به گزارش مشرق، دشمنان ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تمام توان خود را برای از بین بردن این انقلاب به کاربستند و برای به زانودرآوردن نظام جمهوری اسلامی هرکاری توانستند انجام دادند اما هر بار به نحوی شکست خوردند. تحولات چند ماه گذشته نیز نمونه ای از برنامه ریزی های پیچیده و چندلایه ضدانقلاب برای تجزیه ایران بود که باز هم با هوشیاری ملت ایران اهدافشان محقق نشد.
برای بررسی ابعاد این طراحی ها با حجت الاسلام و المسلمین حسین طائب مشاور فرمانده کل سپاه پاسداران و رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه گفتوگو کردیم که مشروح ان در ادامه آمده است:
در ابتدا اگر مطلبی دارید بفرمائید؟
خداوند متعال را شاکر هستیم در این ایام و در ایام دهه فجر این توفیق را پیدا کردیم در جمع شما خوبان در خبرگزاری فارس، حضور داشته باشیم.
حقیقتا این را عرض میکنم مجموعه خبرگزاری فارس به عنوان یک رسانه در اینکه اطمینان را میان مومنین به انقلاب ایجاد کند و دشمن را در عرصه رسانه به لرزه بیندازد، موفق عمل کرده است. این مجموعه این توفیق را دارد که در این عرصه فعال باشد، لذا از زحمات همه عزیزان فعال در این خبرگزاری تشکر میکنم و امیدوارم که این جلسه هم باعث خیر و برکت شود.
یک پایه همه جنگهای نرم حوزه رسانه است
طی سالهای بعد از انقلاب همواره شاهد تلاشها و توطئههای دشمنان برای مقابله با کشور و نظام بودیم، در سال جاری هم دیدیم که دشمنان تلاش کردند با فریب جوانان و ایجاد اغتشاش کشور را به آشوب بکشند، تحلیل شما درباره اتفاقات اخیر و تلاشهایی که دشمن برای آسیب زدن به نظام دارد چیست؟
ما تا کنون درگیر جنگهای مختلفی با دشمن بودیم و یک پایه همه جنگهای نرم حوزه رسانه است، حتی در جنگ ترکیبی و جنگ سخت.
وظیفه ما در رسانه تصویرسازی است. اینکه رسانه چگونه بر اساس ارزشهای خودی، برای خودی و بیگانه تصویر درست کند. آن جایی که باید کار تحکیمی انجام دهد، تصویر متناسب با خودی درست کند، آنجا که میخواهد عملیات روانی آفندی کند، تصویر مناسب برای آن بسازد. آنجا که میخواهد پدافند کند تصویر مناسب با این حوزه بسازد. پس این گونه تصویرسازی، کار رسانه است.
ما باید ببینیم در جنگ ترکیبی به چه چیزی نیاز داریم، آسیبهایمان را مشخص کنیم و بر اساس آن مهندسی جدید کنیم. این کار، کار خود حوزه رسانه است. این بازمهندسی را باید خود رسانه انجام دهد. از یک جایی باید شروع شود، بعد مطالبهگری کند، بعد نقشه رسانهای جدید و مهندسی جدید را انجام دهد و بر اساس آن کار را انجام دهد. ما میگوییم در جنگ سخت پیادهنظام داریم، توپخانه داریم، بمباران هوایی و موشکی داریم. در جنگ ادراکی و نرم هم همینها را داریم. پیادهنظام شما، همان نویسنده ها هستند، آن تصویرگیر است، آن عکاس است، آن توئیتزن است، آن کامنتگذار است. چطور در جنگ سخت آموزشهای تک تیراندازی و نیروی پیاده و ... داریم اینجا هم باید چنین آموزش هایی داشته باشیم. اینجا ما چقدر سرمایهگذاری میکنیم؟
باید در جنگ ترکیبی و در شبکه ادراکی و رسانهای مان بازنگری کنیم
ما احتیاج داریم در جنگ ترکیبی و در شبکه ادراکی و شبکه رسانهای مان بازنگری کنیم، ما یک زمانی میگفتیم وب ۱ مطرح است. خب، وب ۱ رفت و وب ۲ آمد. ما باید ببینیم در ۵ سال دیگر چه اتفاقی میافتد، خودمان را برای آن جنگ آماده کنیم. ما که نمیخواهیم شعار بدهیم. ما اعتقادمان بر این است که روزی میرسد که کل این کره زمین خاکی در اختیار اسلام قرار میگیرد. اگر به این اعتقاد داریم، باید با این افق برنامهریزی کنیم. تحولمان را باید ایجاد کنیم. نگاهمان باید در تراز انقلاب اسلامی باشد. فقط شعار ندهیم.
ما باید واقعا در تراز انقلاب اسلامی فکر کنیم و در این حوزه کارمان را انجام دهیم و به فضل الهی انشاءالله آرایش رسانهای را بگیریم و آن تکلیفی که به عهده ما هست را انجام بدهیم، که اگر ما حرکت کنیم حتما خدای تبارک و تعالی هم به کار ما برکت میدهد. فرق ما با دشمن در این است.
چرا آمریکاییها ایران را به عنوان یک تهدید میدانند؟
انقلاب اسلامی زمانی که به پیروزی رسید، رقابت بین دو ابرقدرت شرق و غرب سر تسلط بیشتر بر جهان بود. میگفتند جهان دو بخش است؛ یا سلطهگر است یا سلطه پذیر. این دو قطب دنبال این بودند که سهمشان را از این جهان بیشتر کنند. انقلاب اسلامی بروز پیدا کرد. انقلاب اسلامی آمد و یک حرف جدید زد، گفت نه سلطهگر و نه سلطهپذیر. ۱۲ سال این دو قطب علیرغم اینکه با هم رقابت میکردند، حریف ما شدند و مشترکا گفتند این قطب نباید شکل بگیرد تا اینکه یک قطب با فروپاشی روبهرو شد. امروز ما ۳۲ سال است تقابلمان مستقیم با یک قطب است.
حرف من این است که بعد از ۳۲ سال آمریکاییها حرفی که ما اول انقلابمان زدیم را الان میزنند، میگویند ایران، بر مبنای ارائه یک مدل حکمرانی جدید تهدید ما است. تا الان میگفتند تروریسم و... اما امروز میگویند همه اینها هست، نه اینکه اینها را نگویند، اما موقعی که میخواهند دشمن خودشان را تعریف کنند، آمریکاییها میگویند ایران تهدید سوم ما است. تهدید در حکمرانی است. آن کسی که دمکراسی غربی را به چالش گرفته و یک مدل حکمرانی جدید ارائه میکند.
آمریکا، روسیه، چین و ایران را سه تهدید خود میداند
شما میدانید آمریکاییها یک سند امنیت ملی دارند که مربوط به قرن بیست و یکم است، در قرن بیست و یکم میگویند سال ۲۰۲۵ خیلی مهم است. هر دولتی بر سر کار میآید؛ دو بار سند امنیت ملی ارائه میکند؛ یکی زمانی که تحویل میگیرد سند میدهد، و یکی هم دو سال بعد. در سند دوم که بایدن دو ماه پیش منتشر کرد، میگوید ما اکنون در سالهای اولیه یک دهه تعیینکننده برای آمریکا هستیم. یعنی میگوید بر اساس آنچه سند ملی که در سال ۲۰۰۰ منتشر شده میگوید ۲۰۲۵ سرنوشت آمریکا و جهان مشخص میشود. سند امنیت ملی دموکرات و جمهوریخواه نمیشناسد، سند امنیت ملی مربوط به کل آمریکا است. اما الان میگویند در سال ۲۰۳۰ سرنوشت آمریکا تعیین میشود، بعد میگویند الان پنجره فرصت برای مقابله با تجهیزات مشترک محدود است، این هم چالشهای ما است، آخر سند هم میگوید اگر با این چالشها مبارزه کردیم، کردیم؛ اگر نکردیم پنجره فرصتها به روی آمریکا بسته میشود؛ یعنی بنبست.
در بند ۱ این سند درباره سه تهدید بینالمللی میگوید؛ تهدید اول چین است. تنها کشوری که در رهبری جهان با آمریکا رقابت میکند تا سال ۲۰۳۰، چین است. در سند ۲۰۲۰ میگفتند که روسیه هم در این رقابت قرار دارد اما بعد از جنگ اوکراین تصورشان این است که اکنون فقط چین دارای چنین مزیتی است که می تواند وارد رقابت در رهبری جهان با آمریکا شود. در هر حال آمریکایی ها در این سند جدیدشان می گویند اولین تهدید ما چین است. دومین تهدید؛ را دو سال پیش میگفت دولتهای خودکامه، الان میگوید تهدید دوم ما روسیه است. میگوید روسیه است که ظرفیت راهاندازی جنگ جهانی دارد.
شما این حجم تسلیحاتی که الان آمریکاییها و اروپاییها دارند به اوکراین میدهند را ببینید. حالا در اینجا، اسرائیل میگوید ایران تهدید اول من است. آمریکا هم این را تایید می کند، برای همین باید اول مسئله ایران را حل میکرد. مسئله روسیه را چون شما میدانید دیگر توضیح نمیدهم و با اتفاقی که در روسیه افتاد بازیشان بهم خورد. برای همین سراغ ایران آمدند.
تفاوت جمهوری خواهان و دموکرات ها در تقابل با ایران چیست؟
اشتراک دموکراتها و جمهوریخواهان در این است که آنها معتقدند باید ایران را ضعیف کنند، اما یک فرقی هم با هم دارند و اینطور نیست که بگوییم هیچ فرقی ندارد. نه، راهبردهای آنها فرق میکند. فرقشان در این است؛ هر دوی آنها به جنگ ترکیبی اعتقاد دارند، اما پایه جنگ ترکیبی جمهوریخواهان اگر سر کار بیایند، جنگ امنیتی است. از جنگ نرم و سخت هم استفاده میکنند. پایه جنگ دمکراتها نرم است، اما از نیمه سخت و معتبرسازی سخت استفاده میکنند. اختلاف دومشان در این است که جمهوریخواهان میگویند ما فقط باید تقویت چماق کنیم، دمکراتها میگویند هم تقویت چماق و هم تقویت هویج. خود جمهوریخواهان تا الان دو قماش بودند و قماش سوم ترامپیسم هم اخیرا شکل گرفت، ترامپ میگوید من اصلا قائل به چماق نیستم، من قائل به چکش و سندان هستم. یعنی باید زد و له کرد.
الان که دمکراتها سر کار هستند پایه جنگشان، جنگ نرم است. حال میگوید ما باید هویتزدایی و هویتسازی کنیم. مراحل متعدد برای هویتزدایی دارند؛ شبههافکنی از طریق طرح سوال، تکرار سوال، پاسخ سوال ناقص و غلط، و به محاق بردن پاسخ واقعی. دوم؛ تردید، تردید در صداقت، اعتماد، موفقیت، امید،مقبولیت، مشروطیت، بعد گام بعدی ایجاد بیتفاوتی در توده مردم و ترس در خواص. بحث بعدی ایجاد گسست اجتماعی، میگوید ما در این ۴۴ سال گسست نسلی را کار کردیم، گسست قومی را کار کردیم، گسست مذهبی هم کار کردیم. امروز باید گسست اجتماعی کنیم. دو طرف گسست با همدیگر دعوایشان شود. نسبت به هم نفرت پیدا کنند و کینه پیدا کنند. بعد این گسست اجتماعی را تبدیل به گسست اجتماع و حاکمیت کنیم. هر دو طرف گسست با حاکمیت مسئلهدار میشود. این میگوید چرا با بیحجابی برخورد میکنی؟ آن یکی میگوید چرا جلوی بیحجابی را نمیگیری؟ این میگوید چرا خشونت به خرج میدهی در کف خیابان، آن یکی میگوید چرا مماشات میکنی؟ هر دو طرف، اینها سوالمندند. اینجا زمینه گسست حاکمیتی، گسست اجتماع و حاکمیت شکل میگیرد.
بعد از این میگوید تشدید نفرت، نافرمانی، تقابل امنیتی، شکست اقتدار امنیتی سیاسی، شکلگیری هرج و مرج اجتماعی. فرایندهایی هم برای هویتزایی دارد؛ ایجاد زیرساخت ارتباطی به منظور تعامل با آحاد جامعه، توسعه اینترنت و شبکههای تلویزیونی، تبلیغ لذتگرایی و سبک زندگی غربی، در این لذتگرایی زندگی غربی میگوید یک جمعیت خشونتطلب باید خروجی آن باشد. یک جمعیت آسیبزا بیرون بیاید. جمعیت آسیبزا کیست؟ میگوید شما در سبک زندگی غربی، شما میگویید من با شبکه قمار روبهرو هستم. با شبکه مشروبات الکلی، مواد مخدر، فروش سلاح، قمار، موسیقی زیرزمینی، همه شکل دسترسیها وجود دارد، خب اینها موقعی که اتفاق میافتد، این چالش را با چه کسی ایجاد میکند؟ چالش را با پلیس ایجاد میکند.
گام بعدی شبکهسازی است. در همه جا از جمله دانشجویی، مدارس و جاهای مختلف شبکهسازی میکنند. حتی در بین اراذل و اوباش، در بین اراذل و اوباش هم اسرائیلیها، شبکه ساختند و هم آمریکاییها. بعد تولید هیجان. جامعه را هیجانی کردن. در اردیبهشت امسال به یک تیم حدود ۳۰۰ نفره تولید بازیهای کامپیوتری برخورد کردیم. کد نویس بودند و کار کدنویسی میکردند و...، اما سه نفر از اینها به اسرائیل وصل بودند. ماموریت اینها در تولید بازیها این بود که سه کار انجام بدهند؛ ۱- مسئله تولید هیجان، ۲- خشونت، ۳- فحشا.
ما از کشورمان یک تصویر داریم، در این تصویر میگوییم که آسیبهایمان را میدانیم، نقاط ضعفمان را میدانیم. مقام معظم رهبری مسئله رفع فقر، فساد و تبعیض را در دوره اصلاحات فرمودند. عمل نشد، این دور باید این را بگذاریم در دستورکار. هم واقعیت را باید عوض کنیم و هم تصویر از واقعیتها را باید عوض کنیم. یعنی آنجا که واقعیت ما خوب است و میخواهند آن را مخدوش کنند. این هم تصویر واقعی است که ما از منظر خودمان داریم و عبور میکنم.
ما ۵ هویت داریم، هویت انقلاب اسلامی، هویت انقلاب اسلامی زیباست و میخواهند آن را مخدوش کنند. دفاع مقدس؛ میگوید مخدوشش کن. خدمت، پیشرفت، مقاومت. اینها یک هویتهایی است که انقلاب ساخته است. میگوید این هویتها باید مخدوش شود. اگر یک جای این هویت ها در واقعیت مشکل داشته باشد، باید مشکل را درست کنیم. انتظار یکپارچگی است، برآورد آمریکاییها نسبت به ما این است که میگویند ایران در در دهه پنجمش در حال پیشرفت است، چرا؟ میگویند سه رکن دارد؛ ۱- در منطقه دارد قدرت پیدا میکند، ۲- از نظر بینالمللی دارد یک بازیگر فعال حوزه بینالملل میشود، ۳- انسجام حاکمیتی دارد پیدا میکند.
باید زود از پدافند خارج شویم و به سوی آفند بریم
با توجه به مباحثی که مطرح کردید، اولویت مقابله و حل این تهدیدات چیست؟
ما باید مشکلات را در داخل حل کنیم، ما باید زود از پدافند خارج شویم و برویم به سوی آفند. شما الان این وضعیتی که اسرائیل دارد را ببینید، افکار عمومی ما وضع اسرائیل را نمیدانند، شما الان از یک جوان در دانشگاه بپرسید، اصلا از این قصهها تصویری ندارد که سوال برایش ایجاد شود و شما سوالش را تکمیل کنید. ما نتوانستهایم این را تبدیل به یک تصویر ذهنی کنیم که سوال برایش به وجود بیاید. حتی در تصویر آمریکا در اذهان ایران هیچ بحثی نیست. برای همین ما باید بتوانیم به سرعت از پدافند خارج شویم و به سمت آفند برویم.
معلوم است که طرف مقابل نمیخواهد موفقیتهای کشور و اتفاقهای خوبی که در کشور می افتد را ببیند. دولت باید بیاید و پیشرفتهایی که در همین یک سال و خردهای شده برای شما بگوید. حرف من این است که مثلا نباید انتظار داشته باشیم مسئله خودرو در سال اول و دوم حل شود ولی انتظار جامعه این هست ولی خب یک شبکه مافیایی هست، من اولین روزی که دولت در مورد خودرو موضع گرفت، سریع تماس گرفتم و گفتم دارید در زمین اشتباه بازی میکنید. ما با سابقه امنیتی میفهمیم. در این حوزه اول باید زیرساخت ها را اصلاح کرد.
عملکرد سیستم امنیتی در جنگ ترکیبی اخیر عالی بود
بعد از حوادث دی ماه، یک سری از سلبریتیها اظهاراتی داشتند که بعد مشخص شد نادرست است که دیدگاهها مختلفی درباره برخورد با این سلبریتیها وجود دارد، به نظر شما برخوردهایی که صورت گرفت چگونه بود؟
من معتقدم اتفاقا برخوردی که با سلبریتی ها شد تا حدودی اصول جنگ ترکیبی فعلی رعایت شد. یعنی موقعی که فرضا آن آقا آمد و گفت دختر اردبیلی را کشتند، زود نرفتند با روش امنیتی با آن برخورد کنند، چرا؟ چون در جنگ ترکیبی، او فالوور دارد، طرف مقابل میخواهد هیجان فالوور بیشتر شود، هیجان تبدیل به خشونت شود، سیستم امنیتی اگر میخواهد با جنگ ترکیبی مقابله کند، باید تحملش را بالا ببرد که این فالوور هیجانیتر نشود و تبدیل به خشونت هم نشود. کاری که کردند، به نظرم عالی بود. این فرد را خواستند و گفتند برای ادعای خود سند اگر داری سند بده و ...
در مجموع عملکرد، عملکرد خوبی بود.
الحمدلله سیستم امنیتی و عمده جبهه انقلاب هوشمندانه عمل می کند و انشالله آینده انقلاب اسلامی درخشان است و طراحی های دشمنان هم نقش بر آب خواهد شد.
مجددا از حضور شما و پاسخگویی به سوالات فارس تشکر می کنیم.
من هم از شما تشکر می کنم و آروزی توفیق برایتان دارم.