به گزارش مشرق، این سالها کتابهای رنگارنگ زیاد شدهاند؛ کتابهایی که معمولاً عنوان تاریخ شفاهی را برای خود انتخاب میکنند. نوع کتابها و کیفیتشان به همان اندازه طرح جلد با هم متفاوت است. چند کتاب را که ورق بزنیم به ماجرای دیگری میرسیم؛ خاطره، گفت و گوی ژورنالیستی و زندگینامه، همه را در لباس واحد تاریخ شفاهی میبینیم. آن هم با کیفیتهای مختلف و تعاریف گاهاً متضاد از آنچه تاریخ شفاهی میشناسیم. کیفیت و نقد آثاری که نام تاریخ شفاهی را بر خود میگذارند سرآغاز گفت و گویی شد با مرتضی قاضی نویسنده آثاری، چون «متهم دادگاه old bailey» و «عملیات فریب» به گفتگو بنشینیم.
**: به نظر شما این تغییر زیادی در کیفیت آثاری که به عنوان تاریخ شفاهی وجود دارد از کجا نشأت میگیرد؟
قاضی: اساساً خیلی از کتابهایی که عنوان تاریخ شفاهی به خود میگیرند، تاریخ شفاهی نیستند. راه گم کرده و سمت تاریخ شفاهی آمدهاند. ادعا آنها ادعای نادرستی است و نمیتوان آنها را در بخش تاریخ شفاهی قرار داد. این مسئله به این بر میگردد که چه تعریفی از تاریخ شفاهی داریم؛ تا بتوانیم در نهایت محصول برآمده از این تعریف را با توجه با همان تعریف بررسی کنیم.
**: علت استفاده از عنوان تاریخ شفاهی چیست؟
قاضی: نویسنده و ناشر اسم تاریخ شفاهی را برای کسب اعتبار و اعتماد بیشتر مورد استفاده قرار میدهد. طوری شده است که به تعداد آدمها تعاریف متفاوت از تاریخ شفاهی داریم و هر کس تعریفی از آن ارائه میدهد و ادعای خود را هم تمام و کمال درست میداند. واقعاً فرقی بین دوغ و دوشاب در این حوزه وجود ندارد و خیلی مسائل درهم شده است.
**: چه تعاریفی برای تاریخ شفاهی ارائه میشود که همه این آثار متفاوت، تاریخ شفاهی نامیده میشوند؟
قاضی: خیلی اوقات تعاریف تاریخ شفاهی متفاوت است و متناسب با آن تعاریف، محصولاتی منتشر میشود که با هم فرق دارند؛ برای بررسی آن باید به همان تعریف از تاریخ شفاهی رجوع شود. برای مثال اگر با دیدگاه «هاروارد» در تاریخ شفاهی کتابی تدوین شود. نتیجه این میشود که اثر تولیدی بر مبنای همان دیدگاه خواهد بود. هاروارد عین گفتهها را بدون دخل و تصرف منتشر میکند و تاریخ شفاهی را همان صوت و فایل گفتگو میداند که برای دسترسی بهتر مردم به صورت مکتوب در آمده است. در این دیدگاه هیچ دخل و تصرفی در متن نمیشود و مطالعه آن اثر به معنا شنیدن همان گفتگو است. این دیدگاه و تعریف از تاریخ شفاهی را با دیدگاه حمید شوکت که نویسنده «نگاهی از درون به جنبش چپ ایران» است مقایسه کنید؛ شوکت نگاهی متفاوت به تاریخ شفاهی دارد. از دیدگاه او ما باید کار را خواندنی و داستانی کنیم. نه به معنای تخیل بلکه به معنی جذابیت و روانشدن متن برای مخاطب. محصول تولید شده به شدت به نوع تعریفی که از تاریخ شفاهی داریم وابسته است. محصول تولید شده با یک نگاه ممکن است از دیدگاه تعریفی دیگر اصلاً تاریخ شفاهی نباشد. همه این نگاهها در تدوین و محصول نهایی اثر گذار است.
**: برای افزایش کیفیت در فضای کنونی تاریخ شفاهی چه فرایندی باید صورت بگیرد؟
قاضی: نیازمند دستورالعملها و شیوهنامهها هستیم. شیوهنامهای که بنا بر تعریف ناشر تدوین شده و به آن معتقد است. نویسندگان بر این اساس توجیه شوند و آن تعریف در محصول نهایی هم خود را نشان دهد. بیشتر مراکزی که با آنها آشناییم اصلاً چنین شیوهنامههایی ندارند. البته مراکز اندکی داریم که مرکز اسناد و تحقیقات اسناد و همچنین پژوهشکده کتابخانه ملی از این مراکز هستند. در نتیجهی این آشفتگی محصولات مختلف و متفاوتی تولید میشود که عملاً نمیتوان همه را با شاخصهایی یکسان بررسی و ارزیابی کرد.
**: جایگاه نیروی انسانی و مجریان در این فرایند چیست؟
قاضی: فرض کنیم به جای تعاریف متفاوت از تاریخ شفاهی، همه یک تعریف واحد از آن داشته باشند. فرض کنیم همه در مورد تناقض روایتها نظر مشخصی دارند که باید اصلاح شود. ادغام، حذف و استفاده از پاورقی و ... میتواند شکل بگیرد. یعنی باز هم دیدگاههای مختلف ایجاد میشود و در نتیجه، وجود شیوهنامههای یکسان هم منجر به آثار متفاوتی میشود. فرض کنیم هر مجموعهای متناسب با ماموریتش و هدفش و شاخهای که در آن فعال است دستورالعمل خود را داشته باشد. به رغم بهبود اوضاع، ولی باز هم مسئلهی دیگری مطرح میشود و آن وجود مجری توانمند در این عرصه است. تسلط نویسنده و مصاحبهگر به مسئله تدوین، روش مصاحبه، ویرایش و دانش تخصصی لازم از ضروریات فعالیت در این حوزه است. عموم افراد فعال در این حوزه دانش کامل را ندارند و دانش بخشی دارند برای مثال در مصاحبه قوی، ولی در دانش تخصصی ضعیف هستند.
**: تدوین تاریخ شفاهی چه شرایطی دارد و بهبود آن چگونه شکل میگیرد؟
قاضی: در حوزه تدوین وجود مشاور بسیار مهم است. ناظر یا مشاور نماینده کارفرما برای کنترل مجری در راستای تحقق اهداف تعیینشده است. برای چنین کاری مشاورین کاربلد و زبدهای لازم است. مشاور بنا نیست فقط ایراد بگیرد. شخصی که عنوان مشاور به خود میدهد باید از کلیات فاصله بگیرد. حوزه تاریخ شفاهی از خلأ نبود مشاورین خبره رنج میبرد. این مشاورین باید بتوانند در حوزه مصاحبه و تدوین پیشنهادات اجرایی و مناسب داشته باشند. مشاور باید روحیه تربیتی و آموزشی داشته باشد. چنین افرادی بسیار اندک هستند.
**: به نظر شما افزایش کمیت منجر به کیفیت کمتر شده است؟
قاضی: بله، ولی مجبور به توجه به کمیت هستیم. رهبری میفرمایند ظرفیت ۱۰۰ برابری. یکی از معانی این مطلب این است که اگر ۱۰۰ برابر کار شود تازه میتوانیم به پوشش مطالب برسیم. ما با تاریخ شفاهی اورژانسی طرفیم. افراد دارند از دست میروند. مرگ، شهادت یا بیماریهای مربوط به حافظه یا حتی برخی اتفاقات سیاسی باعث این شرایط شده است. ولی نکته دیگر این است که از کیفیت هم غافل نشویم. چرا این صد برابری را صرفاً برای کمیت در نظر میگیریم. باید به همان اندازه به کیفیت توجه کرد و کیفیت را هم باید ۱۰۰ برابر بالا برد؛ که این امر نیاز به تعداد بالای مشاورین دارد که در دسترس نبوده و متأسفانه امکانپذیر هم نیست. در نتیجه برقراری نسبت مستقیم میان کمیت و کیفیت تقریباً ممکن نیست. بضاعت کافی برای اهتمام به کیفیت نداریم. چون افراد محدودی داریم کنترل و نظارت پایین میآید. ولی خب از تاریخ شفاهی اورژانسی هم نمیتوان گذشت و کار باید انجام شود آن هم به دلایلی که اشاره شد.
**: نقد کتاب و مشاوره در زمان تهیه کتاب چقدر میتواند برای ارتقای کیفیت کتابها مفید باشد و چه اندازه رعایت شده است؟
قاضی: برخی افراد باید کتاب را قبل از انتشار مطالعه کنند. راوی از جمله آن هاست. در آن حوزه مشخص هم فردی مسلط و متخصص باید قبل از انتشار، کتاب را مطالعه کند. از منظر تدوین و ادبیات هم فردی اهل فن باید کتاب را قبل از انتشار برررسی کند. از منظر کارفرما یا ناشر هم همین طور. این نقدها باید انجام و راهکار مرتفع کردن آنها هم بررسی شود. حتی میتواند مثل جلسه دفاعیه پروژه دانشجویان باشد. در مرکز اسناد و تحقیقات معمولاً چنین اتفاقی برای آثار تولیدشده رخ میداد.
**: جایگاه نقد پس از انتشار آثار چگونه است؟
قاضی: نقد پس از انتشار هم اهمیت دارد. ناشر باید از این مطلب استقبال کند. گفتههای منتقد را جدی بگیرد و برای آنها اهمیت قائل شود. نقد درست و علمی و حتی در دیدگاهی نقد پرت و پلا و مغرضانه هم باعث رشد است، چون باعث میشود که صاحب اثر در دفاع از اثر خود قویتر شود. حتی کتابهایی که تقریظ دارند نباید از نقد مصون باشند. این اثر ممکن است در عین ارزنده بودن ایراداتی داشته باشد. هیچ چیز نباید برای یک اثر در مقابل نقد مصونیت ایجاد کند.
**: به عنوان آخرین موضوع، موانع نقد آثار تاریخ شفاهی را چه چیزی میدانید؟
قاضی: ناشر گمان میکند اگر کتابی نقد شود. دیگر خوانده نمیشود و داستان آن جذابیت و بِکر بودنش را از دست میدهد؛ اصلاً این گونه نیست. نقد لایهای جدید را باز میکند و هنگامی که اثری نقد میشود نشان از زنده بودن آن است و ناشر باید از این مسئله استقبال کند. مانع اصلی نقد، نبودن نقد اصولی و صحیح است. نبود این نقد صحیح بسیار آسیبزاست و عدم شناخت دوغ از دوشاب را در پی دارد.
بعضاً اتفاق مضری برای کتاب و این حوزه رخ میهد. نقد باعث میشود راه درست رو به روی فعالان این حوزه قرار بگیرد. اگر این نقد شکل نگیرید، آن کتاب حتی در صورت استقبال مخاطب و الگوشدن باعث آسیبهایی خواهد شد. این درحالی است که اگر نقد این اثر انجام میشد از الگوشدن آن قسمت که مشکلاتی داشت جلوگیری میشد. برخی نویسندگان از نقدشدن واهمه دارند. گمان میکنند نقد باعث ضعف کارها میشود و از اقبال مخاطب میکاهد در صورتی که نقد تربیتدهنده و سازنده و عامل رشد نویسنده و ناشر است.