به گزارش مشرق، هر چند انتساب به خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام باعث افتخار و مایه مباهات است، اما این اعمال انسانها و تقوایشان نسبت به پروردگار است که مبنای قضاوت درباره نیک یا بد بودن آن هاست که پروردگار متعال، جلّجلاله، فرمودهاست: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ» (حُجرات - 13)
نگاهی به تاریخ زندگانی ائمه معصومین(ع) نشان میدهد که بعد از واقعه خونین عاشورا و شهادت سالار شهیدان(ع)، در هر دورهای، بودهاند افراد وابسته به خاندان رسالت که ساز مخالف زده و از مسیر حق خارج شدهاند؛ بودهاند افرادی که خود را دلبسته راه اهلبیت(ع) خوانده، اما در میانه راه و هنگام فرارسیدن آزمون الهی، سر از بیراهه درآورده و حق را انکار کردهاند.
جعفر، فرزند امام هادی و برادر امام حسن عسکری علیهمالسلام یکی از افرادی است که با وجود انتساب به اهلبیت(ع)، همچون پسر نوح، راهی جز راه حق را برگزید و به سبب غلبه هوای نفس و میل به قدرت، به انکار حق پرداخت و مسیری دیگر را که همراهی و همکاری با ظلمه باشد، برگزید.
روایت اقدامات جعفر که به دلیل افتراها و دروغهایش به ساحت پاک ائمه هدی(ع) به «جعفر کذّاب» (کذّاب: بسیار دروغگو) شهرت یافت، در واقع تذکر و انذاری است برای همه ما که حواسمان را جمع کنیم و بدانیم، صِرف وابستگی به خاندان اهل ایمان، نمیتواند مانع از انحراف و کجروی ما باشد و به واقع، ملاک محاسبه نیک و بد افراد، میزان اعمال نیک و بد آن هاست.
گزارش شیخ صدوق(ره)
شیخ صدوق(ره) در کتاب ارجمند «اِکْمالُ الدّین و اِتْمامُ النّعمَة» که به موضوع غیبت و ظهور امام زمان(عج) میپردازد، در فرازهای مختلف (ج یک، صص40 تا 45)، مسئله فعالیتهای خصمانه جعفر را علیه برادر و برادرزادهاش نقد و بررسی کرده است.
طبق گزارش او، جعفر از دوران جوانی مسیری غیر از مسیر اهلبیت(ع) را پیمود و حتی گام در راهِ پرداختن به معاصی گذاشت. او به دلیل اتخاذ همین رویه، محرم اسرار امامت و مورد وثوق و اعتماد پدرش، امام هادی(ع) نبود و چنان که شیخ صدوق میگوید، با آغاز امامت امام عسکری(ع)، به آن حضرت حسد ورزید.
به همین دلیل، از هیچ اقدامی برای آزار امام(ع) فروگذار نکرد. جعفر با دربار معتمد عباسی مرتبط بود و میکوشید نظر او را به خود جلب کند و از طریق قدرت عباسیان، زعامت شیعیان را به چنگ آورد.
شیخ صدوق، در گزارش طولانی خود، به این نکته اشاره میکند که جعفر، حاضر شد به معتمد عباسی سالانه پولی معادل 200 هزار دینار پرداخت کند، به شرط آن که ریاست وی را بر شیعیان به رسمیت بشناسد؛ ظاهراً قرار بود این مبلغ از محل وجوهات شرعی تأمین شود! جعفر درخصوص ولادت امام زمان(عج) اطلاعی نداشت، اما همواره از احتمال وقوع آن در بیم و نگرانی به سر میبرد؛ به همین دلیل، تصمیم گرفت با اقامه نماز بر پیکر مطهر امام حسن عسکری(ع)، ادعای دروغین خود را تثبیت کند؛ اما با حضور به موقع امام زمان(عج) و ادای این جمله از دهان مبارک آن حضرت که «تَأَخَّرْ یَا عَمِّ فَأَنَا أَحَقُّ بِالصَّلَاةِ عَلَی أَبِی» (عمو! کنار بایست، من برای نماز خواندن بر پیکر پدرم، سزاوارترم)، تمام نقشههای او نقش بر آب شد و وجود نازنین ولیعصر(عج) بر پیکر مطهر پدر بزرگوارش نماز اقامه کرد.
جعفر در ادامه اقداماتش علیه مسیر حق، هنگامی که جمعی از مؤمنان و فضلای قُم با وی دیدار کردند و او را به دلیل ناتوانی در پاسخ دادن به سوالات آن ها، فاقد صلاحیت برای تصدی مسند امامت دانستند، برآشفت و معتمد عباسی را تحریک کرد که خانه برادر شهیدش، امام حسن عسکری(ع) را برای یافتن پسر وی بگردد؛ در حالی که اهل منزل امام(ع)، در آن لحظات غم افزا، عزادار بودند.
جعفر به این نیز اکتفا نکرد و دستور داد یکی از بانوان امام(ع) را به ظن مادر بودن، به زندان بیندازند. او که نتوانسته بود به خواسته شوم خود برسد، در آخرین اقدام، مدعی میراث امام حسن عسکری(ع) شد تا مگر با این روش، دوباره بر وجود نازنین حضرت صاحبالامر(عج) دست یابد.
این درحالی بود که او، طبق شرع انور، اصولاً حقی از میراث برادر نداشت، چرا که مادرِ امام حسن عسکری(ع) در قید حیات بود و چون فردی از طبقه نخست وارثان در قید حیات باشد، به برادر متوفی که در طبقه دوم است، ارثی نخواهد رسید.
جعفر با وجود این اقدامات، باز هم در رسیدن به خواستهاش ناتوان بود؛ دستگاه وکالتی که از زمان امام سجاد(ع) شکل گرفت، قدرتی فراوان داشت و شیعیان راسخ در ایمان، با پشتوانه اصحاب وفادار امام عسکری و امام زمان علیهمالسلام، به سلامت از آن گردنه خطرناک عبور کردند.
جعفر تا سال 271ق زنده بود. او را بعد از مرگ، نزدیک حرم امام هادی و امام حسن عسکری علیهمالسلام به خاک سپردند.
منبع:روزنامه خراسان