به گزارش مشرق، حمیدرضا شاهنظری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: بعد از شکست فتنه بزرگ ۸۸ که با هدایت و حمایت امریکا و غربیها و نقشآفرینی برخی جریانات سیاسی شکستخورده رخ داد، اتاقهای فکر سرویسهای امنیتی غرب به این نتیجه رسیدند که انقلاب اسلامی و پایگاه مردمی آن، قدرتمندتر از آن است که با فتنهانگیزی و شهرآشوبی عدهای سیاستمدار شکستخورده و پشیمان، خللی در آن ایجاد شود. مرور حوادث و توطئههای دشمنان نشان میدهد که بعد از تجربه شکست فتنه فوق، آنان به این نتیجه رسیدند که برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی و از بین بردن ایران قوی میبایست فراتر از حوزه سیاسی، سایر حوزههای جامعه ایران را نیز مورد هجمه قرار دهند تا به اهدافشان برسند و با همین تحلیل بود که جنگ ترکیبی تمام عیاری به مدت بیش از یک دهه علیه ملت ایران و نظام برآمده از این ملت آغاز شد.
پایه و اساس این جنگ ترکیبی نیز جنگ اقتصادی بود که طی آن به مدت بیش از یک دهه و با بهانههای مختلف، سهمگینترین تحریمهای تاریخ بشری علیه ملت ایران به اجرا درآمد. در طی این مدت همزمان با جنگ اقتصادی، جنگ شناختی با محوریت جنگ رسانهای، جنگ فرهنگی به محوریت فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و نفوذ در نظام تربیتی، جنگ امنیتی به محوریت رژیم صهیونیستی و سایر سطوح جنگ ترکیبی با قوت ادامه پیدا کرد که در مقاطعی، چون دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ منتهی به اغتشاشاتی گذرا در ایران گردید.
اغتشاشات دی ۹۶ و آبان ۹۸ نشان داد که فعلاً موضوع اقتصاد و معیشت از توان کافی برای ایجاد آشوب سراسری در ایران برخوردار نیست. یک دهه جنگ شدید اقتصادی که بیشترین تمرکز و انرژی را از دولت امریکا در جهان به خود اختصاص داد میبایست نهایتاً به ثمردهی مینشست و حالا که نتوانسته در عرصه سیاسی و دیپلماسی سبب از بین بردن ابزارهای قدرت ایران و محدودسازی قدرت این کشور شود باید در عرصه خیابان با به صحنه کشاندن هزاران و بلکه میلیونها مرد و زن آسیبدیده از تحریم و خشمگین از مشکلات مالی جبران میشد، ولی این هدف شوم آنطور که انتظار میرفت هیچگاه رخ نداد و همین باعث طراحی فتنه ۱۴۰۱ گردید؛ ایجاد آشوب با محوریت موضوعات فرهنگی و اجتماعی بر بستر شبکههای اجتماعی و استفاده از آخرین شیوههای جنگ شناختی.
مرگ یک دختر جوان در یک مرکز دولتی واجد بهترین عناصر لازم برای شروع یک آشوب بزرگ بود که در بستر بیسابقهترین جنگ شناختی و جنگ رسانهای آغاز گردید. حجم عظیم شبکههای ماهوارهای و رسانههای بینالمللی و عملههای داخلی آنان، هزاران اپراتور مجازی و اکانت توئیتر و لشکر سایبری منافقین مستقر در تیرانا و مرکز اعتدال عربستان و سایر مراکز پیدا و پنهان با انبوه شگردهای تولید لایک توسط رباتها و سایر شیوههای در دسترس دشمن، به عرصه آمدن توان میدانی همه گروههای به ظاهر متضاد و دشمن با هم علیه ایران از گروههای چپ، سلطنتطلب و نفاق تا گروههای تجزیهطلب همچون کومله و دموکرات و جیشالظلم، فعالیت ضدامنیتملی بیسابقه سلبریتیهای وابسته و وطنفروش تا میدانداری رسانهای برخی سلبریتیها و مدیریت کامل محتوای حسابهای مجازی آنان برای دمیدن بر اغتشاشات و جنگ خیابانی توسط سرویسهای اطلاعاتی دشمنان، حضور فعال شبکه عوامل و منابع دشمن با هزینهکرد رمزارزها و دلارها برای شعارنویسی، حضور میدانی و... تنها بخش اندکی از توانی بود که دشمنان ایران برای پیشبرد آشوبهای اخیر به کار گرفتند.
با وجود این برنامهریزیها و عملیاتهای سنگین در همان ۱۰ روز ابتدای آشوبهای خیابانی، بسیاری از تحلیلگران غربی به وضوح از ناتوان بودن این اغتشاشات و آشوبها از دستیابی به هدف کلان براندازی نظام جمهوری اسلامی و یا حتی منفعل کردن جمهوری اسلامی ایران و پذیرش شروط غرب در مذاکرات خبر دادند و این یکی از علل تلاشها برای کشدار کردن فضای آشوب و اغتشاش و کشاندن آن به عرصه اقتصادی و معیشتی است. روند مدیریت میدانی آشوبها برخلاف انتظار دشمن و عدم همراهی عمده مردم با اغتشاشگران و عدم پاسخ به فراخوانهای متعدد سرویسهای اطلاعاتی دشمن، خیلی زود روشن کرد که عموم مردم ایران بهرغم همه خباثتهای دشمنان و کاستیها و اشکالات داخلی همچنان پای کار انقلاب، دین و تمامیت ارضی خود ایستادهاند و این موضوع باعث شده تا چشم امید دشمنان این ملت به تکرار و تشدید اغتشاشات و آشوب با حربه نارضایتی اقتصادی و معیشتی باشد.
امروز بعد از ۱۰۰ روز، اغتشاشات و آشوبهای سازمانیافته و برنامهریزی شدهای که با فعال شدن تمام ظرفیتهای پیدا و پنهان دشمن و به جدیترین شکل به اجرا درآمد شکستی سخت خورده است. آشوبی که به وضوح با حمایت امریکاییها و اروپاییها همراه بود و سخنان ابتدایی مقامات امریکایی مبنی بر به انتظار نشستن برای دیدن ثمرات آن، علاوه بر اطلاعات میدانی و جنگ رسانهای آشکار به وضوح نشان از اجرای یک پروژه سنگین براندازی توسط دشمن در ایران داشت. اگرچه این فتنه نیز با وارد کردن خسارات مادی و معنوی به ایران کاملاً شکست خورده و نتوانسته دشمن را به اهدافش برساند، ولی زمینههای تکرار آن همچنان وجود دارد و ابزارهای استفاده شده دشمن در آن همچنان تا حد زیادی فعال و دست نخورده باقی هستند و دشمن نیز تلاش زیادی میکند تا این بار به بهانه مسائل معیشتی و اقتصادی مجدداً زمینه شعلهور شدن آشوب را فراهم کند و آن را به خرده فرهنگ غربگرای ضد هویت ایرانی و اسلامی پیوند بزند.
این واقعیتها از یک سو ضرورت اهتمام جدیتر دولت و مسئولان اقتصادی به مسائل اقتصادی و معیشتی و مدیریت جدیتر و دقیقتر بر تلاطمهای ارزی و قیمتی را میطلبد و از سوی دیگر به مسئولان مختلف دستگاههای حکومتی اعم از دولت و دیگر نهادها گوشزد میکند که جنگ ترکیبی و شناختی دشمن تمام نشده و برای مقابله با آن میبایست همه ظرفیتهای کشور به صورت همهجانبه و کامل فعال گردیده و به صورت برنامهریزی شده و هوشمند وارد عرصه خنثیسازی توطئههای دشمن گردد.