به گزارش مشرق، اگر بخواهیم اتفاقات مربوط به مرگ مرحومه مهسا امینی را خیلی سریع مرور کنیم، ابتدا باید به اعتراض خانواده امینی اشاره کرد که با تجمع تعدادی از مردم در مراسم خاکسپاری مهسا آغاز شد. بعد از آن اتفاقات که درواقع نقطه آغاز اغتشاشات محسوب میشد، جدیترین واکنش نظام پخش فیلم دوربینهای مدار بسته از لحظه ورود مهسا به ساختمان پلیس امنیت اخلاقی تا لحظهای که بر روی زمین می افتد، بود. هر چند این فیلم با همه انتقاداتی که به آن صورت گرفت، به اندازهای که اثبات کند مأمورین نیروی انتظامی برخورد فیزیکی با مرحومه نداشتهاند کافی بود، اما از اینجا به بعد اعتراضات با ادعای آقای امجد امینی پدر مهسا ادامه پیدا کرد که در صحبت با یک خبرنگار گفته بود دخترش سابقه هیچ بیماری یا حتی مراجعه به پزشک را نداشته است! مشابه همین صحبت از سوی مادر مهسا نیز مطرح شد. دیگر بستگان مرحومه نظیر دایی ناتنی مهسا و ... نیز تندتر و صریحتر از پدر و مادر اظهار نظر کردند.
در حین همین اظهار نظرها بود که استعلام سوابق پزشکی مهسا امینی منتشر شد و نشان داد وی با رضایت نامه مکتوب پدرش عمل جراحی داشته و سوابق بیماری او در ناحیه مغز و قلب باعث مراجعات مکرر وی به پزشکان متخصص بوده است.
نتیجه بررسیهای پزشکی قانونی هم که البته با فاصله سه هفتهای منتشر شد، در نهایت اثبات کرد هیچ برخورد فیزیکی با این دختر صورت نگرفته است اما ماجرای اعتراض به مرگ مهسا خیلی زود به صحنه اغتشاشات خیابانی مبدل شد و اغتشاش گران با الگوهایی مشخص برای تخریب و ناامنی به میدان آمدند، این رفتار نشان میداد که از این لحظه به بعد اصلاً مسئله مرگ مهسا امینی نیست؛ و این مهم در شعارها و رفتارهای اغتشاش گران خیابانی مشهود بود.
اگر از بحث اهداف این اغتشاشات، سرعت کم نظیر تشکیل اغتشاشات میدانی و اقدامات هماهنگ اغتشاشگران که اثبات میکرد تدارکی از پیش تعیین شده داشته است و همچنین بازیگران پشت پرده این اتفاقات بگذریم، نشانههایی واضح در میدان اغتشاشات وجود دارد که هر یک به تنهایی قابل تأمل و بررسی است:
سازمان یافتگی
الگوهای رفتاری اغتشاشگران در خیابان به سادگی اثبات میکند که این اتفاقات به هیچ وجه یک اعتراض خودجوش و مردمی نیست، بلکه مؤلفههای آشکاری در اثبات سازمان یافته بودن آنها وجود دارد. به عنوان مثال در دستگیریهای صورت گرفته از اولین روزها، مشاهده شد که ابزارهایی مشابه نظیر عینک شنا، فندک و سیگار و ... در کیف همه دستگیرشدهها وجود دارد؛ این مسئله بدان معناست که این افراد از مسیری مشخص و واحد، آموزش دیدهاند و برای اهدافی از پیش تعیین شده به خیابان آمدهاند.
در حوزه الگوهای اغتشاش و رفتارهای کف خیابان نیز مشاهده دوربینهای شهری نشان داد که اغتشاش گران رفتارهایی کاملاً متفاوت و البته پیچیده را در دستور کار خود دارند. به عنوان مثال جدا کردن یک نفر از مأمورین پلیس و حملات هماهنگ و برنامه ریزی شده برای قتل نیروی پلیس؛ یا لیدرهایی که به هیچ وجه در یک تجمع ثابت نمیماندند و لحظه به لحظه در تجمعات مختلف حاضر میشدند و خیلی کوتاه به هدایت میپرداختند، یا الگوی رفتاری اغتشاش گران برای ایجاد تجمعات محله به محله و عدم تمرکز، همه اینها حاکی از سازماندهی پیچیده برای این اغتشاشات داشت.
فضای مجازی پیشران اغتشاشات
هرچند پیش از این نیز در سالهای اخیر فضای مجازی و شبکههای اجتماعی نقش بسزایی در ایجاد، تحریک و هدایت اغتشاشات داشتهاند، اما این بار عملکرد هماهنگ، یکپارچه و گسترده برخی پلتفرمهای شبکههای اجتماعی نشان میداد که این بستر پیشران اصلی دشمن برای ایجاد، هدایت و تداوم اغتشاشات است. پلتفرمهایی مانند اینستاگرام که همان فیلترینگ آشکار خود را نسبت به محتوای ضد اغتشاشات و برجسته سازی محتوای حامی اغتشاشات را البته به شکلی بسیار پررنگتر از گذشته اجرا کرد.
بالا رفتن اکانت با حمایت از اغتشاشات بر اساس الگوریتم اینستاگرام
بسته شدن پیج اینستاگرام نیما نکیسا، بازیکن معروف ایرانی به دلیل انتقاد نسبت به اغتشاشات
در بستر توئیتر نیز انبوه اکانتهای خارج کشور و اکانتهای داخلی در صورت درج هشتگ های مشخص در حمایت از اغتشاشات به سرعت مورد حمایت گسترده و بی نظیری قرار میگرفتند، به طوری که اعداد و ارقام و زمانبندی مربوط به ثبت کامنت ها، لایک ها و ری توئیت ها اساساً تناسبی با سابقه فعالیت آن اکانت نداشته و حتی در مواردی با آمار کل اکانت های فارسی زبان فعال در توئیتر نیز تناسب نداشته است. به عبارت سادهتر پلتفرمهایی که از آنها نام برده شد، خارج از قواعد و قوانین طبیعی خودشان با همه توان به مسئله حمایت از اغتشاشات وارد شدند.
سلبریتیها
یکی از بازیگران اصلی صحنه اغتشاشات، ورزشکاران و هنرمندان شاخص یا به قول مشهور سلبریتی ها بودند. هر چند همه سلبریتی ها در این پروسه وارد نشدند، اما همان تعداد که در حمایت از اغتشاشات موضع گیری کردند، به دلیل ضریب نفوذ بالایی که در جامعه، خصوصاً در نسل جوان داشتند، متأسفانه در شعله ور تر کردن آتش اغتشاشات مؤثر بودند. مباحث مربوط به سلبریتیها از سالها پیش در فضای رسانهای و افکار عمومی ایران مطرح شده بود؛ از زمانی که به شکلی فراگیر از مشارکت این افراد در صحنههای سیاسی استفاده شد. متأسفانه برخی از سلبریتی ها علی رغم هیچ سواد و اطلاعی از موضوعات سیاسی و حتی گاهی فرهنگی و اجتماعی و بدون تحقیق و مطالعه صرفاً بر مبنای منافع شخصی پشت پرده، به اظهار نظرهای صریح در بزنگاهها یا حوادث سیاسی پرداختند و مطابق با خواست جریانات خاص به افکار عمومی جامعه جهت دادند. با وجود مقابلههای جسته و گریخته در فضای رسانهای کشور با این پدیده که البته در دنیا کم نظیر است، اما مشاهده میشد که رسانههای ماهوارهای ضد انقلاب تلاش زیادی را برای برجسته سازی این شخصیتها انجام دادند و البته نتیجه این سرمایه گذاری که رد پای سرویسهای اطلاعاتی متخاصم را نیز در دل خود دارد، در سال ۱۴۰۱ به کمک این فتنه امنیتی آمد.
البته در مورد سلبریتیهای دور از سیاست و محتاطتر نیز نسخههای فشار مجازی اجرا شد که متأسفانه در برخی موارد نیز مؤثر بود. به این ترتیب که انبوه کامنت ها و مطالبات در صفحات شخصی این افراد آنها را برای اظهار نظر در حمایت از اغتشاشات سوق داد.
فشار رسانهای منوتو به هنرمندان ایرانی برای حمایت از اغتشاشات
مشابه این نسخه در مورد برخی از سلبریتیهای جهانی نیز اجرا شد که باز هم نتایج مشابه به دنبال داشت. به عبارت دقیقتر یک هنرمند اروپایی که شاید حتی نتواند بر روی نقشه موقعیت جغرافیایی ایران را مشخص کند و هیچ تصویری از جامعه ایران، دین اسلام و مسئله حجاب نداشته باشد، در حمایت از مهسا امینی اظهار نظر کرد.
حمایت تونی کروس، بازیکن آلمانی از آشوبها در ایران
تخریب اموال عمومی
نسخه تکراری اغتشاشات خیابانی در ایران باز هم در فتنه ۱۴۰۱ اجرا شد. اغتشاش گران مانند همیشه به تخریب اموال عمومی، بستن خیابان، آتش زدن سطل زباله و حتی تخریب خودروهای مردم در خیابان پرداختند. اتفاقی که معمولاً از معترضین اجتماعی یا مدنی در جریان یک رویداد اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی با مشارکت مردمی دور از انتظار است، اما در اتفاقات اخیر رخ داد و اثبات کرد که نه این حوادث یک رویداد اعتراضی و مردمی است و نه در حوزههای اجتماعی و سیاسی تعریف میشود، بلکه یک فتنه امنیتی است که قطعاً متضرر اصلی آن مردم خواهند بود.
بی معنی بودن یا عدم توازن منطقی این اتفاق را زمانی میتوان بهتر درک کرد که روایت روان و صریح این اتفاق را مرور کنیم؛ اگر فرض قضیه را بپذیریم که خانم مهسا امینی بر اثر ایراد ضرب و جرح به قتل رسیده، حال عدهای در اعتراض به خشونت یا مرگ یک دختر به خیابان آمدهاند و اکنون قرار است از دولت یا حاکمیت یا مسببین این اتفاق توضیح بخواهند و نفی خشونت را مطالبه نمایند. اکنون اتفاقی که در عمل رخ داده این است که همین عده با شعار نفی خشونت به تخریب اموال عمومی پرداختهاند، مغازه و خودرو مردم را تخریب کردند، آتش زدند و حتی در مواردی افراد غیر همفکر خود را که از پوششهای متفاوت استفاده میکنند، مورد ضرب و شتم قرار دادند!
اما آنچه این مؤلفه اغتشاشات ۱۴۰۱ را از حوادث مشابه در سالهای قبل متفاوت میکند، این است که معمولاً تخریب اموال عمومی در حوادث قبلی یکی از فرعیات در میان اهداف و کنش اغتشاش گران بوده است که اکنون در سال ۱۴۰۱ به اصل تبدیل شده و تقریباً میتوان گفت که حاضرین در میدان اغتشاشات در فتنه اخیر اساساً با هدف تخریب اموال عمومی به میدان میآیند؛ درواقع مدعیان مرگ مهسا امینی اعتراض خود را با شکستن شیشه اتومبیل مردم یا تخریب چراغ راهنمایی ابراز میکنند!
به همین سادگی با مرور همین یک پاراگراف میتوان فهمید که یا اساساً معترضین فاقد عقل و منطق هستند، یا اساساً این افراد مردم عادی نیستند و مطالبه آنها نیز واقعی نیست.
گروههای معاند و اپوزیسیون
بازیگر همیشگی اغتشاشات در ایران گروههای اپوزیسیون و ضد انقلاب هستند که هم به لحاظ تعدد و هم به لحاظ تنوع در دنیا و حتی شاید در تاریخ بی نظیرند. این گروهها که اغلب آنها سابقه اقدامات مسلحانه و تروریستی در کارنامه خود دارند یا با ادعای جدایی طلبی و تجزیه ایران فعالیت میکنند، به میدان آمده و سعی در نقش آفرینی در صحنه اغتشاشت را دارند.
اعتراف مجری بیبیسی از تلاش براندازان برای تجزیه ایران
در مورد این گروهها یک مسئله قابل تأمل است که به دلیل کسب منابع مالی و حمایتی این گروهها از سرویسهای اطلاعاتی متخاصم جمهوری اسلامی، درواقع صحنه ورود آنها به اغتشاشات میدان رقابتی است که هر کس میخواهد خودش را مؤثرتر از دیگری نشان دهد و به همین ترتیب از مواهب حمایتی بیشتری برخوردار گردد!
در این میان جریان سلطنت طلبی پر رنگتر از دیگر گروهها در اتفاقات سال ۱۴۰۱ ظهور و بروز داشت که البته در توضیح دقیقتر آن باید گفت که اکانت های مدعی جریان سلطنت در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و فعل و انفعالات کف میدانی آنها نشان میدهد که درواقع اینها سلطنت طلبان واقعی نیستند؛ زیرا اولاً جریان سلطنت طلب از گذشته تا به امروز هیچ گاه توان تشکیلاتی حتی برای به خیابان آوردن ۲۰۰ نفر در تهران را ندارد و دلیل دوم آنکه بررسی محتوای این اکانت ها در شبکههای اجتماعی ما را با پدیده جدید توهین به مقدسات رو به رو میکند! اتفاقی که در جریان سلطنت طلب مسبوق به سابقه نبوده و نیست. این دو دلیل و چندین و چند قرینه دیگر که در این مجال نمیگنجد نشان میدهد که اکانت های منسوب به جریان سلطنت طلبی در فتنه ۱۴۰۱ درواقع سلطنت طلب نیستند و این بازیگر اصلی فتنه اخیر یعنی رژیم صهیونیستی است که با این پوشش به میدان آمده و کنشگری میکند.
خشونت سازمان یافته و کشته سازی
پروژه کشته سازی که مشخصاً از اغتشاشات سال ۸۸ مسبوق به سابقه بوده، درواقع طراحی دشمن در اغتشاشات است که با هدف قرار دادن یک شهروند عموماً بی گناه و بی تأثیر در صحنه اغتشاشات سعی دارد تا این قتل را به گردن نظام انداخته و از این طریق موج نارضایتی و اعتراض را تشدید کند.
پروژه کشته سازی ندا آقاسلطان در سال ۸۸
این پدیده در سالهای ۹۶ و اغتشاشات سال ۱۳۹۸ بسیار پررنگتر اجرا شد و گواه آن شهدایی است که بدون هیچ ارتباطی با صحنه اغتشاشات، در ساعتی خارج از شروع ناآرامیها، در مکانی با فاصله معنادار با تجمعات و با سلاح یا ابزاری غیر از تسلیحات سازمانی مأمورین پلیس هدف قرار داده شدهاند.
کشف محمولههای متعدد سلاح و مهمات در ماههای قبل از این اغتشاشات یا در روزهای ابتدایی این ناآرامیها نشان از عزم دشمن برای اجرای این پروژه در داخل کشور دارد.
سلاحهای کشف شده از اغتشاشگران
در حوزه خشونت نیز نگاهی به رفتار اغتشاش گران در خیابان، مؤلفههایی غیر قابل انکار از افزایش میزان خشونت و تفاوت معنا دار آن با اغتشاشات گذشته در ایران را نشان میدهد. به عنوان نمونه هدف گذاری قتل مأمورین پلیس که در چند مورد به حمله با سلاح سرد، آتش زدن یا شلیک با اسلحههای ساچمهای به صورت مأمورین منجر شده، نشان میدهد که اغتشاش گران با اهدافی همچون شکستن هیمنه پلیس و ایجاد ترس در طرف مقابل و در نهایت خونینتر کردن ناآرامیها به سمت خشونت بیشتر پیش میرود؛ اتفاقی که با گراهای خارج کشوری آن از تریبون رسانههای ضد انقلاب، نظیر آموزش ساخت سلاحهای دست ساز مانند کوکتل مولوتوف، سازمان یافته بودنش نیز اثبات میشود.
بریدن گلوی پلیس در اغتشاشات