به گزارش مشرق، اسرائیل عامل اصلی عقب افتادگی آمریکا از چین است. آمریکا بر سر یک دوراهی قرار دارد: اگر در منطقه بماند، از چین عقب میافتد و ابرقدرتیاش زیر سوال خواهد رفت. اگر از منطقه برود، ایران قدرت بی رقیب منطقه تا مدیترانه خواهد شد.
پهپادهای ایران؛ از دریای عرب تا دریای بالتیک!
«لوک کافی» در پایگاه تحلیلی عرب نیوز (ArabNews) پیرامون ادعای حضور نظامی ایران در جنگ اوکراین نوشت: «ایران از صدور هواپیماهای بدون سرنشین به روسیه سود میبرد. روسیه در ابتدای جنگ اوکراین ذخایر طلا و ارزی سرشاری ایجاد کرد. مسکو پول نقد مورد نیاز تهران را دارد. امّا [نکته اینجاست که] ایران از معامله خود با روسیه بیش از مسائل مالی در حال سود کردن است. ایران درحال تهیه جنگنده سوخو ۳۵ نیز هست.»
نویسنده معتقد است افزایش توان هوایی ایران به دلیل خرید جنگنده مذکور باید نگرانی اصلی سیاستمداران حاشیه جنوبی خلیج فارس باشد. «لوک کافی» مدعی شد: مواجهه با تهدید پهپادهای ایرانی کار آسانی نیست. ایران سالهاست با پهپادهای خود در حال ویرانی [نقاط] بسیاری از خاورمیانه (غرب آسیا) است! اکنون شرق اروپا نیز در معرض تهدید همین پهپهادهاست.
«لوک کافی» در عرب نیوز پنج راهکار برای مقابله با ایران نوشت: اول؛ آمریکا به صورت رسمی به مذاکرات وین خاتمه دهد. دوم؛ تحریمهای جدید علیه مقامات و نهادهای ایرانی اعمال و خط انتقال قطعات غربی مورد استفاده در پهپادهای ایرانی مسدود شود. سوم؛ آمریکا و متحدان آن باید در مسیر انتقال پهپادهای ایران به روسیه مانع ایجاد کنند. چهارم؛ آمریکا با همکاری کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس اقدام به تقویت پدافند هوایی در منطقه کند و توان نظامی اوکراین را نیز به همراه متحدان اروپایی خود افزایش دهد. پنجم؛ ایجاد هماهنگی و تعامل بیشتر میان آمریکا، رژیم صهیونیستی، اوکراین و دولتهای خلیج فارس برای مقابله با پهپادهای ایرانی لازم است.
در پایان مقاله عرب نیوز آمده است: «سال ۲۰۲۳ سالی است که از دریای بالتیک تا دریای عربی [باید موضوع] دفاع هوایی و تهدید ایران را جدیتر بگیرند.»
آنچه به عنوان راهکار ذکر شده، عمدتاً موارد کلیشهای است که در میدان قابلیت اجرایی ندارد. ایران و روسیه به صورت مستقیم با یکدیگر اتصال دریایی-هوایی دارند و کشور ثالثی توان اخلال در مسیر را ندارد. در رابطه با موضوع تحریم نیز دیگر نهادی وجود ندارد که آمریکا آن را تحریم نکرده باشد. افراط در تحریم به حدی است که بعضی افراد چندین مرتبه تحریم شدند. ادعای حضور نظامی ایران در جنگ اوکراین نیز نظیر ماجرای لیست FTO و خونخواهی سردار شهید، صرفاً بهانهای برای گرانفروشی در میز مذاکرات وین است.
زمان تنظیم سیاست آمریکا در خاورمیانه است!
موسسه هادسون (Hudson) در مقالهای به قلم «رافائل بن لوی» از تحلیلگران صهیونیست نوشت: «دولت بایدن با تنظیم مجدد سیاست خود میتواند مداخله چین در خاورمیانه را محدود کند و ایران را به عقب براند. اسرائیل نقش کلیدی در این راهبرد دارد و دولت جدید آن تمایل و ثبات [لازم برای] اجرای آن را خواهد داشت. دیدگاه مشترک در اسرائیل این است که عقب نشینی ارتش آمریکا یک ضرر هنگفتی برای امنیت دولت یهود [صهیونیست] است.»
نویسنده صهیونیست مقاله در ادامه مینویسد که رژیم باید سیاست خروج نظامی آمریکا از منطقه را آغاز دوره جدیدی از روابط بداند که در نهایت منجر به تبدیل رژیم صهیونیستی به شریک راهبردی آمریکا شود. این مهم از منظر نویسنده مستلزم اجرای سه مرحله از سوی آمریکا است:
اول؛ سیاست کوپن نظامی به اسرائیل برای خرید تسلیحات از کمپانیهای تسلیحاتی آمریکا به سیاست پروژه نظامی مشترک ارتقا پیدا کند. نمونهای از این مورد در پروژههای پدافند موشکی نظیر گنبد آهنین (Iron Dome) و خِتس (Arrow) اجرایی شده و این میتواند به حوزه هوش مصنوعی و سایبری گسترش پیدا کند. در واقع اسرائیل از مشتری به شریک نظامی آمریکا تبدیل شود. نویسنده در ادامه مینویسد که بهترین راه این است که اسرائیل به تدریج از شیر گرفته شود(!) تا صنایع نظامی رژیم در یک دوره زمانی ۱۰ - ۱۵ ساله بتوانند خود را با این سیاست تنظیم کنند.
دوم؛ مرحله اول مقدمه این مرحله خواهد بود. شناسایی اسرائیل به عنوان تنها قدرت منطقه به آمریکا، در مرحله دوم یعنی عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل (پیمان ابراهیم) کمک خواهد کرد. این پیمان به اسرائیل اجازه خواهد داد که برای رهبری ائتلاف درحال ظهور ضد ایران در منطقه گام بردارد. همزمان آمریکا نیز میتواند یک گام به عقب بردارد درحالی که هنوز به عنوان یک بازیگر کلیدی در منطقه باقی بماند. آمریکا نقش مهمی در تغییر فاز روابط اسرائیل با کشورهای عربی از حالت مخفیانه به حالت عادی سازی دارد.
سوم؛ دولت بایدن باید به نتانیاهو بگوید که دیگر به دنبال تمدید توافق هسته ای با ایران نیست، بلکه به دنبال افزایش فشار بر تهران خواهد بود. نویسنده در این مرحله از آمریکا میخواهد که با شدت بیشتری به سوی مهار ایران گام بردارد. نویسنده دو مولفه را هم برای انجام ذکر کرده که بیدن شرح است: «کمک به اسرائیل به پرکردن خلاء حضور نظامی آمریکا در منطقه» و «پشتیبانی از عربستان سعودی در جنگ یمن».
نویسنده میگوید که نبرد اسرائیل و حزب الله را نمیتوان از جنگ عربستان با انصارالله یمن جدا کرد. هر دو تکهای از یک پازل واحد هستند. نویسنده پشتیبانی آمریکا از سعودی را باعث تعمیق همکاری رژیم صهیونیستی و رژیم عربستان میداند که برای عادی سازی روابط و اتحاد رویه علیه ایران در حوزه منطقهای و هستهای لازم است. پیروزی عربستان در یمن به منافع امنیتی اسرائیل تبدیل شده و بسیار بهتر از پیروزی ایران و الحوثی در یمن است.
به گزارش فارس، دلیل اصلی رشد پرشتاب حوزه اقتصاد و تکنولوژی پکن در مقابل واشنگتن، گیر کردن ماشین جنگی آمریکا در باتلاق غرب آسیا بود. هزینه آمریکا در منطقه به اذعان رئیس جمهور سابق این کشور به عدد نجومی ۷ تریلیون دلار رسید که به دلیل پیامدهای ادامه دار این حضور نظامی (نظیر رسیدگی به نظامیان معلول ارتش آمریکا)، سیر هزینه مذکور تا سالها افزایشی خواهد شد. این هزینه منجر به بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ غرب شد.
در واقع، اسرائیل عامل اصلی عقب افتادگی آمریکا از چین است. زیرا تمرکز کاخ سفید را بر روی غرب آسیا معطوف کرد. اکنون نیز که آمریکا متوجه شده حضور در غرب آسیا جز هزینه و خسارت، عایدی دیگری برای او نخواهد داشت، تحلیلگران صهیونیست اندیشکدههای غربی بر آن شدند تا خطر ایران و حضور چین در غرب آسیا را نزد آمریکا بزرگ جلوه کنند و مانع خروج آن از منطقه شوند. اکنون آمریکا بر سر یک دوراهی است: اگر در منطقه بماند، از چین عقب میافتد و ابرقدرتیاش زیر سوال خواهد رفت. اگر از منطقه برود، ایران قدرت بی رقیب منطقه تا مدیترانه خواهد شد.
حمله به اصفهان برای حمایت از اوکراینیهاست!
یک مجتمع کارگاهی در اصفهان شامگاه شنبه (۸ بهمن) مورد حمله خرابکارانه قرار گرفت. این حمله فاقد ارزش راهبردی-نظامی بود. گواه این مدعا نیز تصاویر ماهوارهای قبل و بعد از حمله است که تارنمای دفاعی «دیفنس اکسپرس» منتشر کرده است. این پایگاه خبری نوشت: بر اساس تصاویر ماهواره «اسکای سَت» که سایت Planet Lab آن را در ساعت ۱۰:۱۰ صبح به وقت محلی بعد از این حمله منتشر کرده، هیچ آسیبی قابل مشاهدهای دیده نمیشود.
قبل از حمله | تاریخ عکس: ۵ بهمن
بعد از حمله | تاریخ عکس: ۹ بهمن
امّا جراید صهیونیستی در حال ترسیم یک فتح الفتوح هستند. یکی از دلایل این حمله فاقد ارزش، به وقایع اردوگاه جنین برمیگردد که بیش از نیمی از ارتش رژیم را در شرق فلسطین درگیر و بزرگترین کابوس صهیونیستها را به واقعیت بدل کرده است: مسلّح شدن کرانه باختری.
لذا، رژیم صهیونیستی بر آن شد تا با استفاده از عوامل فارسی زبان دست به این اقدام مضحک در اصفهان بزند تا مقداری به سمپاتهای خود مُسَکِّن روحی بدهد. «مارک دوبوویتز» سوپر صهیونیست رادیکال، مدیر عامل اجرایی اندیشکده موسوم به بنیاد دفاع از دمکراسی (FDD) آمریکا و فعال در آشوبهای مهر و آبان ۱۴۰۱، در رابطه با این حمله نوشت:
- «اسرائیل تمایلی به انتقال سامانههای نظامی به اوکراین ندارد، زیرا این خطر وجود دارد که سامانهها به دست روسها بیافتند و [سپس] به ایران منتقل شوند. اسرائیل برای دفاع از خود به این سامانهها نیاز دارد و نگران عبور از خط قرمز روسیه است.»
«مارک دوبوویتز» در ادامه نوشت: «اما این حمله [منظور اصفهان] نمونهای است از اینکه چگونه مسیرهای دیگری برای برای حمایت از اوکراینیها پیدا کنیم.»
مدیر عامل اجرایی اندیشکده تروریستی FDD این راهکار را اینگونه بیان میکند: «هدف قرار دادن محور ایران - روسیه از طریق تخریب توانمندیهای پهپادی و موشکی ایرانیها و نیز ایجاد هزینه برای تهران مبنی بر انتقال این [ادوات نظامی] به مسکو.»