سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژههای مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم. در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*******
روزنامههای امروز سه شنبه هشتم آذرماه در حالی چاپ و منتشر شد که سرعت غیر مجاز قیمت خودرو، تصمیم خاتمی برای ختم سیاستورزی و از «مادر تمام بازیها» تا «سیاسیترین بازی تاریخ جام جهانی» در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
مسابقه تیم ملی ایران با آمریکا در چام جهانی قطر مورد توجه تمامی روزنامهها قرار گرفته است. روزنامه اعتماد در اینباره نوشته است:
چهار سال پیش و پس از بازی ایران و مراکش همین غزل را دستمایه یادداشتی کردیم و نوشتیم یوزپلنگهای ایرانی سرنوشت محتوم پلنگ داستان را عوض کردند. آنها پریدند و پنجه به ماه زدند. ماه را به زیر کشیدند و در آغوش گرفتند. آن زمان فوتبال ایران بیشتر از صعود به این فکر میکرد که بالاخره میتواند جام جهانی را با برد آغاز کند یا نه. بچههای ایران آن طلسم را شکستند و حتی مغرورانه پیشتر هم رفتند. خودشان را به نوک قله رساندند و از آنجا به شوق کسب دومین افتخار تاریخی پریدند. اما نشد. سقوط دردناک بود و صدای شکستن استخوانهایمان بعد از سوت پایان بازی ایران و پرتغال به گوش رسید.
اعتماد در ادامه نوشته است:
امشب اما یوزهای ایرانی دوباره خودشان را به آن بلندی رساندهاند. با این تفاوت که نسبت به چهار سال پیش بزرگتر و بالغتر شدهاند. اینبار شکارچیهای قهارتری به نظر میآیند و دورخیزشان نشان میدهد به موفقیت نزدیکترند. همین که توانستند شروع فاجعهبار در جام را با یک برد درست و حسابی به فراموشی بسپارند و دوباره قد علم کنند یعنی امسال با دورههای پیش فرق میکند. بچههای ایران امشب میخواهند بلندترین پرواز خود را به نمایش بگذارند و ماه بلند را که ورای دست رسیدن است به چنگ آورند.
روزنامه هممیهن اما روایت دیگر از این مسابقه داشته و با اشاره به روز تاریخی ۸ آذر در سال۷۶(روز پیروزی تیم ملی بر استرالیا) نوشته است:
هشتمآذر نهتنها در تاریخ فوتبال که در روند تحولات جامعه ایران، نقش و جایگاهی نمادین پیدا کرد. آن نسلی که طعم آن روز را چشیدهاند، شاید در بردهای مهمتر ایران (از جمله دو برد در جامجهانی ۱۹۹۸ و ۲۰۱۸ برابر آمریکا و مراکش) دیگر آن طعم را نچشیدند. آن طعم، طعم خواستن و توانستن بود. طعمی که امروز، جامعه با آن بسیار فاصله دارد. جای آن را خواستن و نتوانستن گرفته است. بخش مهمی از این حس هم، ناشی از شکست پروژه نسل ماست. نسلی که در دومخرداد به میدان آمد تا تحول آفریند؛ اما نتوانست به آنچه میخواست برسد. حال، یا خواستهایمان متناسب با واقعیت نبود و جنس رویایی داشت؛ یا موانع موجود در واقعیت، بیش از آنچه میپنداشتیم سخت بود که دود شود و به هوا رود. شاید، تلخترین واقعیتی که نسل ما چشید، این بود که دستیابی به رویا در سیاست بهسادگی فوتبال نیست. در زمین فوتبال، ممکن است معجزهای رخ دهد، والدیر ویهرایی بیاید، ابراهیم تهامیای پیدا شود، تماشاگر دیوانهای جو را بههم بریزد تا در نهایت، توپی به غزال تیزپایی برسد و حماسهای خلق شود. زمین سخت و لیز سیاست، اما نشانمان داد که نمیتوان به هرچه خواست، رسید. نمیتوان هرآنچه درست میپنداریم، اراده کنیم. نمیتوان طرف مقابل را مانعی پنداشت که باید از آن گذشت.
در ادامه این گزارش بازی فوتبال به زمین اغتشاشات گره خورده و آمده است:
امروز هشتمآذر دیگری است؛ در جامعه دیگری. جامعهای کاملا متفاوت با پسادومخرداد، با هشتمآذر ۱۳۷۶. جامعه امروز که میتوان بهتسامح آن را پسامهسا خواند، جامعهای است خشمگین با خواستهایی انباشته. خشمگین از آنچه طی بیش از ربع قرن خواسته و به آن، دست نیافته است. بخشی از این جامعه چنان خشمگین است که حتی از همراهی با تیمملی ابا دارد. بهانهاش غم مردم است؛ اما واقعیت آن است که میان خود با آنچه در زندگی عادی و رسمی در جریان است، شکافی پرناشدنی مییابد و ازاینرو، بر هرچه رنگوبو و نسبتی با آن دارد، برمیآشوبد. حتی، اگر تیمملی فوتبال باشد. چنین است که هشتمآذر امسال، گویی قرنها با هشتمآذر ۱۳۷۶ فاصله دارد. چون ما و نسل ما و نسلهای پس از ما، بسیار با حسی که در آن روز داشتند، فاصله دارد. حس همهباهمبودن، حس خواستن و حس توانستن...
روزنامه شرق نیز بازی تیم ملی را آمریکا را مورد ارزیابی قرار داده و مینویسد:
حال درست ۲۵ سال بعد از آن اتفاق شیرین، درست در یک هشتم آذر دیگر، تیم ملی باید یکی دیگر از حساسترین بازیهای عمرش را تجربه کند؛ این بار در جام جهانی و در آستانه صعود به مرحله یکهشتم نهایی. در تاریخ سابقه نداشته که تیم ملی بتواند در جام جهانی از گروهش صعود کند، ولی این بار سرنوشت صعود به دست ایران افتاده و آنها میتوانند با رقمزدن یک نتیجه درخور، نامشان را در تاریخ ثبت کنند. اگرچه هنوز هم شاید این ابهام بزرگ وجود داشته باشد که آیا هشتم آذر امسال هم میتواند کارایی هشتم آذر ۲۵ سال پیش را داشته باشد یا نه؛ هشتم آذر ۷۶ بسیاری را غافلگیر کرد و طبیعی است که بتوان یک غافلگیری دیگر را هم در بامدادان به انتظار نشست.
روزنامه همشهری از آرزوی صعود تیم ملی گفته و نوشته است:
اگر به گذشته برگردیم متوجه یک حقیقت ساده میشویم. ما قبل از این، بازیهای «سوم» حساس زیادی در جامجهانی داشتیم. ۹۸ مقابل آلمان، ۲۰۱۴مقابل بوسنی و ۲۰۱۸روبهروی پرتغال. هر بار اگر برنده بازی میشدیم، به مرحله بعدی میرفتیم. هر بار کافی بود ۳ امتیاز بگیریم و صعود کنیم. در همه تاریخ اما هرگز اینطور نبوده که بتوانیم طعم صعود را بچشیم. پس تا امروز هرگز تا این اندازه به صعود نزدیک نبودهایم. این فرصت ویژهای است که نباید از دست برود. مهمتر از همهچیز اما، بودن در این موقعیت و تجربه کردن این هیجان است. این لذتی است که هر ثانیه همراه تیم خواهد بود. تیمی که بهمعنای واقعی کلمه، متحد است. تیمی که همه نفرات اصلی و نیمکتنشینش برای یک هدف میجنگند. تیمی که میخواهد تاریخساز شود. تیمی که همهچیزش را در زمین میگذارد تا با ناامیدی برخورد نکند. این تیم، قصهای میسازد که برای سالها تکرار شود. این تیم کاری میکند که هیچوقت از یادها نرود.
روزنامه ایران نیز صعود تیم ملی را رویای مردم خوانده و مینویسد:
صعود رؤیایی است که بسیاری از علاقهمندان به فوتبال ایران آن را در سر میپرورانند و امیدوارند این آرزو محقق شود، خصوصاً که این بازی امروز هشتم آذرماه است؛ سالروز بازی تاریخی ایران و استرالیا که تیم ملی با تساوی ۲-۲ برابر این تیم در سال ۱۳۷۶، به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه صعود کرد تا روزی فراموشنشدنی در تاریخ فوتبال ایران به ثبت برسد. حالا در بیست و پنجمین سالروز آن بازی، یک بازی بزرگ دیگر از راه رسید و همه در انتظار هستند تا یوزها حماسهای دیگر را مانند حماسه ملبورن رقم بزنند و با رقمزدن اولین صعود از مرحله گروهی جام جهانی، دست به تاریخسازی بزنند.
ایران در ادامه نوشته است:
تیم ملی در حالی امیدوار به صعود است که پس از شکست سنگین و غیرمنتظره ۶ بر ۲ برابر انگلیس، در بازی دوم برابر ولز نمایشی خیرهکننده از خود به جا گذاشت و با ارائه یک بازی زیبا و تماشاگرپسند، موفق شد حریفش را ۲ بر صفر شکست دهد، دیداری که گلهای آن در وقتهای تلف شده و لحظات پایانی به ثمر رسید؛ یکی با شوت دیدنی روزبه چشمی از پشت محوطه جریمه و گل دوم با ضربه چیپ رامین رضاییان.
قلم بی سند زیباکلام کار دستش داد!
روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود درباره تولید اخبار دروغین توسط ضد انقلاب و اصلاحطلبان نوشته است:
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که مدتهاست برخلاف انتظاری که از یک استاد دانشگاه میرود، با اتخاذ مواضع غیر علمی، غیر مستند و سخیف، شأن خود را در حد یک سلبریتی کم مایه تقلیل داده است، پس از آنکه در آخرین ادعایش درباره آمار کشتهشدگان حوادث آبان ۹۸، نتوانست مستنداتی ارائه کند، به مرجع قضایی احضار شد و اذعان کرد: «بنده هیچ منبع و مأخذ موثقی پیرامون صحت و سقم آمار کشته شدگان ندارم.» این اعتراف پس از آن صورت گرفته که روز یکشنبه صادق زیباکلام طی پیامی که در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر کرد ضمن انتقاد از حسن روحانی، رئیسجمهور سابق کشورمان ادعایی را مطرح کرد که این ادعا بلافاصله با واکنش دستگاه قضایی مواجه شد و زیباکلام به مرجع قضایی فراخوانده شد.
جوان در ادامه نوشته است:
زیباکلام که مدعی کشته شدن ۴۰۰ نفر در جریان اعتراضات آبان ماه در ۹۸ در ایران شده بود، صبح دیروز با مراجعه به دادسرا به توضیح در این مورد پرداخته است و حالا برای تنویر افکار عمومی عنوان کرده صحبتهای او بر پایه آمارهای ضد انقلاب، یک سازمان به اصطلاح حقوق بشری غیرقانونی و فضای مجازی بوده است. زیباکلام در پست منتشر شده در اینستاگرام ضمن اذعان به نداشتن هیچ منبع و مأخذ موثق پیرامون صحت و سقم آمار کشتهشدگان آبان ماه گفته است: «لازم میدانم در خصوص رقم کشتهشدگان، این توضیح را بدهم که بنده هیچ منبع و مأخذ موثقی پیرامون صحت و سقم آمار کشتهشدگان ندارم. رقم ذکرشده در پست دیروز، صرفاً بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران در نروژ، مسموعات در فضای مجازی و گفتههای رسانههای فارسیزبان خارج از کشور میبود. من خودم شخصاً هیچ علم و اطلاع موثقی از آمار کشتهشدگان ندارم!
خاتمی از سیاست خداحافظی میکند؟
روز گذشته احمد زیدآبادی فعال سیاسی اصلاحطلب خبر داد که خاتمی قبل از اغتشاشات تصمیم داشته از سیاست کنارهگیر کند؛ البته فضای اغتشاشات باعث شده است تا در تصمیم خود صرفنظر کند! روزنامه اصلاحطلب آرمان ملی نوشته است:
«کنارهگیری خاتمی از سیاست» این خبر چه تاثیری در فضای سیاسی و حتی غیر سیاسی جامعه دارد؟ پیش از هر قضاوتی باید به جایگاه خاتمی پرداخت. آنچه از سال ۷۶ تا ۸۴ یعنی در دوران ریاستجمهوری خاتمی گذشت، در اذهان بسیاری از افراد هست از قتلهای زنجیرهای تا ترور سعید حجاریان و توقیف گسترده مطبوعات. اما آرامش ظاهرا با خاتمی همراه نبود و پس از دوران ریاستجمهوری تا امروز مورد هجمه مخالفانش است. خاتمی یا هر سیاستمدار و کنشگر سیاسی از زمانیکه پا در این میدان میگذارد باید فراز و فرودها را بپذیرد و بیش از همه خود را متعهد به رفتاری بداند که جامعه از او انتظار دارد.
این روزنامه در ادامه گزارش خود مینویسد:
بهنظر میرسد با توجه به مواضع و رویکردهای اخیر خاتمی، او میتواند در صورت اصرار به کنارهگیری از سیاست میتواند همانند ناطق نوری در نقش یک مصلح سیاسی به ایفای نقش بپردازد!
روزنامه همدلی نیز نسبت به خبر خدحافظی خاتمی واکنش نشان داده و او را فردی بی اثر خوانده است؛ این روزنامه نوشته است:
سیدمحمد خاتمی که روزی در زمان ریاست جمهوریاش بینظیرترین اقبال مردمی تاریخ به روسای جمهور ایران را تجربه میکرد و روزگاری دیگر علیرغم آن که از منصبی سیاسی واجرایی برخوردار نبود، به انگشت اشارهاش رئیس جمهور انتخاب میشد و ترکیب مجلس شورای اسلامی و خبرگان تغییر میکرد، روزهای دشواری را میگذراند. از یک طرف گفته میشود، که به توصیهها و نامههایش برای ایجاد تغییرات در فضای کنونی کشور اعتنایی نمیشود و از سوی برخی تندروهای جریان اصولگرا به فتنه وحتی خیانت نیز متهم میشود واز سوی دیگر نیز از طرف بدنه مردمی که روزگاری منتظر اشارهاش بودند، به بیعملی وانفعال متهم میشود.
در ادامه این گزارش آمده است:
او اکنون در میان دو لبه قیچیای ایستاده است که میتوان یک لبه آن را تندروهایی دانست که همواره از خاطره محبوبیت او در زمانهای گذشته زخم خوردهاند و یک لبه آن نیز مجموعهای از بدنه اصلاحطلبی است که انتظار همراهی بیشتری از او داشتند، به اضافه گروههای برانداز که همواره تلاش میکنند مرجعیت سیاسی مردم را به بیرون از مرزها انتقال دهند و از این منظر خاتمی رقیب خطرناکی برای آنهاست. او در شروع این اعتراضات اگرچه یک دو موضعگیری داشت که البته چندان مورد توجه مردم خشمگین قرار نگرفت، اما خبر نوشتن نامهاش به ارکان نظام درباره اتفاقات اخیر یک بار دیگر او را در کانون برخی تحلیلها قرار داد. تازه ترین مضوعی که درباره او گفته شد این بود که گویا قرار داشت از سیاستورزی کنارهگیری کند. موضعی که به خوبی نشان میدهد که او چه اندازه خود را ناتوان از اثرگذاری در این عرصه دیده است.