به گزارش مشرق، نشست تبیین سیاستهای کلی برنامه هفتم در حوزه سیاست خارجی از سوی مؤسسه پژوهشی - فرهنگی انقلاب اسلامی و دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای برگزار شد.
در این نشست که معاون اقتصادی وزیر امور خارجه، جمعی از دیپلماتها، نمایندگان مجلس و مسئولان نهادهای مرتبط حضور داشتند، مهمترین ضرورتهای روابط بینالملل در جهان کنونی و مختصات برنامه هفتم توسعه در این حوزه مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
نگاهداری: هدف برنامه هفتم بازآرایی جایگاه ایران در نظام بینالملل است
«بابک نگاهداری» رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه یکی از اولویتهای برنامه هفتم توسعه توجه به نظام بینالملل است، اظهار داشت: با توجه به اتفاقات روی داده در جهان که بر آینده تأثیرگذار است، تلاش کردیم تا جایگاه نظام جمهوری اسلامی را در نظام بین المللی بازآرایی کنیم.
وی افزود: تحولاتی در حال شکلگیری است که بر کشورهای مختلف تأثیر میگذارد؛ اقتصاد دنیا از غرب به شرق آسیا در حال انتقال است که نشانه آن شدت یافتن رقابت چین و آمریکاست.
نگاهداری با بیان اینکه ظرفیت درونی قدرتهای بزرگ برای پیشبرد اهداف توسعه خود به سقف رسیده، گفت: این قدرتها در پی برنامه توسعه فرامرزی در بخشهای خارج از سرزمین هستند و تنشهای امروز در همین راستاست.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس شرایط کشورمان را هم متأثر از این واقعیات دانست و تصریح کرد: چین برای حفظ توسعه اقتصادی در آینده مجبور به باز کردن مسیر خود به غرب و اروپاست که در پروژه کمربند راه در پی این هدف است؛ از طرف دیگر آمریکا هم برای مهار چین از ابتکاراتی استفاده میکند که یکی از آنها مهار کردن همین پروژه کمربند راه چین در غرب آسیاست.
وی افزود: ایران به دلیل قرار گرفتن در این منطقه دارای اهمیت ژئوپلتیک و ژئو اکونومیک دو چندان شده است و سرنوشت کشورها بیش از گذشته با این دو مفهوم گره خورده است؛ اگر در برنامه توسعه پیشین کمتر به اهمیت این موضوع پرداخته شده، اکنون پرداختن به آنها دیگر یک انتخاب نیست بلکه الزام است و ما باید به دیپلماسی اقتصادی و جایابی نظام جمهوری اسلامی در نظام بینالملل توجه ویژه داشته باشیم.
نگاهداری بر همین اساس تأکید کرد بر خلاف برنامه ششم توسعه که چندان توجهی به ظرفیتهای ژئوپولیتیکی و ژئو اکونومیک نشده، در برنامه در برنامه هفتم توسعه باید سیاست خارجی اقتصادمحور مورد توجه جدی قرار گیرد.
وی تصریح کرد: تا قبل از سال ۲۰۱۲ و آغاز تحریم نفت، اقتصاد ایران ذیل پروژه نفت قابل مدیریت بود و در کلانواره رابطه اقتصادی با جهان و غرب ذیل پروژه نفت تعریف میشدیم که گاهی فروش حداکثری و گاهی حداقلی بود؛ در برابر تضمین فروش نفت تضمین امنیت جریان نفت در منطقه خلیج فارس را میپذیرفتیم و در حد نیاز هم نفت میفروختیم.
نگاهداری افزود: با شدت گرفتن تحریم علیه ایران و مدیریت خروج ایران از چرخه نفت جهانی بدون مشکل، اهمیت نفت کاهش یافت. نفت دیگر برای ایران کالای امنیتی نیست و صرفاً یک محصول اقتصادی است؛ بنابراین در نظم جدید جهانی باید به پروژههای متعدد دیگری فکر کنیم که هم کارکرد امنیتی و هم اقتصادی داشته باشد.
وی خاطر نشان کرد: ارتباطات دوسویه و چندسویه با کشورهای منطقه و همسایه، ابتکارات چند کشور در قالب زنجیرههای اقتصادی و ایجاد درهمتنیدگی هم رشد اقتصادی را بالا برده و هم امنیت را تضمین میکند.
رئیس مرکز پژوهشهای مجلس در ادامه مشکلات ایران با بلوک غرب را در دو عامل استقلال سیاسی جمهوری اسلامی و جنگ بین قدرتهای بزرگ شرق و غرب دانست و تصریح کرد: منطقه ما آوردگاه این نبرد است و نباید منفعلانه میدان جنگ این دو گروه باشیم.
نگاهداری افزود: باید با ابتکارات در منطقه باید بتوانیم منافع اقتصادی را تامین کنیم. آمریکا در دورهای برای زمین گیر کردن چین، تصمیم گرفت وابستگی خود به نفت خلیج فارس را کاهش دهد اما چین به عنوان رقیب همچنان وابسته ماند و به این صورت امریکا چین را با این ظرفیت مدیریت کرد.
نگاهداری با بیان اینکه آمریکا روی کشورهایی که توانایی تضمین نفت مورد نیاز چین را داشتند تمرکز کرده است، گفت: کشورهایی مانند ایران و لیبی تحریم شدند تا این تضمین قطع شده و چین را با زنجیره انرژی مهار کند و در این بین ایران بهعنوان کشوری که مسیر انتقال زمینی انرژی به چین بود، مورد تحریمهای شدید قرار گرفت.
وی در تبیین پیششرطهای مورد نیاز برای جایابی ایران در نظام بینالملل گفت: باید ابتکارات زنجیره ارزشهای اقتصادی در منطقه را تشخیص داده و نقش ایران را در این زنجیره اقتصادی بهطور حداکثری ببینیم.
نگاهداری با بیان اینکه باید «نگاشت نهادی منعطف داخلی» تدوین شود، گفت: دستگاههای داخلی برای پشتیبانی ظرفیتهای بینالمللی ضعف جدی دارند. سازگاری استراتژی توسعه صنعتی، خطوط انرژی، مسیرهای لجستیکی و ترانزیتی و حتی پروژههای آمایش سرزمینی حتماً باید همسانی و سازگاری با دیپلماسی اقتصادی داشته باشند. پروژههای برون مرزی هم باید همسان و سازگار باشند تا به برنامههای توسعه دست یابیم.
نگاهداری گفت: ابتکارات راهبردی چین، اقدامات آمریکا، «کُریدورهای امنیتی - اقتصادی هند و ابراهیم» که برای مهار چین از سوی کاخ سفید پی گرفته میشود، اهمیت هند و پاسیفیک برای بریتانیا و آوردههای تحریم، از حوزههایی دانست که ایران میتواند منافع خود را در آنها پیگیری کند.
وی تصریح کرد: جنگ اوکراین و روسیه و فواید آن برای آمریکا و مضرات آن برای چین، همه میتوانند برای ما فرصتی تعریف شود. در قسمت شمال جنگ اوکراین و در مسیر دریا از سوی آمریکا محدودیتهایی برای پکن ایجاد شده است که میتواند فرصتی برای ایران تعریف شود.
فکری: نیازمند تعریف تازهای از سیاست اقتصادمحوریم
«علی فکری» معاون وزیر اقتصاد و رئیس سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران نیز در این نشست گفت: باید منظور و هدف خود را از سیاست خارجی اقتصادمحور مشخص کنیم که از دیدگاه من سیاست خارجی اقتصادمحور به این معناست که کشورها و اتباع حقیقی و حقوقی خارجی را در هزینههای توسعه خود شریک کنیم و از این طریق هزینه اجرای برنامه را کاهش داده و امکانپذیری آن را افزایش دهیم.
وی با بیان اینکه مشارکت طرفهای خارجی در کاهش هزینه برنامه توسعه در دو سطح کلان و خُرد است، توضیح داد: در سطح کلان باید بتوانیم منافع مشترکی را در برنامهریزیهای خود با طرفهای خارجی تعریف کنیم. تا امروز آنچه در سیاست خارجی جمهوری اسلامی و در برنامهریزیهای اقتصادی وجود داشته تنها تعیین سقف برای سرمایهگذاریهای خارجی بوده است که اصلاً به معنای سیاست اقتصادمحور نیست.
فکری افزود: سیاست خارجی اقتصادمحور این است که توجه کنیم و تشخیص دهیم کدام بخشها و قسمتهایی از سرمایهگذاری چین یا رویکرد روسیه یا اولویتهای همسایگان، با برنامههای ما نقاط مشترک دارد تا آنها را در این برنامهها شریک کنیم. نقطه اشتراک باید برنامه ما شده و برای دستگاهها تعریف شود.
رئیس سازمان سرمایهگذاری کشور تصریح کرد: همیشه نباید توجه و برنامهها کشور محور باشد؛ میتوان در بلوکهایی که حتی با ما نزدیکی هم ندارند، اشخاص حقیقی و حقوقی را یافته و در هزینه توسعه کشور مشارکت دهیم.
فکری با بیان اینکه یافتن این نقاط و عملیاتی و اجرایی کردن آن بخش کلان سیاست خارجی اقتصادمحور است، در تبیین بخش خُرد این سیاست گفت: اخیراً جلسهای با وزیر خارجه مجارستان داشتم که او در این جلسه با نام بردن از دو شرکت که در رابطه با ایران مشکلاتی داشتند، خواستار حل آن مشکلات شد. این دیدگاه در سطح خُرد، ظرفیتهایی ایجاد میکند اما در وزارت امور خارجه برای این موضوع ساختار و وظیفهای ایجاد نشده است.
وی تصریح کرد: نه در سطح کلان نیازسنجی صورت گرفته و نه در سطح خُرد برای پیگیری نهادها و شرکتهای ایرانی ساختاری ایجاد شده است که در برنامه هفتم توسعه باید این موضوع مورد توجه قرار گیرد.
فکری ادامه داد: مرحله بعد پاسخ به این پرسش است که چرا نمیتوانیم به این نقطه برسیم؟ واقعیت آن است که در کشور مجری برنامه توسعه در کشور نداریم، مجری که بتواند ابعاد مختلف اجرا را از بالا به عهده گرفته و هماهنگی لازم را بین دستگاههای مختلف هم قبل از نوشتن برنامه و هم در مرحله اجرا، ایجاد کند.
وی رقابتهای بین دستگاهی را از عوامل بازدارنده دانست و گفت: در تخصیص امکانات و تعیین پروژههای اولویتدار که بسیار زیاد است، باید تصمیمی گرفته شود و در بسیاری از مواقع این اتفاق نمیافتد و فرصتهای خارجی تنها به این دلیل که نمیتوانیم پروژههای اولویتدار را تعیین کنیم، از بین میروند.
معاون وزیر اقتصاد تصریح کرد: منابع بارها و بارها به اولویتهای متعدد تخصیص داده میشود؛ بهگونهای که امکان اجرای هیچیک از آنها ایجاد نمیشود. اگر بتوانیم در برنامه هفتم توسعه این نقصان را اصلاح کنیم، خدمت بزرگی انجام دادهایم.
فکری در پایان تصریح کرد: بسیاری از کشورهای دنیا بهمنظور ایجاد هماهنگی، نهاد متولی روابط اقتصاد خارجی تعریف کردهاند که در ایران چنین نهادی وجود ندارد. اگر بتوانیم در جهت ایجاد تمرکز در روابط اقتصادی حرکت و ساختارهای متعدد موجود را هماهنگ کنیم راهگشا خواهد بود.
انتقاد حقبین از بیتوجهی به روابط اقتصادی خارجی در اداره امور
سفیر پیشین ایران در استرالیا با بیان اینکه در برنامه هفتم توسعه بهعنوان سند کلی کشور برای اولین بار است که در حوزه دیپلماسی از نیروی انسانی صحبت شده است، گفت: جمهوری اسلامی ایران سه دهه با اقتصاد نفتی زندگی کرد که اژدهایی هفتسر زیر پای ملت رشد داد و منشاء مشکلات گسترده در اقتصاد و حتی حوزههای اجتماعی و فرهنگی شد که امروز شاهد آن هستیم.
«فریدون حقبین» افزود: در آسیبشناسی مشکلات موجود باید تصریح کرد که در سه لایه فرهنگ مدیریتی، ساختار اجرایی و عوامل میدانی مشکل وجود دارد.
وی با بیان اینکه هنوز پس از چهار دهه هیچکس ناظر بر مشکلات جاری در کشور به دیپلماسی نگاه نمیکند، گفت: یک سفارتخانه پایانهای است که پشتسر آن ارتباطات و اتفاقاتی وجود دارد که یا به کارکرد خاص آن پایانه منتهی میشود یا از منشاء این پایانه دادههایی تولید میشود که باید در مرکز پشتسر آن پایانه حل و فصل شده و منتج به نتیجهای شود.
سفیر پیشین ایران در استرالیا با تشبیه سفارتخانه به شیر آب و بیان اینکه اگر با باز کردن شیر آبی جریان نیابد کسی بررسی نمیکند که اساساً مخزن آبی وجود دارد؟، تصریح کرد: سفارتخانه و وزرات امور خارجه متکی به ظرفیتهای ملی است؛ به این معنا که اگر موشکی تولید میشود که می تواند در هفت دقیقه رژیم صهیونیستی هدف قرار دهد، استفاده از ظرفیت آن موشک بر عهده سفارتخانههاست.
حقبین با طرح این پرسش که باید دید که فرهنگ و این ساختار مدیریتی آیا اجازه تغییرات اساسی را میدهد؟، افزود: در هنگام تدوین برنامه ششم تأکید شد که این برنامه باید با حداکثر ۴ تا ۶ اولویت اصلی بسته میشد، چون نیازها نامحدود و منابع محدود است.
وی ادامه داد: در آن دوران مشخص شده بود که در ایران ۸۴ میلیون هکتار زمین داریم که تنها برای ۹ میلیون آن آب وجود دارد و اگر یکی از آن اولویتها آب بود، اکنون شرایط در این حوزه متفاوت بود.
سفیر پیشین ایران در استرالیا با بیان اینکه شاهد توسعه کشورهایی در مدت خیلی محدود بودیم، گفت: کشورهایی چون بلغارستان در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۷ مسیر الحاق به اتحادیه اروپا را طی میکرد که نه صنعت، نه کشاورزی و نه خدمات آن در اروپا اهمیت نداشت. این کشور ابتدا اولویت خود را تبدیل شدن کشور به هاب تجاری تعریف کردند که در دو سال مسیرهای ترانزیتی خود را تکمیل کردند، اولویت دیگر را گردشگری زمستانی و تابستانی تعریف کردند و ظرف کمتر از دو سال موفق شدند همه زیرساختها را تکمیل کنند و به مرکز تجارت منطقه تبدیل شدند.
وی به نمونه دیگری در این زمینه اشاره کرد و با بیان اینکه امارات از مدیریت بازار به مدیریت داده رسیده است، گفت: با این مدیریت داده، امارات میتواند بسیارهای از حوزههای جابهجایی پول، سرمایه، کالا، مالی، نوآوری و فرهنگی را مدیریت کرده و از آن سود ببرد.
حقبین ضرورت دیگر را اصلاح لایه ساختاری دانست و ادامه: در این ساختار باید نگاه به دیپلماسی تغییر کند. در چهل ساله گذشته ساختار را تشکیلات و ادغام آن در وزرات امور خارجه تصور میکردند اما در این ساختار مسائلی وجود دارد که منحصراً باید متخصصین مرتبط با شناخت این مسائل به آنها بپردازند.
این دیپلمات با بیان اینکه وزارتخانهها پر از نیروهای انسانی ارزشی است اما مهم نحوه بهکارگیری و ساماندهی فکری آنهاست، در بررسی عوامل و عناصر بهعنوان الزام سوم گفت: در مقطعی ۳۵ هزار فعال اقتصادی به ایران آمدند اما دست خالی برگشتند و مقدار جزئی سرمایهگذاری اتفاق افتاد؛ چون بهصورت میدانی هیچ بخشی از کشور را با فکر روابط اقتصادی خارجی ساماندهی نکردیم. نظام پشتیبانی حقوقی از منظر توسعه روابط اقتصادی خارجی بسیار مبهم است.
وی در پایان تصریح کرد: اگر دنبال فرمول باشیم کارآیی ندارد اما اگر برای انجام کار برنامه نوشته میشود، میتوان با بررسی الزامات به نتیجه رسید.
ملکی: به قرارگاه رسانهای متمرکز نیازمندیم
مشاور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز با بیان اینکه واقعیتی در جهان بهعنوان گذار تاریخی در جریان است، گفت: شروع اصلی این واقعیت از پیروزی انقلاب اسلامی بود؛ براساس گزارش مراکز آیندهپژوهی، هندسه جهان آینده مبتنی بر چهار قدرت، میداند که قدرت نخست قاره آمریکا با محوریت این کشور، قدرت دوم آسیا با محوریت چین و ژاپن، قدرت سوم آمریکای لاتین با مرکزیت برزیل و قدرت چهارم، قدرت جهان اسلام با مرکزیت قلب آن در غرب آسیاست.
«رضا ملکی» با بیان اینکه جمهوری اسلامی ایران و کشورهای همگرا در این منطقه قدرت مطرحی محسوب میشوند، افزود: کلانروندها افول قدرت آمریکا در حوزه فرهنگی را در کنار حوزههای سیاسی و اقتصادی در کنار افزایش به معنویت در جهان را نشان میدهند.
وی با بیان اینکه این روندهای کلان از افزایش نیاز بشر به اخلاق حکایت دارند، گفت: نقشآفرینی دین و معنویت در معادلات بینالمللی افزایش یافته که موضوعی کاملاً روشن است.
ملکی افزود: باید نسبت امت اسلام با دوران گذار تبیین شود، گفت: اینکه جهان اسلام در این گذار تاریخی چه شرایطی پیدا خواهد کرد، سوال مهمی است که اگر در موضع ضعف باشد، محکوم به تبعیت است که در آیات قرآنی این زمینه مسلمان نهی شدهاند.
مشاور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: درگیری که برای مسلمانان و جهان اسلام ایجاد کردهاند، فرصت توجه به آینده را از آنان گرفته است و یکی از بهترین نقش آفرینیهای جمهوری اسلامی در این زمینه میتواند افقگشایی برای دیگر مسلمانان و پیشبینی آرمانشهر برای جهان باشد.
وی افزود: ارتباط ما با دنیای اسلام باید برپایه اهداف و آرمان و منافع مشترک باشد، گاهی بیش از حد بر حوزههای کلامی و فقهی و عقیدتی تمرکز میشود، در حالی که مسیر منافع مشترک به ویژه اقتصادی بسیار هموارتر است؛ این شرایط هوشیاری رقبا را در پی داشته و با ابزارهای نوین و پیچیده به جنگ این گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفته و ایران در یک جنگ تمام عیار نرم، مشابه روزهای ابتدای جنگ قرار گرفتهایم.
ملکی با طرح این سوال که قرارگاه رسانهای جمهوری اسلامی که بتواند ظرفیتهای این حوزه را بسیج کند کجاست؟، اظهار داشت: امروز جنگ ادراکی و شناختی مطرح است که نیازمند تدبیر است. عامل اصلی قدرت نرم، دیپلماسی عمومی است که در ایران نزدیک به ۷۰ دستگاه و نهاد فعالیت دارد که درست ساماندهی و هدایت نمیشوند که مدل حکمرانی دیپلماسی عمومی و فرهنگی در خارج از کشور باید د برنامه هفتم توسعه مورد توجه قرار گیرد و امکانات محدود درست مدیریت شود.
وی با اشاره به اینکه در این مدل بیش از گذشته به کنشگران غیرحاکمیتی توجه میشود، تصریح کرد: به این دلیل که طرف مقابل با ایران سر جنگ کلاسیک ندارد، پس باید با جنگ نامتقارن به مقابله با آنها رفت اما امتداد بینالمللی ظرفیتهای رسانهای متأسفانه قوی و زیاد نیست که باید مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که حوزه دیپلماسی عمومی است.
مشاور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: بر اساس بیانات رهبر انقلاب، تحریم بر تحریف استوار شده است و اگر دیپلماسی قوی بتواند تحریف را خنثی کند، میتوان تحریمها را هم خنثی کرد. تجربه تاریخی به ویژه انقلاب اسلامی به ما نشان میدهد که سرمایه آن ایمان و فطرت مردم بوده است که با همین سرمایه میتوان موفق شد.
وی با تأکید بر اینکه سهم ایران از بازار صنایع فرهنگی منطقه باید مورد توجه ویژه قرار گیرد، افزود: ظرفیتهای بسیاری در دانشگاهها و بخشهای دیگر وجود دارد که میتوان از آنها در مسیر این دیپلماسی عمومی استفاده کرد که میتواند در برنامه توسعه هفتم مورد توجه قرار گیرد.
ملکی همچین درباره کمیسیونهای مشترک ایران دیگر کشورها پیشنهاد داد که این کمیسیون به شورایهای عالی ارتقا یافته و سطح آن به وزرا و روسای جمهوری افزایش یابد.
پاکآیین: نگاه تهدیدمحور باید به نگاه اعتمادمحور تغییر یابد
«محسن پاکآیین» کارشناس مسائل حوزه سیاست خارجی با بیان اینکه موضوع کنشگری در سیاست خارجی بسیار اهمیت دارد، گفت: جمهوری اسلامی ظرفیت کنشگری دارد و در مسائلی مانند حقوق بشر و زنان میتواند مدعی باشد. غرب در این زمینه حرفی ندارد و باید ما کنشگر و مدعی باشیم و آنها را به چالش بکشیم.
وی با تأکید بر اینکه کسی که انقلابی و ارزشی نباشد نمیتواند کنشگری کند، توضیح داد: در بُعد داخلی باید بین وزارتخانهها و نهادهای رسمی و غیررسمی هماهنگی وجود داشته باشد.
پاکآیین با اشاره به اینکه همه باید یک هدف مشخص و مشترک را دنبال کنند، گفت: امروز اصلیترین نیاز برای همکاری با کشورهای همسایه اراده سیاسی است که در پی آن اعتماد سیاسی خواهد آمد، نگاه تهدیدمحور نمیتواند اعتماد آفرین باشد و باید به نگاه اعتماد آفرین تغییر یابد.
این دیپلمات ادامه داد: همسایگان ایران در آسیای مرکزی در خشکی محصورند و ایران با استفاده از دسترسی خود به آبهای ازاد، در مسیر ترانزیت ریلی و سوآپ نفتی میتواند درآمدزایی کند. کشورهای قفقاز همه در حال توسعه بوده و در پی ابزار ساختمانی و فنی هستند که میتوان از این نیاز استفاده کرد. حوزه نفت و گاز، برق و انرژی هم میتوان با این کشورها کار کرد.
پاکآیین افزود: کشت فرامرزی و کشاورز محوری با کشورهای همسایه میتواند اولویت داشته باشد و مبنای این همکاریها اعتماد است.
وی تصریح کرد: کشورهای آسیای مرکزی دارای مشترکات فرهنگی هستند اما به همان اندازه هم نگران این موضوع هستند اما جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است که چشمداشتی به خاک همسایه و تغییر مرزها ندارد.