به گزارش مشرق، روزنامه همشهری نوشت: برقراری صلح و آرامش بخشی از مضامین همیشگی رویدادهای ورزشی در سطح بینالمللی بوده است. حفظ فاصله ورزش با سیاستزدگی و مناقشات حاکم بر فضای عمومی کشورها خط قرمز این رقابتها بوده است. فدراسیونها و نهادهای بینالمللی ورزشی نیز با سختگیری بیشتری در مقایسه با سایر سازمانهای بینالمللی سعی در عاری ماندن ورزش از مناسبات سیاسی داشتهاند. فوتبال بهعنوان محبوبترین و پرطرفدارترین صحنه رقابت ورزشی، پررنگترین نقش را در این مسئولیت اجتماعی ایفا کرده؛ تقویت روحیه ملی و همبستگی ملتها فارغ از تنگناها در محیط و دایره سیاست نیز زیر پوست برگزاری مسابقات فوتبال به چشم آمده است.
دود اختلافات و تعارضات داخلی ۲ماه اخیر کشور کی و از کجا به جامجهانی فوتبال۲۰۲۲کشیده شد و از سوی معدود جمعیتهای پرهیاهو به ضدمفهوم ملی و میهنی این رقابتها مبدل شد؟ چرا رویه دائمی و قاعده پرقوام مسابقات جهانی در شعارهای ضدآتشافروزی، تنازعات داخلی، خونریزی، فقر و جلوگیری از بروز درگیریها و جنگهای داخلی، منطقهای و بینالمللی نقض شد و بازیکنان تیم ملی بهصرف حضور تیم ایران در رقابتهای جامجهانی آماج شدیدترین حملات و تخریبها قرار گرفتند؟ صرف فضای ملتهب سیاسی ۲ماه اخیر کشور منطق جاری و محکمی برای انصراف بازیکنان در رقابتهای جامجهانی یا پهن کردن رخت ملوث سیاست روی دیوار جامجهانی و جلوی انظار جهانی بود؟ فردای پایان رقابتهایی از این دست کدام منطقهالفراغ و عالم تنفسی از این دست برای مردم سرزمین ایران باقی میماند؟ بهراستی دیوار ترکناخورده دیگری برای چفتو بستهای فردای آشتی سر پا میماند؟
حوادث انتخاباتی۱۳۸۸و اعتراضات منتهی به خشونتهای خیابانی۱۳۹۶و ۱۳۹۸تنها بخشی از اتفاقاتی بودند که کم یا زیاد با مشابهتهای یک رویداد سیاسی میتوانستند صحنه انتقامگیری معدودی از ایرانیان از خودشان در آوردگاههای ورزشی باشد، اما در تلخترین شرایط نیز منجر به خوشحالی از باخت تیم ملی نشد. حتی بروز برخی خوشحالیهای محل تعجب از روی کار آمدن دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا و خروج کاخ سفید از برجام در اردیبهشتماه۱۳۹۷نیز مانع از شادی بیحدوحصر ایران در رویارویی فوتبال ایران با اسپانیا و پرتغال در خردادماه همان سال نشد. شادیهای پراکنده خیابانی پس از باخت دوشنبه عصر فوتبال ایران مقابل انگلیس چه تعبیری جز برخورد سیاسی با این رویداد ورزشی داشت؟ آش این تنازع در زمان حضور تیم ملی در رقابتهای جامجهانی قطر آنچنان شور شد که حداقل نقدها نسبت به رفتارهای ضدمیهنی برخی از ایرانیان نیز تحمل نشد و سنگینترین دشنامها نثار انتقادهای اعتدالی و مودبانه و از سر دلسوزی چهرهها و فعالان سیاسی شد. معترضترین جریانات سیاسی حوادث ۲ماه اخیر کشور نیز تسویهحسابهای سیاسی سر تیم ملی را به نقد کشیدند و آن را خارج از رفتارهای مفید به حال وطن و آینده کشور دانستند. با این حال مخالفان افراطی این بار با تمام قوا پای فوتبالیستها را به میدان سیاست کشیدند تا از این آش و ملغمه شور و تاریک، یکبار دیگر دغدغهها نسبت به حرکتهای مبهم آنان برای آینده ایران سر به فلک بگذارد.
علی شکوریراد، دبیر کل حزب اتحاد ملت که حزبش با تعلیقی ۳ماهه در حوادث ۲ماه اخیر کشور روبهرو شده است، طی توییتی در واکنش به اتفاق اخیر نوشته است: «نمیشود آنهایی را که از باخت تیم ملی فوتبال ایران خوشحالی کردند هموطن خود دانست؛ چه برسد آنها که قلب جوانان ملیپوش وطن را هدف گرفته و بیشرف خطابشان کردند یا بدون شرم پرچم انگلیس را بالا بردند. ورزش و فوتبال هم بخشی از زندگی جوانان است. ملت مظلوم ایران از دوطرف تیر میخورند.» جلیل محبی، دبیر سابق ستاد امر به معروف و نهی از منکر نیز در توییتی با اشاره به آسیب نحوه مواجهه با باخت تیم ملی مقابل انگلیس به مسئله هویت ایرانیها اشاره کرد و نوشت: «بیش از باخت تیممان از باخت هویتشان ناراحتم.»
واکاوی برخورد هیجانی بعد از شکست در جام جهانی
عماد افروغ جامعهشناس درباره بازی تیم ملی ایران در جامجهانی و شادی و بیطرفی عدهای از مردم، گفت: مشخص نیست این موضوع چقدر فراگیر بودهاست. شاید عده قلیلی شادی کرده باشند، اما همان عده قلیل هم معلوم نیست اگر ایران پیروز شده بود، غمگین میشدند. نمیشود داوری کرد که چون تیم ایران شکست خوردهاست، برخی شادی کردهاند. اگر تیمملی پیروز میشد، باید دید که چه واکنشی از خود نشان میدادند. عماد افروغ افزود: شعاردادن علیه تیمملی و علیه پرچم ایران، توهینکردن یا بیتوجهیکردن به سرود ملی، هیچیک توجیه ندارد و فقط مسئله این نیست که بگوییم ورزش ربطی به مسائل سیاسی ندارد. کلا بیتوجهی به هویت ملی ایران، هویت تاریخی ایران به هیچوجه قابلقبول نیست. این را باید توجیه کرد، باید آگاهیبخشی کرد، باید مردم متوجه این مسئله باشند.
وی گفت: ممکن است که نظامهای سیاسی بروند و نظام سیاسی دیگری جایگزین شود. این موضوع در تاریخ ایران هم زیاد اتفاق افتادهاست، اما آنچه باقی میماند، هویت ملی و هویت ایرانی ماست که در واقع افتخار ماست، به آن میبالیم.
افروغ ادامهداد: فعلا نظام سیاسی ما نظام سیاسی جمهوریاسلامی ایران است و سرود جمهوریاسلامی نیز سرود ملی ماست. برخی میگویند این سرود جمهوری اسلامی است و برخی دیگر میگویند سرود ایرانی و چرا میگوییم سرود ملی؟ این سرود جمهوریاسلامی ایران است، یادمان نرود.
وی عنوان کرد: اگرهم بنا باشد به مطلوبها و ارزشهایمان توجه نداشته باشیم و نخواهیم با دیدی ارزشی و هنجاری به نظام سیاسی مستقر نگاه کنیم، باز هم فعلا نظام سیاسی جمهوریاسلامی مستقر است. فعلا پرچم، سرود جمهوریاسلامی ایران است و باید به آن احترام گذاشت و به مخیلهمان نیز نباید خطور کند که خدای نکرده اهانتی به آن کنیم.
این جامعهشناس اضافهکرد: حال امیدوارم این اهانتها از سر هیجان باشد؛ از سر «خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو» باشد. باید درنظر داشت انسانهایی که مقاوم و دلیلمحور هستند، براساس باورهای خود عمل میکنند، ولو اینکه دیگران جور دیگری بیندیشند. امیدوارم این یک خطای هیجانی بوده باشد و مطمئنم چندان رواجی ندارد.