به گزارش مشرق، وحید خضاب در مطلبی در کانال تلگرامی خود نوشت:
زنان چادری در «تظاهرات مادران» مجاهدین خلق در اردیبهشت ۶۰
سیر حوادث و اغتشاشاتی که مجاهدین خلق پیش از رویارویی مسلحانه با جمهوری اسلامی به وجود آوردند، و درگیریهای متعدد آنها با مردم و نیروهای خط امام، داستانی پربرگ و خواندنی است.
یکی از اغتشاشاتی که مجاهدین در سال ۶۰ رقم زدند (و هنوز به آن میبالند) تجمع شورشگرانهای بود که با حضور مادران و خواهران نیروهای مجاهدین، و البته حضور پررنگ میلیشیا (شبهنظامیان رسمی سازمان مجاهدین) برگزار شد. اغتشاش روز هفتم اردیبهشت ۶۰، بعدها از سوی سازمان به نام «تظاهرات مادران» معروف شد.
این تجمع بیش از هر چیز در اعتراض به کشته شدن چند تن از نیروهای میلیشای مجاهدین (خصوصا زنان میلیشیا) در درگیری با مردم و نیروهای امنیتی در گیلان و مازندران برگزار میشد.یکی از شعارهایی که تجمعکنندگان سر میدادند این بود: «مازندران و گیلان، خونین سرای ایران.»
این تجمع هم مثل تمامی تجمعهای دیگر سازمان در آن دوره به دلیل ماهیت خشن و ساختارشکنانهاش، به درگیری کشیده شد. خصوصا شبهنظامیان میلیشیا در آن حضور مستقیم داشتند. میلیشیا شبهنظامیان سازمان بودند و حتی خود سازمان هم مسلح بودن آنها را نفی نمیکرد، بلکه آموزشهای نظامی و مسلح بودن آنان را افتخار خود میدانست. دو تن از نیروهای همین میلیشیا در این اغتشاش کشته شدند.
فاطمه رضایی (از نیروهای قدیمی و ردهبالای سازمان) در همین خصوص میگوید: «سرانجام روز ۷ اردیبهشت ۱۳۶۰ زمان این کار فرا رسید ... این تظاهرات بدون اطلاع قبلی آغاز شد. مادران و خانواده های مجاهد خلق و میلیشیاهای دلیر دهان به دهان یکدیگر را خبر کردند و در میدان فلسطین گرد آمدند. با شروع تظاهرات وضع تهران دگرگون شد ... رژیم هم از همانجا شروع کرد به تهاجم وحشیانه ... دو میلیشیای مجاهد خلق به نامهای ودود پیراهنی و خلیل اجاقی در این تهاجم بیرحمانه به شهادت رسیدند.»
جالب است که سازمان با وجود اذعان به کشته شدن دو تن از نیروهای شبهنظامی خود، این تجمع اغتشاشگرانه را «راهپیمایی مسالمتآمیز مردم» میخواند این در حالی است که فردای همان روز، تصاویر آتشهایی که نیروهای آنها در سطح شهر روشن کرده و حملاتی که به نیروهای حزباللهی انجام داده بودند منتشر شد. و شاهدان عینی روایت کتک زدن نیروهای امنیتی و مردم و حتی شلیک مستقیم از سوی میلیشیا به نیروهای امنیتی و مردم را روایت کردند
ابعادی در این حادثه وجود دارد که نشان میدهد «هیچ چیز تازه نیست»:
اول، شعارهای این تجمع است که میخواستند نشان دهند «قیامی سراسری» علیه کل حاکمیت در همۀ مناطق رخ داده و یکپارچگی نیروهای مخالف نظام در حدی است که در تهران به نفع گیلان و مازندران شعار میدهند.
دوم، دست گذاشتن روی زنان کشته شده است (دستکم این تفاوت بین ماجرای اخیر با آن سالها وجود دارد که در آن زمان، حقیقتا دو تن از زنان مسلح میلیشیا در درگیری مسلحانه با نیروهای امنیتی کشته شده بودند و مثل قضایای اخیر، همه چیز از اساس دروغ نبود.)
سوم، (چنان که اشاره شد) «تظاهرات مردمی» خواندن تجمعی کاملا سازماندهی شده و با حضور گستردۀ شبهنظامیان سازمان (و دیگر سازمانهای مخالف نظام از قبیل پیکار) است.
چهارم، نکتهای است که میخواهم دقیقتر بر آن انگشت بگذارم. حضور برخی زنان چادری در آشوبهای اخیر، باعث شد عدهای گمان کنند وضع نظام چنان خراب شده که حتی چادریها هم در اغتشاشات ضدنظام شرکت میکنند! اما این هم تازه نبود. در همان اغتشاش موسوم تظاهرات مادران، نه فقط زنان مانتویی (با حجاب مرسوم مجاهدین) بلکه زنان چادری هم حضور داشتند. علاوه بر تصاویر آنان که در نشریۀ مجاهد هم منتشر شد، حمید داوودآبادی (از شاهدان عینی حوادث آن روزها) در خاطراتش مینویسد: «مجاهدین به بهانههای گوناگون به اصطلاح مادران و خواهران قربانیان و کشتگان خود را در خیابانها راه میانداختند. پیرزنهایی که اصلا به سختی راه میرفتند و یا دختران جوانی که در بینشان تعدادی چادری هم دیده میشد در حالی که پوسترهای رجوی و بنیصدر را در دست داشتند در خیابانها تظاهرات میکردند و شعارهای تندی علیه نظام میدادند.»
در آلبوم پایین، میتوانید تصاویر برخی از مدارک ذکرشده در متن را ببینید:
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.