارجاع داد، چراکه خاندان بوش، بندر را یکی از اعضای خانواده خود به شمار میآوردند، به گونهای که این شاهزاده سعودی در جشن تولدها و دیدارهای سالیانه و مراسم رسمی خاندان بوش در تفرجگاه "کنیپن کپورت" شرکت میکرد و این بوش پدر بود که نام "بندر بوش" را بر بندر بن سلطان گذاشت تا میزان علاقمندی خود به وی را به اثبات برساند.
بوش پدر درباره بندر میگوید: او که بوش پسر را با سیاست خارجی در طول تبلیغات و حملات انتخاباتیاش آشنا کرد، این درحالی است که آمریکای جرج بوش از جمله حامیان سرسخت عربستان سعودی و حکام آن به شمار میامد، به گونهای که بندر بن سلطان در اینباره میگوید که "پل ولفوویتز" بیش از ما سعودیها سعودی بود" (البته صرف نظر از اسرائیل).
دوره بوش - چنی یا سالهای شکوفایی و پیشرفت
بندر بن سلطان بیست و سه سال از سال 1983 تا سال 2005 میلادی به عنوان سفیر عربستان سعودی در واشنگتن به ریاض خدمت کرد و تمام این سالها، سالهای کار و تلاش بسیار برای بندر بن سلطان به شمار میآمدند تا هرآنچه بتواند موجبات تعمیق و گسترش روابط بین دو کشور شود.
گفته شده که بندر بن سلطان از جمله نزدیکترین دیپلماتها به دولتهای جمهوریخواه آمریکا بود و بسیار مورد اعتماد کاخ سفید بود. وی روابط ویژهای با روسای جمهور و مسئولان ارشد دولتهای جمهوریخواه آمریکا طی سالهای کار فعالیتش در واشنگتن داشت و نقش بسزایی در تعیمق روابط ریاض – واشنگتن ایفا کرد و حتی زمانیکه حوادث 11 سپتامبر 2001 روی داد و روابط آمریکا و عربستان به شدت زیر سوال رفت و رو به تیرگی نهاد بندر در هیچ محفل آمریکایی از اظهار نظر درباره لزوم وجود روابط عمیق بین دو کشور فروگذاری نکرد و از این حیث باید او را به تمام معنا باز گرداننده روابط گرم و صمیمانه عربستان سعودی و آمریکا آن هم در دوره بسیار حساس پس از حوادث 11 سپتامبر برشمرد.
بندر بن سلطان لقب "رئیس" را در میان دیپلماتهای حاضر در واشنگتن به خود اختصاص داد و این لقبی است که دولت آمریکا آن را به سفیری میدهد که بیشترین مدت زمان را در آمریکا به کار و خدمت دیپلماتیک مشغول بود و این لقب به بندر بن سلطان اختصاص یافت.
همچنین بندر بن سلطان تنها سفیری در واشنگتن بود که به او نگهبانان دائمی از نگهبانان کاخ ریاست جمهوری آمریکا یا همان کاخ سفید اختصاص یافته بود و نقشی بسیار اساسی در پایان دادن به جنگ داخلی لبنان و پایان بحران لاکربی غرب با لیبی ایفا کرد.
وی پس از بازگشت از آمریکا در 16 اکتبر 2005 منصب دبیرکلی شورای امنیت ملی عربستان سعودی را عهدهدار شد، در حالیکه در کنار این منصب وظایف سیاسی دیگری را نیز برعهده داشت.
بازگشت
اوایل سال 2005 بندر بن سلطان از سمت خود به عنوان سفیر عربستان سعودی در آمریکا استعفا داد و به کشورش بازگشت. در آن زمان گفته میشد که استعفای بندر و بازگشتش به عربستان به معنای پایان یافتن نقش وی در آمریکا به ویژه پس از انتصاب به سمت دبیرکلی دستگاه امنیت ملی است که این سمت تا پیش از آن اصلا وجود خارجی نداشت.
اما به سرعت ثابت شد که این باور، باور درستی نیست چون بندر بن سلطان یک شبه به "محرک و به حرکت درآورنده تاریخ خاورمیانه" تبدیل شد. او پایهگذار توافقنامه مکه بین دو جنبش فلسطینی "حماس" و "فتح" بود و برای جلوگیری از انفجار اوضاع در لبنان تلاشهای بسیاری را برای ایجاد هماهنگی بین تهران و ریاض انجام داد.
حتی گفته شده که وی در زمانی تلاش بسیار کرده تا واسطه تهران – واشنگتن باشد، همانگونه که عضو اصلی ناظر بر پرونده عراق در هیئت عالی سیاست خارجی عربستان است که ملک عبد الله، پادشاه عربستان آن را تشکیل داد و اعضای آن صرف نظر از بندر بن سلطان؛ مقرن و سعود الفیصل و ایاد المدنی و مشاور پادشاه و شیخ ابراهیم العنقری، وزیر اطلاع رسانی است.
بندر بوش
صرف نظر از محافل دیپلماتیک بندر بن سلطان پس از ظهور در فیلم "مایکل مور"، کارگردان آمریکایی که در سال 2004 موفق شد، در جشنواره کن فرانسه جایزه نخل طلایی را به دست آورد، نیز شهرت جهانی پیدا کرد.
مور در فیلم خود بر رابطهای که دو خاندان بوش و بن لادن را به یکدیگر ربط داده بود، تمرکز کرد و از جمله افشاگریهای مور در این فیلم این بود که این کارگردان آمریکایی گفت که جرج بوش، رئیس جمهوری آمریکا تنها دو روز پس از حوادث 11 سپتامبر بندر بن سلطان را به یک شام ویژه و اختصاصی در کاخ سفید دعوت کرد.
همچنین از دیگر نکات مورد تاکید این کارگردان آمریکایی در فیلمش این بود که بندر بن سلطان بسیار به خانواده بوش نزدیک است، بگونهای که آنها وی را یکی از خود میدانند و برای عزیز کردن و گرامی داشت بندر او را "بندر بوش" مینامند.
همچنین رابطه ویژه بندر و خاندان بوش یکی از مهمترین موضوعاتی بود که "باب وودوارد"، روزنامهنگار برجسته و کهنهکار روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در کتابش "طرح حمله" به آن پرداخت و پیش از حمله آمریکا به عراق منتشر شد.
وودوارد در کتاب طرح حمله میگوید که بندر بن سلطان از تفاصیل اساسی و مهمی درباره نقشه جنگ علیه صدام حسین، دیکتاتور سابق عراق حتی پیش از "کالین پاول"، وزیر خارجه وقت آمریکا اطلاع پیدا کرده بود.
وودوارد میافزاید: این شاهزاده سعودی تاکید کرده است که عربستان سعودی این توانایی را دارد که با افزایش تولید نفت خود مانع افزایش بهای سوخت و پایین نگهداشتن آن شود.
بندر در دولت بوش چشمداشتها و آرزوهای بسیاری داشت. وی برای اولین بار در دولت بوش بود که از چشمداشتهایش درباره پادشاهی در عربستان سخن گفت و این امر متداولی در تاریخ منازعات پادشاهی عربستان نبود و رسم این بود که این خواستهها همواره مکتوم و پنهان باقی بمانند، تا پادشاه وقت به هر دلیل بمیرد و برادران (فرزندان عبد العزیز) درباره امر جانشینی به گفتوگو و رایزنی بپردازند. اما به قدرت رسیدن عبد الله بن عبد العزیز موانع بسیاری برسر راه بندر ایجاد کرد و اگر حوادث سپتامبر به وقوع نمیپیوست باید منتظر بحرانی بسیار فراگیر بین دو کشور آمریکا و عربستان سعودی بودیم.
عبد الله با ارسال نامهای خشمناک برای بوش پسر درباره مواضع کاخ سفید در قبال اسرائیل ارسال میکند و بوش پدر وارد کار زار میشود تا بحران پیش آمده را رفع کند. اما حوادث 11 سپتامبر همه چیز را تغییر داد و عبد الله را واداشت تا سدیریها را برای تملق و چاپلوسی راهی واشنگتن کرد، بلکه پا را از آن هم فراتر نهاد و برای نزدیکی بیش از پیش به آمریکا پرونده روابط مستقیم با اسرائیل را گشود و تمام اینها با هدف جلب حمایت کنگره آمریکا صورت گرفت که اصرار داشت در قبال عفو آل سعود آنها باید بهایی را پرداخت کنند و این بها نزدیکی و عادی سازی روابط با عربستان بود.
"ریچارد ورپانکس" که منصب سفیری آمریکا در چندین کشور در دوران زمامداری رونالد ریگان و منصب فرستاده صلح آمریکا به خاورمیانه را برعهده داشت، یکی از مسئولان آمریکایی است که با بندر بن سلطان در دو سطح دیپلماتیک و اجتماعی به خوبی آشنا و نزدیک بود.
ورپانکس درباره بندر بن سلطان به بی بی سی میگوید: او مردی باهوش و شخصیتی سحر انگیز و دیپلماسی بسیار فعال است".
او میافزاید: در ابتدا به عنوان کاردار ویژه سفارت عربستان سعودی در واشنگتن وارد آمریکا شد، تا پس از آن نقشی بسیار مهم و اساسی را در روابط واشنگتن – ریاض بازی کند.
این دیپلمات آمریکایی میگوید: دورهای که بندر بن سلطان به عنوان سفیر در آمریکا سپری کرد، یکی از طولانیترین دورههای سفیری در مقایسه با دیگر همتاهایش از کشورهای دیگر به شمار میاید و او نقش بزرگی را در مرحلهای حساس از تاریخ روابط بین دو کشور به ویژه پس از حوادث 11 سپتامبر بازی کرد.
سعودیها به این نکته اشاره میکنند که تلاش برای کودتای بندر بن سلطان اواخر زمامداری بوش و نه در دوره ریاست جمهوری "باراک اوباما" شکل گرفت و دولت بوش دوستان و یاران و هواداران بسیاری را برای بندر به زیان دیگر سعودیها دست و پا کرد و او را در انجام خواستهاش مصممتر و پابرجاتر کرد.
آنچه در آن تردید نیست این که آمریکاییها تمایل بسیاری دارند که نسل دوم آل سعود که بندر بن سلطان یکی از آنها قدرت را در عربستان سعودی بدست گیرند و تمایل دارند که بیش از اینها منافع آمریکا در عربستان به واسطه این نسل که در آن نفوذ بیشتری دارند حفظ شود، به ویژه آنکه نسل اول هم اکنون بیش از حد پیر و فرتوت و بیمار مینماید.
از دید واشنگتن نسل دوم یا سوم هیچگاه نخواهند توانست قدرت را در عربستان به دست گیرند و در این راه لازم به نظر میرسد که دستگاه نظامی به حمایت از آنها وارد عمل شود و سنتهای انتقال قدرت از برادر به برادر رایج در عربستان را در هم بشکند، این تحلیلی رایج در میان شاهزادگان سعودی است و این همین موجب میشود تا ایده کودتای بندر بن سلطان با تفاهم آمریکایی تقویت شود.
سال 2007 سال آغاز سرنگونی و سقوط بندر بن سلطان به شمار میآید. شبکه سعودی "العربیه" ظرف 15 ماه برنامهای مستند از ملک عبد الله تهیه میکند. بندر بن سلطان قسمت اول این مجموعه برنامه مستند را در لندن مشاهده کرد و دستور به توقف فوری پخش آن داد. این برنامه به شدت موجبات خشم و عصبانیت بندر را فراهم آورد و پس از آن بود که در سال 2008 بندر به طور کامل از نشستها و محافل بوش و عربستان سعودی غایب میشود. شایعاتی بسیاری درباره تلاش بندر جهت کودتا در عربستان بر سر زبانها جاری شد، اما دلیلی درباره درستی و صحت این ادعاها ثابت نشد.
تلاش برای کودتا در سوریه و ترور عماد مغنیة
تحقیق در ترور "عماد مغنیه"، از فرماندهان برجسته حزب الله لبنان دست داشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی اردن در این عملیات را برای موساد و توسط مزدوران فلسطینی و عربی را به اثبات رساند، در حالیکه مسئولیت این ترور را بندر بن سلطان را برعهده داشت و آمریکا حمایت لجستیکی ماهوارهای عهدهدار بود.
منابع امنیتی محلی وجود رابطه بین ترور مغنیه و تحرکات شماری از افسران سوری در آستانه عملیات ترور مغنیه را به تلاش برای کودتا در سوریه تفسیر کردند و این موضوعی است که "انیس النقاش"، پژوهشگر و تحلیلگر برجسته جهان عرب بر آن تاکید و اعلام کرد که در پس این اقدام شماری از افسران سوری بازداشت شدند.
همچنین منابع فرانسوی تاکید کردند که تحرکات شماری از افسران سوری در آستانه ترور عماد مغنیه ثابت کرد که آنها با بندر بن سلطان از طریق وابسته نظامی – امنیتی عربستان در سفارت عربستان سعودی در دمشق در ارتباط بودند و نتیجه آن شد که تمام آنها بازداشت شوند. با این حال این منابع از نامیدن این تحرکات تحت عنوان کودتا امتناع کرده و ترجیح دادند تا از آن تحت عنوان تحرکات مجهول نام ببرند.
کودتای دسامبر 2008
در آگوست 2009 منابع شبه رسمی سعودی خبر منتشره در روزنامه انگلیسی فایننشیال تایمز در جولای 2009 درباره تلاش بندر بن سلطان جهت تلاش برای کودتا علیه ملک عبد الله را تایید، اما تاکید کردند که این خبر قدیمی است و به ماههای آخر سال 2008 بازمیگردد و هدف از آن تغییر کامل نظام و هدف از آن به قدرت رساندن بندر و نه پدر یا عموهای سدیری اوست.
همچنین این منابع سعودی تاکید کردند که سازمان اطلاعات روسیه بود که این توطئه را برملا کرد و سازمان اطلاعات عربستان سعودی را از آن مطلع کرد و گفته شده که با سرنگونی بندر بود که روابط ریاض – مسکو بهبود یافت.
این منابع میگویند: کانون و عرصه آغاز انقلاب ارتش و مشخصا پایگاه هوایی ریاض بود، نه گارد ملی آنگونه که از آن یاد میشود و کسانیکه در این ارتباط بازداشت شدند نه نگهبانان گارد ملی که فرماندهان ارشد ارتش سعودی بودند.
تا مدتها پس از آن سرنوشت بندر مشخص نبود و بسیاری تاکید میکردند که زندگی سیاسی وی به پایان رسیده و او تحت اقامت اجباری قرار دارد، در حالیکه برای بسیاری از کارشناسان امر این سوال مطرح بود که چگونه است که سازمان اطلاعات روسیه از نقشه کودتای بندر مطلع شد. پس از آن و در 2 سپیامبر 2009 ملک عبد الله با صدور حکمی منصب بندر بن سلطان در سمت دبیرکل شورای امنیت ملی را برای چهار سال دیگر تمدید کرد.
بندر تا چند روز پیش همچنان به عنوان دبیرکلی شورای امنیت ملی عربستان مشغول فعالیت بود تا اینکه با حکم پادشاه عربستان سعودی شاهزاده "مقرن بن عبد العزیز" را بدون ارائه هیچ توجیهی از ریاست دستگاه اطلاعاتی این کشور برکنار و بندر بن سلطان را در این منصب جایگزین او کرد.
این رویداد ناگهانی، پرسشهایی را درباره علت این تصمیم پادشاه عربستان در شرایط کنونی و سیاست امنیتی که در پیش خواهد گرفت را مطرح کرد.
انتصاب بندر بن سلطان به سمت ریاست سرویس امنیتی عربستان سعودی در حالی صورت گرفت که منطقه به شدت ناآرام مینماید و عربستان سعودی با مشکلاتی همچون پیری و فرتوتی و بیماری شاهزادگانش از جمله پسران عبد العزیز صورت میگیرد.
بندر بن سلطان همان طور که گذشت یک شخصیت عادی و معمولی در میان شاهزادگان سعودی نیست. او مردی با نفوذ و دارای روابطی قدرتمند و گسترده با واشنگتن است.
"رابرت گوردون"، سفیر سابق آمریکا در عربستان انتصاب بندر را در این سمت بسیار مناسب خوانده بود و اعتقاد داشت حضور بندر در شورای امنیت ملی عربستان که بیارتباط با اوضاع امنیتی این کشور و پروندههای امنیتی نیست، او را با شرایط امنیتی حاکم بر کشور کاملا آشنا ساخته و موجب میشود تا در این منصب موفق عمل کند، علاوه بر اینکه موجب نزدیکی بیش از پیش واشنگتن به متحدان عربش میشود.
در همین حال "جمال الخاشقجی"، تحلیلگر سعودی نزدیک به خاندان حاکم بر عربستان درباره این انتصاب گفت که این احساس در میان آل سعود مشاهده میشود که کشور نیازمند دستگاه امنیتی قویتری است و بندر در این ارتباط از تجارب بسیار خوبی برخوردار است.
وی در ادامه افزود: در صورت سرنگونی نظام سوریه شاهد شکلگیری خاورمیانهای جدید خواهیم بود و عربستان سعودی از این حیث در قبال اردن و لبنان به شدت احساس نگرانی میکند.
و بنا به نوشته "وال استریت ژورنال" شاهزاده مقرن در این اواخر در معرض انتقادهای شدید از سوی سعودیها به دلیل عدم کاراییاش در این سمت مواجه بود و انتصاب بندر به این سمت به این معناست که سعودیها میخواهند نقش پر رنگتری را در تغییر و تحولات جاری در جهان عرب به ویژه سوریه مواجه است.
این روزنامه به نقل از "عبد الله الشمری"، تحلیلگر امور سیاسی سعودی در اینباره نوشت که عربستان سعودی در این لحظات حساس در سیاست خارجی خود نیازمند فردی چون بندر بن سلطان است. او آتشفشان است و عربستان سعودی در این لحظه و شرایط نیازمند آتشفشان است.
الشمری با اشاره به روابط بندر با کاخ سفید و تشابه اقدام آمریکاییها و سعودیها در سوریه بسان اقدام آنها علیه شوروی در افغانستان در دهه هشتاد به نظر میرسد که عربستان با این انتصاب میخواهد که اقدام خشونتآمیزتری علیه سوریه اتخاذ کند، اما باید دید آیا بندر بن سلطان در ماموریت جدید خود موفق خواهد بود یا خیر؟