اختري ميگويد: «قبل از ازدواج، ايشان را به خاطر اخلاق خوبي كه داشتند ميشناختم. در ميان خانواده فردي لايق بود. بعد از ازدواج در مدرسه «اميركبير» سلماس شبانه تحصيل كرد و تا دوم راهنمايي پيش رفت.» اوايل انقلاب تحصيل را رها و براي پيروزي انقلاب تلاش كرد. در تمامي راهپيماييهاي ضدطاغوتي شركت و در تامين احتياجات مردم كوشش زيادي كرد.
«در زمان خدمت به خاطر روحيه انقلابياش تعدادي از جوانان را به خدمت سپاه جذب كرد. زماني كه به منزل ميآمد، بيشتر از يكي دو ساعت نميماند و ميگفت: بايد بروم، بچهها تنها هستند. پيرو سخنان امام (ره) و مسئولان بود و به گفتههاي آنها عمل ميكرد. خدمت در سپاه و جبهه را هم يك وظيفه شرعي ميدانست.»
اولين دوره آموزشي خود را در «پادگان خاصاران» تبريز به پايان برد. ابتدا مسؤوليت بررسي پايگاههاي سلماس را برعهده داشت و پس از مدتي، معاون محور «خناون» شد و چندين سال در اين محور مشغول خدمت بود و سپس مسؤول اين محور شد. چون منطقه كردستان آلوده بود، شب و روز نداشت و كار و زندگياش را در مبارزه و فعاليت در پايگاهها و نگهباني در خيابانها ميگذراند. پس از مدتي به گردان حضرت رسول(جندالله) منتقل شد و معاون آن گردان شد. سالها فرماندهي گردان امام حسين (ع) را بر عهده داشت تا اين كه در سال 1365 فرمانده «گردان جندالله» سلماس شد. ميگفت كه «من وقتي فرماندهي اين گردان را عهدهدار ميشوم، در حقيقت امنيت كردستان و سلماس را بر عهده ميگيرم و اجازه نميدهم هيچ يك از محرومين منطقه از دست حزب دموكرات زجر بكشند.»
كريم با سمت فرماندهي گردان امام حسين (ع) در مناطق حاج عمران، سردشت و كربلاي 2 فعاليتهاي زيادي را انجام داد.
كاظمي از همرزمان امراهي ميگويد:«در منطقه سردشت، عراق تك زده بود و ما دو روز در محاصره دشمن بوديم ولي با راهنماييها و شجاعتهاي امراهي دشمن نتوانست داخل پايگاه شود. به دستور وي اسلحهها را زمين گذاشتيم و با نارنجك به مبارزه ادامه داديم و با تدبيري كه كريم انديشيد، موفق به از بين بردن هفت نفر و گرفتن 28 نفر اسير شديم و مقدار زيادي غنايم و مهمات جنگي نصيب ما شد.»
قنبرپور دیگر همرزمش ميگويد:«كريم فردي متواضع و لايق در فرماندهي بود به طوري كه هر وقت نياز ميشد و دستور پاكسازي منطقه ميرسيد، حتي در شب، خطر را به جان ميخريد. هنگام استراحت نيروها را در مسجد براي نماز و سخنراني برادران فرهنگي جمع ميكرد و اعتقاد داشت كه آگاهي و معرفت و معنويت در بالا بردن روحيه جوانان نقش اساسي دارد. فردي منظم، صبور، متقي، معتقد به ولايت فقيه و خستگيناپذير بود.»
يكي ديگر از همرزمانش نقل ميكند:«در يكي از مناطق عملياتي حاج عمران، هواپيماهاي عراقي از ارتفاع پايين روي سرما مانور ميدادند و با مسلسل هواپيما شليك ميكردند. چون منطقه فاقد پدافند هوايي بود رزمندگان با سلاحهاي سبك به آنها تيراندازي ميكردند. در اين موقع كريم با آر.پي. جي به سوي يكي از هواپيماها شليك كرد كه مورد اصابت قرار گرفت و سقوط كرد.
همسرش ميگويد: «به اسلام،روحانيت و قرآن ايمان داشت. بچهها را به مساجد و دعاي كميل ميبرد و به آنها سفارش ميكرد كه نسبت به نماز،درس خود و اهداف انقلاب و امام كوشا باشيد و راه و رسم انقلاب را بياموزيد.
تيموري ديگر همرزم امراهي ميگويد: «بعد از انجام ماموريتي در مهاباد، طي پيامي از آنجا به طرف سلماس حركت كرديم. شب گردان شب را در پادگان «سليمان خاطر»،گذراند و كريم به مقر گردان قدر در «كردوان» رفت. صبح فرمان حركت داده شد و به سمت منطقه دوستان حركت كرديم. ساعت 5 بعد از ظهر نهم شهريورماه سال 1368 به آن جا رسيديم. كريم از گردان جدا شد تا ادوات را در محلي به نام «ميدانار» مستقر كند. پس از مدتي ناگهان صداي شليك آر.پي. جي شنيده شد كه بعد از آن تيراندازي هم شروع شد و كريم به همراه چند نفر از نيروهايش به شهادت رسيد.
کریم امراهی دهم شهريورماه شال 1368 در روستاي «دوستان» منطقه كتبان و در حين پاكسازي منطقه از حزب دمكرات به شهادت رسيد و پيكر پاكش در سلماس به خاك سپرده شد.
حضور گسترده مردم در تشييع پيكر شهيد امراهي باعث شد خاكسپارياش چهار ساعت طول بكشد.