به گزارش مشرق به نقل از فارس، نخستين بار در تاريخ 7 مهر 1359 نيروهاي بعثي با برخورداري از موضع برتر، از شمال سوسنگرد وارد شهر شدند و از طرف ديگر تلاش اصلي خود را متوجه شرق سوسنگرد و از جاده سوسنگرد ـ حميديه به سمت اهواز کردند.
رزمندگان و مدافعان شهر از محورهاي مختلف به بخش شمالي شهر رفتند تا مانع ورود دشمن به شهر شوند. شدت فشار دشمن و آتش توپخانه که از قبل همه شهر را فرا گرفته بود، گستردهتر از تعداد اندک نيروهاي مدافع و مقاوم شهر بود. در نتيجه با شهيد و مجروح شدن برخي و عقبنشيني برخي ديگر، دشمن وارد شهر سوسنگرد شد. با تسلط دشمن در منطقه و پشت سر گذاشتن سوسنگرد، پيشروي عراق به عمق خاک ايران شدت يافت و در اندک زماني به علت فقدان نيروي دفاعي، عراقيها به يک کيلومتري حميديه رسيدند.
روز هفتم مهر 1359 در محور سوسنگرد، نيروهاي دشمن از روز قبل از طريق سبحانيه به رودخانه کرخه نزديک شدند و قصد نصب پل و ورود به سوسنگرد را داشتند که عقب رانده شدند. به گزارش سپاه خوزستان از روز هفتم مهر فعاليت دشمن در محور سوسنگرد افزايش يافت و اجراي آتش سنگين روي شهر شروع شد؛ به طوري که بسياري از تأسيسات و ساختمانها اعم از نظامي و اقتصادي ويران شد.
اسلحههاي موجود بين مردم پخش شد. هنگام عصر شهر به محاصره نيروهاي عراقي در آمده و تلاش دشمن ساخت پل روي رودخانه کرخه است.
عراقيها موفق شدند با اجراي آتش سنگين روي شهر و اطراف آن با نصب پل بر روي رودخانه کرخه وارد سوسنگرد شوند و با 10 کيلومتر پيشروي تانکهاي خود را مستقر کنند.
نيروهاي خودي با عجله سنگرهايي براي مقاومت تدارک ديدند. مسلم بود که حرکت دشمن تداوم خواهد يافت. در اين ميان تعدادي از رزمندگان که سنگينترين سلاح آنان آر. پي. جي 7 بود، تصميم گرفتند عليه دشمن عمليات کنند. اين حمله که بعدها به شبيخون اول يا عمليات غيور اصلي موسوم شد، با آنکه از نظم مناسبي برخوردار نبود، موجب وحشت عراقيها شد و آنان را وادار به عقبنشيني کرد.
نيروهاي بعثي هميشه سعي داشتند از نظر تاکتيک دنبال اهدافي از جمله بستن راههاي مواصلاتي ما و غلبه بر آنها و دست يافتن به نقاط مرتفع، قبل از رسيدن فصل باران بودند.
نکته مهم اينکه محور حميديه ـ سوسنگرد ـ بستان از هر دو خصوصيت برخوردار بود. زيرا در صورت محاصره اهواز، اين جاده ميتواند بهترين مسير تدارک رساني باشد و طبق مطالعاتي که در 60 سال گذشته انجام شد، مشخص شد که اين محور در طول 6 دهه زير آب نرفته است. لذا عراق علاقمند است به سوسنگرد دست يابد و سپس حميديه را به اشغال خود در آورد. اگر به اين اهداف ميرسيد بيرون راندن دشمن بسيار مشکل بود.
تلاش نيروهاي متجاوز بعثي براي وصول به سوسنگرد در 2 محور پاسگاه مرزي سوبله، بستان به سوسنگرد به کار گرفته شد که براي وصول به شهر سوسنگرد عبور از رودخانه کرخه الزامي بود. زيرا شهر سوسنگرد و بستان در کرانه جنوبي رودخانه کرخه قرار گرفتهاند و بر روي اين رودخانه يک پل در بستان احداث شده بود که در جريان جنگ به وسيله نيروهاي خودي منهدم شد.
محور ديگر، محور طلائيه ـ هويزه ـ سوسنگرد که يک محور جنوبي شمالي بود. منطقه وسيع حميديه، سوسنگرد و بستان به طول قريب به 60 کيلومتر که منطقه همواري بوده داراي موقعيت خاصي است. اگر عراق موفق ميشد در هر قسمت از اين منطقه به جاده اصلي اهواز، حميديه سوسنگرد، بستان برسد، قسمتهاي غربي نيز در کنترل او قرار ميگرفت و نيروي مستقر در اين قسمت به محاصره در ميآمد.
در روز 6 مهر 1359 سوسنگرد سقوط کرد و تعدادي از ضدانقلاب به همراه نيروهاي بعثي عراق وارد شهر شدند و با گماردن يکي از مزدوران به عنوان فرماندار، ساختمان فرمانداري را مقر خود قرار دادند.
پس از آزادي سوسنگرد در عمليات شهيد غيور اصلي، دشمن تلاش مجددي از دو جناح شرقي و غربي براي اشغال سوسنگرد آغاز کرد. عراق پس از اشغال بستان در تاريخ 23 مهر 1359 از شمال کرخه کور به طرف جاده حميديه ـ سوسنگرد پيشروي و آن را مسدود کرد، ولي با مقابله نيروهاي خودي و با تحمل تلفات عقبنشيني کرد.
دشمن با زير آتش قرار دادن جاده اهواز ـ سوسنگرد در محور کوت سيد نعيم، از هر گونه رفت و آمد جلوگيري ميکرد.
* تغيير استراتژي عراق در پيشروي و حملات مجدد به سوسنگرد
از تاريخ 22 آبان 1359 پيشروي دوباره دشمن به سمت سوسنگرد آغاز شد و شدت بيشتري يافت. از نخستين ساعات روز 23 آبان 1359 دشمن بعثي با آتش سنگين توپخانه و بمباران هوايي شهر سوسنگرد را کوبيد. ابتدا دشمن سعي کرد خود را از سمت جنوب جاده اهواز ـ سوسنگرد به جاده برساند و پس از آن نيروهاي عراقي به استعداد 50 تانک و نفربر شروع به پيشروي به طرف شهر کردند. با وجود مقاومت نيروهاي خودي، دشمن موفق شد نزديک ظهر خود را به جاده سوسنگرد ـ اهواز و با مختصر پيشروي خود را به روستاي ابوحميظه در 5 کيلومتري سوسنگرد برساند و آن را به طور کامل تصرف کند. دشمن با آتش سنگين توپخانه و تير مستقيم تانک ابوحميظه را به ويرانهاي تبديل کرد و بيش از 50 نفر از اهالي روستا را به شهادت رساند.
در درگيري روز 23 آبان 1359 در جبهه دهلاويه تعداد 20 نفر از رزمندگان به شهادت رسيدند. 11 تن از شهدا به سوسنگرد منتقل شدند اما به علت نزديک شدن دشمن امکان جمعآوري پيکر بقيه شهدا امکانپذير نبود. نيروهاي ما با فشار زياد دشمن، مجبور به عقبنشيني تا سوسنگرد شدند.
در روز 24 آبان 1359 دشمن براي تصرف سوسنگرد از چندين نقطه از جمله هويزه، حميديه و ارتفاعات اللهاکبر را زير آتش شديد گرفت و به پيشروي ادامه داد.
فرمانده عمليات سپاه سوسنگرد نيروهاي باقيمانده را جمع و مسجد جامع شهر را به عنوان پايگاه و مرکز هماهنگي و هدايت عمليات تعيين کرده و به سازماندهي نيروها پرداخت. آنها در شهر محاصره شده، در مسجد تصميم به انتخاب بهشت و عدم تحرک شهر تا آخرين قطره خون ميگيرند.
تجمع بچهها در مسجد تا ساعت 4 صبح ادامه يافت، سپس برادران در گروههاي 9 نفره در نقاط شهر استقرار يافتند.
دشمن در سمت غرب سوسنگرد از سمت پل سابله در محور بستان ـ سوسنگرد تهاجم خود را به سوي شهر آغاز کرد و به موازات اين اقدامات، با کمک 40 تانک و خودرو از طرف دهلاويه ـ که خط مقدم نيروهاي خودي و نقطه تلاقي دشمن محسوب ميشد ـ به سمت سوسنگرد پيشروي کرد که با مقاومت نيروهاي خودي مواجه شد. با فرا رسيدن شب، نيروهاي خودي در اثر فشار دشمن و همچنين براي دفاع از شهر به سوسنگرد عقبنشيني کردند.
نيروهاي دشمن نيز هجوم خود را به طرف شهر آغاز کردند و در روز 24 آبان 1359 سوسنگرد را از هر طرف در محاصره کامل قرار دادند.
نيروهاي بعثي در 24 آبان 1359 در ادامه فعاليت و فشار خود براي تسخير سوسنگرد، تانکهاي خود را وارد شهر کردند و موفق شدند تا 10 متري مسجد جامع پيشروي کنند، که با انهدام دو دستگاه از تانکها اين حمله متوقف و با شکست مواجه شد. از يک سو با طولاني و تنگتر شدن حلقه محاصره و از سوي ديگر فشارهاي پياپي دشمن که با بمباران و گلولهباران شهر همراه بود، باعث قطع تدارکات و پشتيباني و بالا رفتن آمار شهدا و مجروحين شد. جنگ تن به تن در شهر ادامه داشت و نيروهاي سپاه آخرين گلولهها و مهمات خود را مصرف کرده بودند، زخميها در مسجد انباشته شده و بچهها به يکديگر وصيت ميکردند.
تانکها از بازار کويتيها عبور کرده بودند و ميخواستند خيابان اصلي شهر را تصرف کنند. تعدادي از تانکها با آتش گلوله آر. پي. جي منهدم شده بود. عراقيها هر لحظه عصبانيتر ميشدند. آنها خط آتش درست کرده بودند و کسي نميتوانست از اين طرف به آن طرف خيابان برود. مهمات تمام شده بود، همه دنبال يافتن گلولهاي براي مقاومت بودند. علي تجلايي به ياد مهمات داخل خانههاي سازماني افتاد و خود براي آوردن آن زير رگبار دوشکا رفت و لحظاتي بعد در حالي که گلولهاي به ران پاي او اصابت کرده بود با مهمات برگشت. اين اقدام باعث مقاومت بچهها تا رسيدن نيروهاي کمکي و شکست محاصره سوسنگرد شد.
* پاکسازي سوسنگرد با تدبير امام (ره) و درايت مقام معظم رهبري
روز 25 آبان مقام معظم رهبري با بني صدر صحبت کردند و درخواست کردند تيپ 2 لشکر 92 زرهي در عمليات آزادسازي شرکت کند و بني صدر هم گفت «شما به آنجا برويد و من هم دستور ميدهم. ولي شب عمليات فرمانده لشکر که شهيد فلاحي بود گفت بني صدر دستور داده تا تيپ 2 فردا بدون اجازه او وارد عمليات نشود. مقام معظم رهبري نيز اين موضوع را به امام خميني(ره) اطلاع دادند و امام نيز فرمودند «فردا سوسنگرد بايد آزاد شود» به همين دليل مقام معظم رهبري طي نامهاي به فرمانده لشگر 92 زرهي دستور دادند که بايد در عمليات شرکت کنند و شهيد چمران هم زير آن نامه نوشتند رسماً من اعلام جرم ميکنم و شهيد فلاحي هم اين موضوع را قبول کردند.
در تک اصلي، تيپ 2 لشکر 92 زرهي، نيروهاي پاسدار و نيروهاي ستاد جنگهاي نامنظم وارد عمل شدند.
عمليات در ساعت 6:30 صبح روز 26 آبان 1359 آغاز شد. در محور جاده حميديه سوسنگرد همزمان با اجراي آتش روي عقبه دشمن، نيروهاي عمل کننده با پيشروي به موازات جاده، روستاي ابوحميظه را آزاد کردند و با حمايت هوانيروز ارتش، تانکهاي عراقي را که مدافعان شهر را تحت فشار قرار ميدادند منهدم کردند. در نتيجه محاصره جنوب و شرق شهر شکسته شد و در ساعت 11 نخستين دسته از تانکهاي عراقي به سمت جنوب گريختند. در محور سبحانيه نيز رزمندگان موفق شدند دشمن را عقب برانند. نيروهاي خسته از درگيري مداوم و ايستادگي در برابر دشمن که ثمرات مقاومت خود را ميديدند. با ديدن رزمندگاني که به شهر نزديک ميشدند، از خوشحالي گريه شوق سر داده، همديگر را در آغوش ميکشيدند و خدا را شکر ميکردند. پيکرهاي پاک 8 تن از پاسداران که تانکهاي عراقي از روي اجساد آنها عبور کرده بودند، گوياي وضعيت نبرد چند روزه در سوسنگرد بود. در اين عمليات حدود 80 تن از نيروهاي خودي به شهادت رسيدند.
دشمن از جنوب سوسنگرد حدود 10 کيلومتر و از غرب آن حدود 2 کيلومتر عقب رانده شد که از آنجا شهر را با تانک و خمپاره ميزد. با پايان يافتن برخي درگيريهاي پراکنده، جاده حميديه ـ سوسنگرد از وجود دشمن پاکسازي و راه تدارکاتي قواي خودي باز شد.
پس از آزادي سوسنگرد و عقب راندن دشمن از شمال و شمال غرب اين شهر، نيروهاي خودي با آب انداختن در شمال رودخانه کرخه [حدفاصل کرخه تا تپههاي اللهاکبر] توانستند در مقابل دشمن ايجاد مانع کنند.
تا 25 آبان 59 سوسنگرد زير آتش بود، مهمات نبود، بنيصدر به کارشکنيهايش ادامه ميداد، حملات عراق با حمايت استکبار شدت يافته بود، امام خميني(ره) فرمود سوسنگرد آزاد شود، مقام معظم رهبري و رزمندگان ولايتمدار کشورمان يک روزه سوسنگرد را آزاد کردند.