به گزارش مشرق، روزنامه فرامنطقهای «القدس العربی»، شامگاه (دوشنبه)، در یادداشتی به قلم «حسین مجدومی» نویسنده مغربی به بررسی امکان تحقق اظهارات مقامات نظامی و سیاسی رژیم صهیونیستی درباره حمله به ایران میپردازد و آن را چیزی بیش از «یک خرافات نظامی» نمیداند.
نویسنده، یادداشت خود را با اشاره به اظهارات اخیر رئیس ستادکل ارتش رژیم صهیونیستی این طور آغاز میکند و میآورد: «هرزی هالوی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح اسرائیل، روز چهارشنبه هفته گذشته، گفت که اسرائیل قادر است بدون کمک آمریکا به ایران حمله کند. نشریه اسرائیلی آکسیوس به نقل از منابع اسرائیلی، روز جمعه گذشته، نوشت که پاسخ به [حملات] فلسطینیان موفق بوده است. اما با خودداری از درگیری با حزبالله، اینها مجموعهای از اظهارات متناقض اسرائیلیها هستند که عنوان اصلی آن شکست در حمله به حزبالله یا ایران است.»
حسین مجدومی ادامه میدهد: «از سالهای دور به علت تضعیف قدرت بازدارندگی اسرائیل و نداشتن ابتکار نظامی در شرق؛ البته به استثنای سوریه در موارد بسیاری حمله اسرائیل به ایران به امری محال مبدل شده است. حتی در مورد سوریه نیز این مسئله موقت است. صحبت [ما] از تضعیف قدرت اسرائیل براساس سه عامل است: عامل اول: سابقه تجاوزات اسرائیل سپس سطح قدرت نظامی آنها و در آخر نیز سطح نظامی طرف مقابل بهویژه ایران و حزبالله.»
نویسنده در ادامه به بررسی سه عامل یادشده میپردازد و عنوان میکند: «مرور و بررسی تمام تجاوزاتی که اسرائیل در دهههای گذشته انجام داده، نشان میدهد که آنها به هیچ عنوان توجهی به حقوق بینالملل و واکنشهای ایالات متحده ندارند. اسرائیل زمانی که احساس خطر کرده -حتی احساس خطر بسیار کم درباره امنیت داخلیاش- دهها بار با انجام عملیاتهای نظامی، حقوق بینالملل را نقض کرده؛ چه با حمله به کشورها یا گروهها و یا ترور شخصیتها بلکه حتی با اتهامزنی! همانطور که این کار را با هماهنگی برخی رژیمهای عربی از طریق کاربران جعلی فضای مجازی و با استفاده از فناوری نظامی پگاسوس به منظور جاسوسی از غیرنظامیان من جمله حقوقدانان، روزنامهنگاران انجام داد و تزهای دموکراتیک آنها را خطری برای آینده جهان عرب قلمداد کرد.»
مجدولی اضافه میکند: «اما وضعیت تغییر کرده است. اسرائیلی که زمانی در لبنان جولان میداد، از سال ۲۰۰۶ به بعد و با سابقه بزرگترین ناکامیهای نظامیشان به دست جنگجویان حزبالله محتاطتر شده است. اوضاع تغییر کرده است و اسرائیل در برابر تهدیدات حسن نصرالله رهبر حزبالله پاسخی ندارد؛ حسن نصراللهی که تنها به پاسخ نظامی به اسرائیل در صورت حمله به لبنان اکتفا نکرده، بلکه حتی [گفته] اگر فکر ترور شخصیتی لبنانی یا خارجی در خاک لبنان به سر اسرائیل بزند، [با واکنش حزبالله روبهرو] خواهد شد. و این گونه شد که اسرائیل برخلاف کارشکنیهای سابق حواسش به حقوقبینالملل میان خود و لبنان و آنچه در سوریه انجام میدهد، هست.»
القدس العربی میافزاید: «بدون ارزیابی واقعی سطح [توانمندی] ارتش اسرائیل، نمیتوان به کمرنگ شدن دکترین اصلی ارتش آنها در خصوص اقدام نظامی یعنی انجام عملیات نظامی بخصوص علیه ایران و حزبالله پی برد. بله، اسرائیل قدرت نظامی بزرگ و عظیمی به حساب میآید که بدون استفاده از سلاح هستهای نیز شایستگیهای زیادی دارد، اما آنها به علت پیشرفت نظامی طرف مقابل و بازتاب این پیشرفت بر خاک [فلسطین اشغالی] و ساکنانش، نسبتا ضعیف شدهاند. باید توجه داشت که آنها به علت کمبود زادوولد و بیماریهای وراثتی و تأکید قانونشان بر اینکه یهودی تنها فرد متولدشده از مادر یهودی است و نه پدر یهودی، از قبل با مسئله ضعف نسل مواجه بودهاند.»
حسین مجدومی در عین حال اشاره میکند: «اسرائیل تهدید میکند که به ایران حمله میکند (از سلاح هستهای صحبت نمیکند زیرا استفاده از آن محال است). بله، اسرائیل قادر به انجام عملیات نظامی علیه این کشور است، اما سؤال اینجاست: آیا میتواند ۹۰ درصد اهداف موردنظر یا دستکم ۷۵درصد این اهداف مشخصشده برای حمله را تازمانی که هدف اصلی زدن طرح هستهای ایران باشد، محقق کند؟ پاسخ خیر است. اسرائیل بهسختی قادر به تحقق ۲۵ درصد از اهدافش خواهد بود، آن هم با نابودسازی برخی زیرساختهای ایران، بیآنکه بتواند طرح هستهای را فلج کند. این به دلیل نداشتن قدرت نظامی تعیینکننده است. نیروی هوایی اسرائیل باآنکه اف-۳۵ در اختیار دارد، اما پیشرفت زیادی نداشته است. نیروی زمینی و دریایی اسرائیل نیز در حمله به ایران به کار نخواهد آمد. همان طور که ملاحظه میشود اسرائیل به علت پیشرفت جبهه مقابل به رهبری ایران در زمینه موشکی و پهپادی، بر توسعه پدافند هوایی خود در برابر موشکها و پهپادهای متمرکز شده است.»
نویسنده میگوید: «اسرائیل خیلی در برابر حمله ایران دوام نخواهد آورد، زیرا این جنگ طولانی خواهد بود و تمام خاکی را در برخواهد گرفت که اسرائیلیها به اشغال خود درآوردهاند، چراکه بارش هزاران موشک بر سر آنها به معنای خروج ساکنان به سمت محلهای امن است. برای یهودیان (صهیونیستها) سخت خواهد بود که به علت دشمنی تاریخی همسایگانی بیابند که آن را بپذیرند. راهحل کشتیهایی خواهند بود که آن را به کشورهای غیرعربی و غیراسلامی ببرند. این همان سناریوی واقعی است که فرماندهی نظامی، سیاستمداران اسرائیلی و رهبری دینی آنها از آن هراس دارند: جنگی که یهودیان را به سمت خروج از اسرائیل در جستوجوی محلی امن سوق خواهد داد. نقاط ضعف خطرناک اسرائیل را میتوان در خاک محدود سپس تعداد جمعیت بسیار کم و پیشرفت نظامی طرف مقابل خلاصه کرد. این مسئله مفهوم بازدارندگی اسرائیل را بیاثر کرده است. افزون بر این، اسرائیل از اهمیت راهبردی ایران برای چین به عنوان منبع انرژی و همچنین از اهمیت این کشور برای طرح استقرار نظامی روسیه به منظور ایجاد متحد علیه غرب مطلع است، در نتیجه آنکه حمایت اطلاعاتی و نظامی روسیه و ایران مانع دیگری و بلکه عامل تعیینکننده دیگری برای ممانعت از حمله اسرائیل به ایران خواهد بود.»
در ادامه این تحلیل آمده است: «اسرائیل از دشواری انجام عملیات نظامی مستقیم علیه ایران آگاه است و ازاینرو راهبردی دوبخشی را در پیش گرفته است: ابتدا حمله به ایران از داخل و بااستفاده از جاسوسانی که از سالها پیش آنها را جذب کرده مانند بحث ترور دانشمندان هستهای و سپس هدف قراردادن نیروگاههای هستهای با افرادی از داخل که اغلبشان ایرانیاند و با اسرائیل همکاری دارند. در بخش دوم، هدف این راهبرد جلوگیری از استقرار تجهیزات جنگی در سوریه است.»
نویسنده در پایان میگوید: «دو دهه است که اسرائیل، تهدید به عملیات نظامی علیه ایران میکند. هرچه این حملات به تاخیر بیفتد، ایران در طرح هستهای و صنایع جنگی خود پیشرفت خواهد کرد. همین مسئله مأموریت حمله را دشوار خواهد کرد. واقعیت این است که باتوجه به بازتاب فاجعهبار این عملیات در مفهوم «پایان جهان» برای اسرائیل یا به عبارتی آغاز تجزیه عملی آنها، این حمله از نظر نظامی محال است. اگر بهای حمله به ایران از نظر خسارات و تغییرات ژئوپلیتیک جهانی و همچنین از بین بردن طرح هستهای و نابودی تشکیلات دینی و نظامی ایران فرایند آسانی بود، آمریکا سالها قبل آن را انجام داده بود. نبابراین، حمله اسرائیل به ایران که برخی رسانههای جهانی درباره آن گمانهزنی میکنند و اسرائیل گهگاه به آن اشاره دارد تنها یک «خرافات نظامی» است.»