به گزارش مشرق، نشست تخصصی تحلیل اجتماعی حوادث اخیر با تاکید بر مسئله جنسیت به همت دفتر تهران پژوهشکده زن و خانواده در خانه اندیشهورزان با حضور جمعی از اساتید دانشگاه و پژوهشگران حوزه زن و خانواده برگزار شد.
دکتر منصورهسادات مرتضوی، مدیر دفتر تهران پژوهشکده زن و خانواده در ابتدای این نشست گفت: یکی از دغدغهها مطرح شده در نشست قبلی پژوهشکده زن و خانواده این بود که با در نظر گرفتن حوزه جنسیت به بررسی وقایع و مسایل روز بپردازیم. چه کنیم این اعتراضها تبدیل به اغتشاش نشود؟ چه کنیم که فتنه ها ما را در مسیر ظهور زمین نزند؟ سرمایههای اجتماعی که از بین میرود را چگونه میشود مدیریت کرد؟ و جلسه امروز برای تحلیل اجتماعی این مسائل است.
*خشونت کلامی از ویژگی های خاص اتفاقات سال ۱۴۰۱ است
حجتالاسلام محمدرضا زیبایینژاد، رییس پژوهشکده زن و خانواده اولین سخنران این نشست بود. آنچه در ادامه میخوانید، خلاصهای از مباحث مطرح شده توسط اوست.
در حوادث ۱۴۰۱ زنان بهانه بودند. من در خبرهای دو سال اخیر جستجو کردم و به نظرم اتفاق دیگری در جهان رخ میدهد و مناسبات تغییر کردهاند و برخی کشورها بیشتر به چشم میآیند. رشد مثبت اقتصاد ایران به رتبه ۱۳ در جهان، در مقایسه با چند سال پیش خیلی مهم است و این رشد، برای کسی که تحلیل میکند مهم است. چین قدرت اول میشود و روسیه هم در رشد است و اتحاد چین و روسیه و ایران مناسبات قدرت را تغییر میدهد.
احیای جاده ابریشم مهم است و وقتی حوادث را میبینیم، متوجه میشویم این که در کشور ما حاکمیت یکدست میشود و تعارض نیست برای قدرتهای جهان، خطرآفرین است. میتوانید بررسی کنید که در دولت نهم و دهم در عرصه های مختلف ایران از حاشیه به متن آمد و این اتفاق برای جهان نگران کننده است.
لذا میبینیم که در دو سه سال اخیر در چین جنبشهای اجتماعی راه میافتد و روسیه را به پای جنگی میکشانند که ضعیف شود. همچنین اعتراضات اجتماعی در عراق با محوریت ضدیت با ایران، مفهوم دارد تا پای ایران را از عراق کوتاه کنند. مسأله این است که عراق بزرگترین شریک تجاری ایران است. دنبال این هستند که جاده ابریشم تبدیل به قدرت برای این کشورها نشود. زمان تحریمهای تکوجهی گذشته است.
یک حادثه را در بستر تاریخی باید بررسی کنیم. از ابتدای دهه هفتاد با انتشار مجله زنان فقط مسائلی در حوزه حقوق زنان مطرح میشود و نقد حقوق داخلی انجام میشود و بعد از دولت اصلاحات ادامه پیدا میکند. در سال ۷۸ تلقی این بود که جنبش دانشجویی میتواند به بقیه جنبشها جان بدهد اما بعد از سال ۷۸ میفهمند که جنبش دانشجویی به کما میرود و مسیر به جنبش زنان تغییر رویکرد میدهد و مجله زنان نواندیشان دینی را به کار میگیرد که مسئله زنان را به مسئله اول تبدیل کنند.
مجله زنان نواندیشان دینی را متقاعد میکند که به زنان به مثابه یک مسئله مهم بیندیشند. از سال ۸۰ تشکل های چپ و مارکسیستی در حوزه زنان به وجود آمد. اوایل دهه ۸۰ و سال ۸۲ جایزه صلح نوبل به یک زن ایرانی داده شد. تحلیل من این بود که میخواهند شخصی را محور کنند و الا آن خانم هیچ فعالیت مهمی در حوزه صلح نداشت. در همین مقطع یک پرسش مطرح میشود که خیزش زنان را جنبش میدانید یا نه؟
در سال ۸۵ اولین تجربه شبکههای اجتماعی با کمپین جمع آوری یک میلیون امضا شروع شد که تغییر فاز جنبش زنان از فاز نخبهگرا به سمت تودهگرایی بود. موضوع دغدغه برابری زنان در اجتماع گسترده میشود و تناقضی با گرایشهای مذهبی ندارد. محل اجتماعات هم از مقابل دانشگاه تهران به میدان هفتتیر رفته است که زنان عوام آنجا میآیند.
در سال ۱۳۸۸ ظرفیت اجتماعی کمپینهای مختلف در خدمت کمپین حق رای قرار میگیرد و خیلی از دستگیر شدگان زن هستند که نشان میدهد لیدری خیلی از بخشهایش توسط زنان انجام میشود.
در نیمه اول دهه ۸۰ در ۲۲ خرداد، ۴۴ تشکل زنان در پارک لاله فراخوان دادند که ۱۵۰ نفر آمدند و در سنندج ۳۰۰۰ نفر آمدند یعنی بحث زنان در مباحث اقلیتها و اقوام، ضریب پیدا میکنند.
در نیمه دوم دهه ۸۰ این مسئله مطرح میشود که حجاب محور باشدد یا نه. بعد از ۸۸ که فمینیستها به خارج رفتند مسئله تن زنان به مسئله محوری زنان تبدیل شد که این موضوع، اتفاقی نیست.
از نیمه دوم دهه ۸۰ شبکههای اجتماعی قوت میگیرد و در آن فصل بحث آزادی و بدن مهم میشود و چرخشی داریم از بحث حقوق به آزادی. و مطالبه اصلی، مطالب فرهنگی شده و این که ما باید زندگی خودمان را خودمان مدیریت کنیم و حاکمیت نباید با ما کاری داشته باشد که این اتفاق، چرخش مهمی است.
در دهه ۹۰ از سال ۹۲ با کمپین حجاب مواجه میشویم که به بحث محوری تبدیل میشود و مهم است که بگوییم چرا حجاب؟ مسأله حجاب ضریب زیادی در اجتماع دارد و با کلید واژه آزادی ارتباط دارد. در همین دهه در دانشگاهها با رویکرد دوباره ادبیات نئومارکسیستی روبرو میشویم و رگههای خاصی از جامعهشناسی رهایی مطرح میشود. جنبش فمینیستی هم اعلام می کند که به دنبال جنبش رهایی است. جریانهای چپ مارکسیستی با جریان لیبرال اتحاد جدیدی پیدا میکنند و آمریکا دارد جریانهای ضد انقلاب را کنار هم مینشاند تا علیه ایران برنامهریزی کنند.
نسل «زد» مسیله حقوق نداشتند و تنانگی برایشان مهم است. حجاب وجه نمادین بیشتری دارد و از دو طرف تبدیل به امر سیاسی شده و میشود روی آن مانور داد.
در شباهت اتفاقات ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱، میشود گفت در این اتفاقات، شکافهای اجتماعی قبل از اصل حادثه رخ می دهد. کشته شدن زن هم از دیگر شباهتهاست. در سال ۸۸ ندا آقاسلطان و در سال ۱۴۰۱ هم مهسا امینی ک کشته شدن هر دوی اینها مشکوک است.
از ویژگی های خاص اتفاقات سال ۱۴۰۱ خشونت کلامی است. معلوم است که برخی معتقدند که خشونت کلامی میتواند جوانان را هیجانی کند. شاید بخواهند اعلام کنند که ما مرزهای اخلاقی را پشت سر میگذاریم. یکصدایی در جنبش ضد انقلاب در گامهای اول هم جزو ویژگیهای این اتفاقات بود. حضور پررنگ سلبریتیها هم مهم بود چون هوادار داشتند و مسوولیت تحریک احساسات را بر عهده داشتند
خروج بنگاههای خبری از متانت هم یکی دیگر از ویژگیهای این اتفاقات در سال ۱۴۰۱ بود. به معنی این که از انقلاب ایران کلافه شدهاند. موضعگیری شفافتر و رادیکالتر شدن سران کشورها، سیبل شدن قدرت امنیتی ایران و سرگرمی مردم ایران به پاسخگویی اتهامات هم از جمله ویژگیهای اتفاقات اخیر بود.
در این مسئله هم بدنه انقلاب جا ماند و وقتی این حادثه اتفاق افتاد که واگرایی نیروهای انقلابی رخ داده بود. ضعف مدیریت بحران هم در این جریان، محسوس بود.
*در تشخیص مسایل واقعی زنان کوتاهی داریم
سخنران بعدی این نشست تخصصی، حجتالاسلام دکتر مجید دهقان، عضو هیات علمی پژوهشکده زن و خانواده بود.
درباره اسیدپاشی در اصفهان حتی اگر امنیتی باشد باید پرسید چرا این موضوع میگیرد و چه ظرفیت فرهنگی وجود دارد که اگر شایعه انداختند، این مسئله ممکن است تکرار شود؟
رویکرد من در تحلیل مسایل اخیر هم همین رویکرد است و باید بحث کنیم که چرا باید یک مسئله بی پایه در جامعه بگیرد
مسایل زنان به سه دسته مهم تقسیم میشود؛ اول، مسایل واقعی زنان؛ دوم، بازنمایی مسایل زنان؛ و سوم، آمر زنانه به مثابه امر سیاسی.
ما در تشخیص مسایل واقعی زنان کوتاهی داریم. حال زنان مثل یک اکوسیستم است و باید این اکوسیستم خوب باشد. این اکوسیستم الان خوب نیست چون مسئله زنان را خوب تشخیص نمیدهیم.
باید از گارد فعلی نهادهای حاکمیتی بیرون بیاییم چون با واقعیت زنان روبرو نیستند. نهادها هنوز آماده شنیدن مسایل زنان نیستند. انتصابات فرهنگی و علمی در دولت آقای رییسی نشان میدهد که اهتمامی به این موضوع وجود ندارد
فعالین حوزه زنان بیجهت نهادگرا هستند و به سمت حاکمیتگرایی میروند. یادمان رفته که مسیر اصلی ما این نیست. ما در فضای شبکههای اجتماعی هستیم و باید با همافزایی مسائل را حل کرد.
ما گرفتار مسایل بازنمایی شده زنان مثل حضور در ورزشگاه هستیم. ما در سیاستگزاری فرهنگی به سمت یکسانسازی نهادهای فرهنگی رفتیم در حالی که باید بین مشروعیت و مقبولیت، فرق بگذاریم. ما در جنگ روایت هستیم و کاری میکنیم که روایتهای دیگر دست مخاطب نمیرسد.
متاسقانه فعالین فمنیستی همواره پیگیری این مسایل را از راههای سیاسی انجام دادند که موضوع را با مشکلاتی روبرو کرد. همواره باید تلاش کنیم ابعاد سیاسی مسایل زنان را کم کنیم. یا باید یک امر مشترک پیدا کنیم یا تنوع را به رسمیت بشناسیم یا هر دو مورد.
جامعه ایرانی جامعه متنوعی است و حاکمیت باید همه سلایق را در نظر بگیرد.
* چرا حجاب شرعی مساوی با چادر دیده میشود؟!
در بخش سوم پنل اول این نشست، حجتالاسلام دکتر مهدی سجادیامین، دکترای فقه واصول و نویسنده کتاب مثلثهای بیقاعده سخنرانی کرد.
صورتبندی اندیشهها و شبهات در مسئله حجاب در حوادث اخیر مهم است. یکی از این مسائل، ابهام در مفاهیم فقهی حجاب است. در بسیاری از مسایل حجاب شرعی مساوی با چادر دیده میشود. ما حتی مسائل شرعی را با ادله عقلی نمیتوانیم اثبات کنیم و این موضوع، صرفا تعبدی است. تلاش برای توجیههای عقلی به نتیجه نمیرسد. قبل از هرچیز باید در مخاطب، انسان را به مثابه یک عبد ترسیم کنیم.
توجیه و تبیینهای ناکارآمد در مسئله حجاب هم مانع است. باید ببینیم حجاب، در چشم مخاطب محدودیت هست یا نیست؟ باید بپذیریم که حجاب، محدودیتی است که مصونیت در پی دارد. تمثیل هایی مثل گوهر و صدف هم کارکرد درستی نداشته است
ما خیلی از مسائل را به خویشتنداری و تربیت جنسی مرتبط میکنیم در حالی که باید حتما چهار عنصر «حجاب»، «حیا»، «عفاف» و «غیرت» را مورد بررسی قرار بدهیم که در منابع دینی به کار رفته است. اگر فقط به حجاب بپردازیم، پاسخگوی ابهامات جامعه نیست.
بی توجهی به ابعاد سه گانه فردی، اجتماعی و سیاسی و امنیتی حجاب هم از نکات مهم دیگری است که باید به آن بپردازیم.