به گزارش مشرق وب سایت شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی در تحلیلی درباره پشت پرده ماجرای مسمومیت در برخی مدارس نوشت:
مسمومیت سریالی دانشآموزان دختر در قم و بروجرد که از ابتدای آذرماه امسال آغاز شده و بیش از ۱۵ مدرسه را درگیر کرده بود، حالا به تهران هم کشیده و آنطور که در اخبار آمده در یک هفته گذشته دانشآموزان حداقل سه مدرسه دچار مسمومیت شدهاند. مسمومیت دانشآموزان بهنوعی است که حال برخی از آنان وخیم شده و نیازمند بستری در بیمارستان میشوند. برخی از خانوادهها نیز آنطور که مسعود ستایشی، سخنگو قوه قضاییه، در تاریخ ۲۵ بهمن گفته است شکایاتی را در دادسرای قم مطرح کردهاند. والدین تجمعاتی نیز در مقابل فرمانداری قم داشتند و خواهان استعفای مسئول مربوطه شدند. روند موجود ادامه فعالیت برخی از مدارس را با مشکل مواجه ساخته است و برخی از خانوادهها نیز مانع حضور فرزندان در مدارس میشوند.
با این حال اما اخبار مشخصی از عوامل این خرابکاری در دسترس نیست و با وجود گذشت بیش از دو ماه، مسئولان هیچ پاسخ مشخصی برای افکار عمومی نداشته و تنها وعده پیگیری مسئله را میدهند.
خلأ اطلاعرسانی دقیق و شفاف نبودن فضای رسانهای در این خصوص که نشان از فقدان رفتار حرفهای رسانهای در مواجهه با بحرانهای امنیتی است، موجب گمانههایی در افکار عمومی و حتی در میان برخی از مسئولان و سیاستگذاران شده است. آنچه در میان تمامی این گمانهها مشترک است، تلاش جریانی برای به تعطیلی کشاندن مدارس دخترانه است؛ البته این مسئله به تأیید مسئولان نیز رسیده و دکتر یونس پناهی، معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت، در ۷ اسفند تأیید کرده است: «پس از مسمومیت چندینباره دانشآموزان در مدارس قم، مشخص شد افرادی دوست داشتند که تمامی مدارس، بهخصوص مدارس دخترانه تعطیل شوند.» اما اینکه چه جریان یا جریاناتی به دنبال تعطیلی مدارس هستند، در هالهای از ابهام است.
در ادامه، جهت شناخت بیشتر جریانات مطرح و با تأکید بر عدم آگاهی از عامل اصلی، به برخی از اصلیترین تحلیلهای بیان شده در فضای تحلیلی و رسانهای کشور نگاهی داریم.
پای تفکر ارتجاعی در میان است!
یکی از اصلیترین حرفهای مطرح شده بهویژه در افکار عمومی، فعالیت جریانهایی با افکار طالبانیسم در پشت پرده وقایع اخیر است. قائلان به این تحلیل معتقدند در پی دستور به توقف تحصیل دخترانه افغان از سوی طالبان، حالا طرفداران تفکر طالبان در ایران نیز دست به اقداماتی زدهاند تا مدارس دخترانه را به تعطیلی بکشانند.
بهعنوان نمونهای از این تحلیلها میتوان به یادداشت نفیسه مرادی اشاره کرد که پس از انعکاس در خبرگزاری قم نیوز به شکل گستردهای دستبهدست شد و مورد استقبال روزنامهها و رسانههای اصلاحات نیز قرار گرفت. مرادی در این یادداشت که ابتدا در کانال تلگرامی خود منتشر کرده، تأکید نموده که تمرکز این وقایع بر مدارس دخترانه، «ظن خرابکاری ناشی از دیدگاههای طالبانی» را تقویت میکند. او منع دختران از تحصیل در افغانستان با توجیهات دینی و علاقه برخی تندروهای مذهبی در ایران به منش طالبانی با استدلال اجرای اسلام واقعی را تقویتکننده این ظن دانست که هدف از این مسمومیتها، «ایجاد ترس و وحشت برای دختران و خانوادههایشان و مانعتراشی برای تحصیل آنان» باشد. مرادی در بخشی از یادداشت خود آورده: «امروزه عملگرایی طرفداران تفکرات طالبانی در حوزه زنان در قم و ایران را نیز بهعنوان یکی از مؤلفههای تهدیدکننده و برهمزننده امنیت ملی باید لحاظ کرد.»
وبسایت عصر ایران نیز با همین محوریت، ماجرایی را از ۸ سال پیش (سالهای ۹۴ و ۹۵) در افغانستان بازخوانی کرد که طی آن به شکلی مشابه دختران محصل افغانستان با نوعی گاز مسموم میشدند و سرانجام نیز عامل اصلی این خرابکاریها به طالبان نسبت داده شد. (خبر در سایت عصر ایران با کد ۸۸۰۰۸۹).
در همین راستا حجتالاسلام محمدتقی فاضل میبدی نیز طی مصاحبهای مورخ هفتم اسفندماه با روزنامه اصلاحطلب شرق، هزارهگراها را که نوعی تفکر نزدیک به طالبان میباشند، عامل این اقدامات دانسته و مدعی شده است: «یک جامعهشناس که نمیتوانم نامش را بگویم در قم پژوهشی در این زمینه انجام داده و در جلسهای این موضوع را برای برخی شرح داده است. آن جامعهشناس به این نتیجه رسیده که هزارهگراها این اقدامات را انجام میدهند. این مسمومیتها اتفاقی نیست. این جریان شبیه طالبان هستند، گرچه طالبان اجازه نمیدهد دختران به دانشگاه بروند، اما این گروه میگویند دختر نهایتاً تا سوم دبستان باید درس بخواند.»
خبر انتشار شبنامهای در تاریخ ۲۹ بهمن که طی آن گروهی با نام «انصار ولایت» با هشدار نسبت به حرام بودن تحصیل دختران، مسئولیت حوادث اخیر را برعهده میگیرند، این احتمال را در افکار عمومی دامن زد. در بیانیه انصار ولایت که اصل آن در دسترس نیست بیان شده بود که از منظر این گروه درس خواندن دختران در ردیف محاربه با امام زمان است. آنها تهدید کرده بودند که در صورت تعطیل نشدن مدارس دخترانه، مسمومیتها را به سراسر ایران گسترش میدهند.
جمیله کدیور با استناد به شبنامه فوقالذکر طی یادداشتی مورخ ۶ اسفند در روزنامه اطلاعات یکی از عوامل احتمالی مسمومیتهای اخیر را «افراطگرایان داخلی» ذکر کرد و نوشت: «خرابکاری از سوی طیفهای تندرو خودسر داخلی را که درصدد جایگزینی جمهوری اسلامی با خلافت یا امارت اسلامی از نوع طالبان و جلوگیری از تحصیل دختران دانشآموزند، نباید از نظر دور داشت.»
ادعای انتقام از مدارس دخترانه!
یکی دیگر از موارد مطرح شده در میان افکار عمومی، ادعای انتقام جریانهای مذهبی و حامی نظام از مدارس دخترانه در پی اغتشاشات اخیر و برخی از ناآرامیها، فحاشیها و کشف حجاب در میان دانشآموزان دختر است. این خط بیشتر از سوی رسانههای معاند و ضدانقلاب به افکار عمومی در ایران القا میشود. بهعنوان مثال «حزب کمونیسم ایران» در تاریخ ۵ اسفندماه طی بیانهای که توسط رسانههای لندنی منعکس گشته، مدعی شده است: «هدف این حملات، همزمان با اوجگیری شعار زن، زندگی، آزادی و فعالیتهای درخشان دختران دانشآموز، در همبستگی با مبارزات مردم سراسر کشور، بسیار روشن است. این حملات شیمیائی، انتقامگیری آشکاری است از دختران جوان دانشآموز که در مدارسشان، تظاهرات میکردند»،
مسیح علینژاد نیز در تداوم همین خط در توئیتی نوشته است: «مسمومیت دختران مدرسهای، انتقام رژیم تروریست ایران از زنان شجاعی است که حجاب اجباری را پرچم کردند و دیوار برلین خامنهای را به لرزه در آوردند. میخواهند انقلاب #زن_زندگی_آزادی را متوقف کنند. در سراسر جهان صدای قربانیان مسمومیتهای عمدی باشیم. اگر سکوت کنیم از مسمومیت زنجیرهای به قتلهای زنجیرهای زنان روی میآورند.»
همچنین برخی از کاربران توئیتر نیز در توئیتهای خود این خط را دنبال کردهاند. بهعنوان یک مصداق، امیرحسین میراسماعیلی در توئیتی نوشته است: «بهنظر میرسد جمهوری اسلامی همزمان با افزایش اعتراضات مردمی، با بهرهگیری از طلاب تندرو میخواهد اینطور القا کند که اگر ما نباشیم این تندروها بر شما حکومت میکنند اما کیست که نداند اگر حمایتهای مالی نظام از مؤسساتی مانند «امام خمینی» مصباح نباشد، این گروهها هم از بین میروند.»
رد پای عوامل سرویسهای جاسوسی!
نبود مدرک خاصی برای تشخیص عامل مسمومیت و از سوی دیگر پیچیدگی ایجاد مسمومیت دانشآموزان در مدارس آن هم بهنوعی که کادر مدارس کمتر درگیر شوند، موجب آن شده است که گروهی از تحلیلگران کار را فراتر از جریانات داخلی یا گروههای خاص بدانند و به دست داشتن احتمالی سرویسهای جاسوسی رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای متخاصم که پیشتر نیز سابقه چنین رفتارهایی را داشتهاند انذار دهند. این دست از کارشناسان به این عقیدهاند که این اقدام در کنار جنگ رسانهای دشمن در پی ایجاد ناامنی در ایران و القای ناکارآمدی نظام در مواجهه با مسائل هستند و نوعی جنگ بیولوژیکی به حساب میآید.
در همین راستا جلال رشیدی کوچی، نماینده مجلس، در گفتوگویی ضمن پیشنهاد تشکیل کمیته حقیقتیاب، اتفاقات اخیر را عامدانه تحلیل کرده و اعلام داشته است: «این مسمومیتها قطعاً از خارج از کشور هدایت میشود و چون این مسمومیت استمرار پیدا کرده است جا دارد بهصورت دقیق بررسی شود.» مجتبی ذوالنور، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی نیز از امنیتی بودن این مسمومیتها گفته و بیان داشته که با وقوع این مسمومیتها در مدرسههای مختلف «دیگر شکی باقی نمانده که این حوادث ریشه امنیتی» دارند.
هیزمی برای برافروختن دوباره آتش اغتشاشات
برخی از تحلیلگران نیز همچون گروه قبل دست دشمن را پشت پرده مسمومیتهای سریالی اخیر دانسته اما آن را در تدوام اغتشاشات پشت سر گذاشته شده تعبیر میکنند که ممکن است با دخالت برخی از عناصر داخلی نیز همراه باشد. آنها معتقدند این حوادث بخشی از جنگ ترکیبی دشمن و گروهکهای مدعی براندازی است که این بار به دنبال ایجاد نارضایتی و ناامنی در میان دانشآموزان و خانوادههایشان و ایجاد چهرهای ضد زن از جمهوری اسلامی و طرفداران انقلاب هستند.
در همین خصوص علیرضا منادی سفیدان، رئیس کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی، در پاسخ به این سؤال که آیا ممکن است منشأ این مسمومیتها خارجی باشد یا خیر، گفته است: «در خصوص اینکه آیا دستهایی از خارج از کشور پشت این ماجرا بوده، موضوع باید مورد بررسی قرار گیرد. به هر صورت در اغتشاشات اخیر که با محوریت حجاب و زنان اتفاق افتاد، دشمن به هدف خود نرسید، لذا ممکن است جریاناتی پس از این اتفاق در کار باشد که بخواهند با دست گذاشتن روی آموزش فرزندان دختر ما جامعه را دچار اختلال کنند.»
جمیله کدیور نیز طی یادداشت در روزنامه اطلاعات که پیشتر نیز بدان اشاره شد، احتمال خرابکاری «نفوذیهای اپوزیسیون برانداز در داخل کشور» را یکی از گزینههای محتمل دانسته و به زعم خود شرح داده است: «مدتهاست طیفهایی از اپوزیسیون برانداز به دنبال تعطیلی مراکز و اعتصاب اقشار مختلف و ترغیب مردم به حضور در اعتراضات خیابانی در کشور است و از هر اقدامی که به اشتعال بیشتر اعتراضات و اعتصابات کمک کند، اجتناب نمیکنند. هیچ استبعادی ندارد که عوامل نفوذی داخل کشور درصدد تحریک مردم از این طریق بر آمده باشند. اخیراً تشویق به تعطیلی مدارس در شبکههای مجازی به دلیل مسمومیتها و ناامن بودن مدارس به کرات از زبان اپوزیسیون برانداز تکرار شده است. طبیعی است که خانوادهها نیز نگران از تکرار چنین اتفاقاتی، تمایل به فرستادن فرزندان خود به مدارس نداشته باشند.»
بهعنوان نمونهای از جنگ رسانهای دشمن نیز که در پی تکمیل این پازل است میتوان به گزارش شبکه سعودی اینترنشنال مورخ ۶ اسفندماه با تیتر «دانشآموزان بازداشتی پس از آزادی اجازه بازگشت به تحصیل ندارند؛ ادامه مسمومیت سریالی مدارس» اشاره کرد. این شبکه تروریستی رسانهای در پی آن است که نشان دهد این مسمومیتها روشی برای مقابله با دختران دانشآموز مشارکتکننده در اغتشاشات اخیر و ممانعت از ورود آنها به مدارس است. همچنین شبکه تلویزیونی صدای آمریکا نیز در گزارشی مسمومیت دانشآموزان را هدفمند و سیستماتیک طرح کرد و با مرور توئیتهای اعتراضی برخی از کاربران از عصبانیت آنها از نظام گزارش داد.
جمعبندی
با توجه به آنچه که ذکر شد نکات ذیل قابل طرح است:
هر جریانی که پشت پرده اتفاقات اخیر است، هدفش به تعطیلی کشاندن مدارس از طریق ایجاد رعب و وحشت در بین والدین است؛ لذا میدانداری آموزشوپرورش در این مسئله امری مهم است که متأسفانه در روزهای اخیر کمتر شاهد آن بودهایم.
در میان همه ادله فوق، نقش سرویسهای جاسوسی با تحریک و هدایت جریان طالبانیسم از سایر ادلهها مورد پذیرش بیشتری واقع شده است که این مسئله میتواند در آینده جریانات فکری و مذهبی تأثیرگذار باشد و اولاً چالشها و شبهات مذهبی را دامن زند و ثانیاً بستری برای فعال شدن برخی از عناصر و جریانات تندرو و سوءاستفاده آنان از فضای ایجاد شده و تحلیلهای بیان شده، شود که نیازمند دقت بیشتر مسئولان امنیتی است.
آنطور که ذکر شد، به تعطیلی کشاندن مدارس دخترانه یکی از اهداف این اقدامات است که متأسفانه تا حدی نیز محقق شده و موجب ترس والدین و ممانعت از حضور فرزندانشان در مدارس و در نتیجه اخلال روند آموزشی گشته است. با توجه به افت شدید کیفیت آموزشی لازم است آموزشوپرورش هر چه سریعتر به فکر راهکاری برای جبران عقبماندگی دانشآموزان باشد.
اطلاعرسانی دقیق در خصوص این مسئله و جلوگیری از مداخله و اظهارنظر همگانی بایستی یکی از اصلیترین محورهای مدیریت مسئله پیش آمده باشد. متأسفانه در هفتههای گذشته اظهارنظرهای ضدونقیض بسیاری بیان شده که مورد سوءاستفاده و بهرهبرداری رسانههای معاند و تکمیل پازل آنها شد؛ بهتر آن است که آموزشوپرورش به شکلی رسمی فردی را مسئول اطلاعرسانی در این قضیه نماید.
برخی از نمایندگان مجلس آنطور که در همین گزارش هم بیان شد، وعده تشکیل کمیتههایی حقیقتیاب از سوی مجلس را دادهاند به نظر میرسد با توجه به امنیتی بودن حوادث رخ داده و عدم دسترسی نمایندگان مجلس به ابزارها و شیوههای پیگیری امنیتی، این کمیتهها اختیارات لازم را برای بررسی مسئله ندارند و ورود آنها میتواند منجر به انحراف مسئله و حاشیهسازی شود، لذا پیشنهاد آن است که پیگیری امر متمرکز و منحصر در نهادهای امنیتی و وزارت آموزش و پرورش شود.
رسانههای داخلی، واحدهای روابط عمومی در سازمانها و نهادهای دولتی و حتی در میان مسئولان بهشدت نیازمند آموزش و ترویج کنشگری رسانهای در مدیریت بحران هستیم. هر صحبت اشتباهی در این مواقع میتواند اثرات جبرانناپذیری را بر افکار عمومی بهجای بگذارد و خشم آسیب دیدگان را دو چندان کند.