گروه جهاد و مقاومت مشرق - حماسه تنگ کورک از لحاظ نظامی کمنظیر است و در این عملیات چند هزار نفر از نیروهای محاصره شده، نجات یافتند و 14 گردان مخصوص دشمن منهدم شد. به منظور تشریح ابعاد این حماسه، پای صحبتهای یکی از رزمندگان این عملیات نشستیم. حاج محمود احدیان یکی از رزمندگان عملیات تنگ کورک چگونگی انجام و نقش سپاه همدان را در این عملیات تشریح کرد:
فلسفه و هدف عملیات مطلع الفجر این بود که سال دوم جنگ در پی عملیات پیروزمندانه ثامنالائمه(ع) در ششم مهر سال 60، و عملیات موفق طریقالقدس در هشتم آذر همان سال، در نتیجه پیگیری استراتژی آزادسازی مناطقاشغالی، مقرر شد علاوهبر عملیاتهای بزرگ (سلسله عملیاتهای موسوم به کربلا) چند عملیات محدود درجبهههای میانی و شمالی انجام شود تا علاوهبر مشغول کردن نیروهای دشمن در این مناطق، از گسیل آنها به جبهه جنوب ممانعت شود که عملیات «مطلعالفجر» یکی از مهمترین این سلسله عملیات بود.
مرحله اول عملیات از 19 آذر سال 60 شروع و در 27 همین ماه به اتمام رسید.در مرحله اول، نیروهای شجاع و جان برکف ملایری به فرماندهی شهید مصطفی طالبی و شهیدان مجید مریوند و مجید فراهانی بیشترین نقش را در آزادسازی محور عملیاتی شیاکو و وارد کردن ضربات مهلک به دشمن بعثی داشتند. تعداد 37 تن از رزمندگان استان همدان در مرحله اول این عملیات پر افتخار به درجه رفیع شهادت نائل شدند که از این تعداد 26 شهید از شهرستان ملایر بودند.
مرحله دوم این عملیات از 28 آذرماه با نبرد مهم و سرنوشتساز سردار شهید حاج حسین همدانی و 140 نفر از نیروهای استان همدان در محور عملیاتی تنگ کورک آغاز شد.
عملیات جدی سپاه همدان که بعد از شکست در ارتفاعات قراویز انجام شد، درگیری آنها با نیروهای بعثی در جهت مشغول شدن آنها و فراهم شدن امکان شکست محاصره چند هزار نفر از نیروهای ایرانی بود که در حصار مزدوران بعثی گیر افتاده بودند.
در ساعت 45/4 صبح روز شنبه 28 آذر سال60، عملیات با رمز مقدس «یامهدیادرکنی» شروع شد و ما حرکت خودمان را به سمت تیغههای سهگانه تنگ کورک آماده کردیم. چون اذان صبح مقارن بود با لحظه حرکت نیروها، دیگر مجالی برای اقامه نماز در آنجا نداشتیم. به همین دلیل نیروها نمازشان را در حین حرکت به سمت مواضع دشمن خواندند.
مسیر حرکت به راه بُز رو معروف بود و در لبه پرتگاهی قرار داشت که اگر کسی از آنجا به پایین نگاه میکرد چشمهایش سیاهی میرفت و هول میکرد. بچه ها را به ستون از سینهکش و شیب تند ارتفاعات بالا کشیدیم، نرسیده به خطالرأس نظامی، تیمهای هرگروه از هم جدا شدند و به سمت پشت مواضع دشمن حرکت کردند. آنجا بچهها دستهایشان قلاب میکردند و بالا میرفتند.
با رسیدن بچهها به تیغه اول، درگیری ما با دشمن شروع شد.
برای پاکسازی سنگرها عدهای به سمت چپ، گروهی به سمت راست و بخش دیگر نیروها به جلو شلیک میکردند. به اولین سنگر دشمن که رسیدیم متوجه شدیم نیروهای عراقی در اکثر سنگرهای اجتماعی خوابیدهاند و با شروع درگیری، وحشت زده از خواب پریده و سراسیمه به هر سمت شلیک میکردند. تیم پیشتاز ما به سرپرستی علیرضا ترکمان موفق شد تیغه اول را تصرف کند.
هنوز هوا روشن نشده بود که تیغههای دوم و سوم هم که حدود 70 متر از هم فاصله داشتند، به تصرف بچهها در آمد.
از همان گرگ و میش سحر که خبر سقوط مواضع یگان کماندویی به عقبه بعثیها رسید، آتش سنگین توپخانه وتانکهای دشمن روی تیغههای سه گانه به صورت شدید اجرا میشد. سه سنگر دوشکا هم از آن سمت تنگ کورک مداوم روی بچههای ما آتش میریختند.
در مجموع با رشادتهای بچههای همدان، آن سه تیغه ظرف نیم ساعت به تصرف ما در آمد.
هوا که روشن شد ما خبر تصرف ارتفاعات را به شهید محمود شهبازی دادیم او هم با بیسیم به ردههای بالاتر خبر فتح تنگ کورک را اعلام کرد و جالب اینکه فرماندهان این پیروزی را غیرممکن میدانستند و میگفتند: اشتباه میکنید، این غیرممکن است.
سرانجام وقتی که هوا کاملا روشن شد، با اصرار شدید شهید شهبازی، یک فروند هلیکوپتر هوانیروز را برای بررسی هوایی وضعیت منطقه به آنجا اعزام کردند بعد از بررسیهای میدانی، تازه به مسئولین حاضر در قرارگاه ثابت شد که ما راست میگفتیم، رشادتهای رزمندگان، ما را بر دشمن پیروز کرده بود.
بلافاصله برای مقابله با آتشتانکهای عراقی به گردانتانک مستقر در آمادگاه یک، دستور دادند با اجرای آتش، به ما کمک کنند تانکهای خودی هم با همت مردانه و شجاعتشان، شروع کردند به شلیک بیامان به سمتتانکهای دشمن.
یادم هست یکی ازتانکها به قدری اجرای آتش کرده بود که لولهاش ترکید.
در نهایت در طی چندین روز درگیری، شماری از بلندیهای منطقه و روستاهایاشغالشده از جمله دشت گیلانغرب، تنگ حاجیان، روستای گمار، گور سفید و چوار از دشمن پسگرفته و پاکسازی شد.
همچنین دو فروند هواپیما، یک فروند هلیکوپتر و شماری از ادوات سنگین و نیمه سنگین و 14 گردان از نیروی مخصوص دشمن منهدم و تعداد دو هزار و 150 تن از نیروهای بعثی عراق کشته، زخمی و اسیر شدند.
این عملیات سرانجام روز 30 آذر با نجات جمع چند هزار نفری از نیروهای محاصره شده به پایان رسید.