به گزارش مشرق،محمد ایمانی فعال رسانه ای طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
قبلا ها چند ماه زمان لازم بود تا آشوبگران نیابتی، هدف اصلی را لو بدهند و بکویند"انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است". حالا همان شب اول، سراغ آتش زدن قرآن و فحاشی به نظام می روند. بلکه حتی پرچم ایران را آتش می زنند.
دقت کنید! اختلاف فهم در مسائل مختلف اجتماعی، طبیعی است. همچنین ممکن است ذهن بخشی از مردم نسبت به مثلا گشت ارشاد مسئله دار شود. یا مثلا کسانی، در موضوع انتخابات ۱۳۸۸ دچار تردید شوند و دروغ ناممکن "۱۱ میلیون تقلب در آرا" را جدی بگیرند؛
(تاج زاده بعدها که کار از کار گذشته بود، به صفایی فراهانی و رمضانزاده گفت "برای بنده که تجربه انتخابات رو دارم، میدونم که در انتخابات تقلب نشده، ممکنه یکی دو میلیون عقب جلو بشه، ولی ما انتخابات رو باختیم. حالا به جای ۲۵ میلیون و ۱۳ میلیون، شده باشد ۱۴ میلیون و ۲۴ میلیون مثلا".
اما فراتر از مسئله دار شدن ذهن بخشی از مردم - که می تواند در اثر شدت بمباران منفی تبلیغاتی، و غفلت یا قصور و تقصیر برخی مدیران اتفاق بیفتد- پروژه معارضه جویانه خارجی وجود دارد که بارها دچار هزیمت سنگین شده، ولی با این وجود، نمی تواند از چالش ایران در برابر سلطه جهانی اش صرف نظر کند.
آشوبگران نیابتی در سال ۸۸، شعار "انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است" سر دادند. نظام به یک معنا، مسئله اصلی آمریکا و انگلیس و اسرائیل و سعودی بود و به یک معنا نبود. مسئله بود چون همین جمهوری اسلامی، مسیر یاغیگری آنها را سد کرد. و مسئله اول نبود، چون مسئله مهم تری در میان بود.
فتنهگرانی که هشت ماه بعد، حرمت عاشورای سید الشهدا (ع) را شکست، همان هایی بودند که در ابتدا شعار «یا حسین، میرحسین» و تاکید بر سیادت برخی سران فتنه، سعی در مشتبه کردن امر بر مردم داشتند.
اما «مجید محمدی» از اعضای موثر حلقه کیان (یکی از چند حلقه اصلی سازمان دهنده آشوبهای نیابتی ۷۸ و ۸۸، با حضور برخی اصلاحطلبان، و گروهک ملی- مذهبی) مهرماه ۱۳۸۸ در وبسایت رادیو فردا نوشت:
«اعضای جنبش سبز اهل ریاضت نیستند. میخواهند با شورت کوتاه و تاپ بیرون بیایند. میخواهند سینه بزنند و اگر هوس کردند، لیوان شرابی بنوشند... آنها در ملأ عام روزهخواری میکنند و نصرمن الله و فتح قریب سر میدهند. در نماز جمعه با کفش و به صورتی مختلط پشت سر هاشمی نماز میخوانند و جای صلوات، سوت و کف میزنند»! (مقارن همین ایام، برخی آشوبگران در خیابان شعار میدادند «مجتهد واقعی/ منتظری، صانعی»!)
اما همین عضو متواری حلقه کیان، ۴ آبان ۱۳۸۸ پس از مشاهده افول فتنه سبز، در رادیو فردا اعتراف بزرگی کرد:
«اسلامگرایی جدیترین مانع و مخاطره برانگیزترین مشکل در برابر جنبش سبز است. ریشههای فرهنگی و اجتماعی که به تأسیس و تداوم جمهوری اسلامی منجر شدند، هنوز در جامعه ایران زندهاند. آنچه خطر جدی در برابر جنبش سبز است، نام جمهوری اسلامی نیست بلکه اسلامگرایی است که در ایران قوی است. در ضرورت جدی گرفتن اسلامگرایی و اهمیت آن، همین بس که بیش از سه دهه، حکومت را سر پا نگه داشته است. این ایدئولوژی از نفس نیفتاده و بر زمین زدن و ضربه فنی کردن آن کاری است بس دشوار. نقطه حساس و بنیادین جمهوری اسلامی نه مقام ولی فقیه یا شخص [آیتالله] خامنهای، بلکه اسلامگرایی است».
پادوهای دشمن، جمهوری اسلامی را هدف می گیرند، چون پرچم اسلام "مقاومت آفرین" را برافراشته؛ و گرنه همان دشمنان، با رژیم نامشروع و جنایتکار اسرائیل و رژیم جنایتکار سعودی کنار آمده و خودشان، رکورد داران جنایت و نقض حقوق بشر هستند.
اسلام هم اگر اسلام آمریکایی و شیعه انگلیسی بود، می شد تحمل بلکه ترویجش بکنند. اما اسلام ناب از نگاه ماده گرای غرب، همان اکسیری است که ایران توسری خور و مُرده را در تراز احیای امپراتوری گذشته به صحنه معادلات قدرت جهانی برگردانده است.
ایران مستقل و قدرتمند، یعنی مرگ نقشه غرب برای خاورمیانه؛ چنان که نقشه خاورمیانه جدید (اشغال افغانستان، عراق، لبنان، غزه، سوریه، یمن و نوبت بعدی خود ایران) نابود شد.
ایران مستقل و قدرتمند، استخوان در گلو مانده برای مستکبران است و شبکه نیابتی آنها باید به هر "بهانه" که شده ، اقتدار ایران را از درون به تحلیل ببرند؛
این، همان شبکه وطن فروشی است که اکبر گنجی اصلاح طلب فراری، زمستان ۱۳۹۸ درباره ماهیت و کارکردش نوشت:
«ما کارمندان دولتهای راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم.
وظیفه ما وحشتافکنی پیرامون شیوع کرونا در ایران است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم. گمان باطل نکنید که ما مخالف سیاسی، مدافع حقوق بشر، فمینیست و... هستیم.
ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریمهای تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم با کروناهراسی انجام دهیم».
می شود -بلکه همواره باید- اهل فن در فضایی عالمانه و آکادمیک (و نه در میانه هوچیگری های سیاسی- رسانه ای) بنشینند و عملکرد مدیریت ها در مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی و سیاسی را نقادی و ارزیابی کنند، یا مثلا بررسی کنند که فلان قانون در حال اجرا، نقاط قوتش کدام است و کاستی اش کجا؟
اما خطا و افتادن در تله دشمن است که بهانه جویی شبکه هماهنگ با دشمنان را مقدمه و بهانه حمله به مدیریت ها یا قوانین قرار دهیم. منفعل شدن و درگیری و مجادله را به درون کشاندن، بخش مهمی از آرزو و نقشه دشمن است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.